روابط جنسی قبل از ازدواج از نظر اسلام (عشق)

دیدگاه برتراند راسل برای جلوگیری از معاشرتهای آزاد

بعضی ها مانند برتراند راسل پنداشته اند که جلوگیری از معاشرتهای آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است، برای حل اشکال، استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده اند، در صورتی که مسأله، تنها پاکی نسل نیست. مسأله مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد، و اصل ممنوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد.
به علاوه، زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب "اخلاق نوین جنسی" با داشتن همسر قانونی، عشق خود را در جای دیگر جستجو می کند و با مرد مورد عشق و علاقه خود همبستر می شود، چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان مورد علاقه اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقه خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد. قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا می آورد از مرد مورد علاقه اش باشد نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن بشود. همچنان مرد نیز طبعا علاقه مند است که از زن مورد عشق و علاقه اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کرده اند. دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی، آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است.

روابط دختر و پسر قبل از ازدواج از نظر اسلام

تعالیم اسلامی برای آن است که به انسان حیات و پویایی بخشد و به او روح و بینش و جنبش دهد، احکام اسلامی از تعادل و توازن خاصی برخوردار بوده و مطابق با روحیات و نیازمندیهای واقعی او تنظیم شده است. حرف زدن زن و مرد و برخورد آنان در زندگی روزمره بدون اشکال است مانند روابطی که استاد و دانشجوی در راستای کسب علوم دارند و یا کارمندان ادارات با یکدیگر برخورد می‎نماید. اسلام می‎گوید نه حبس و نه رکود و نه اختلاط و روابط آزاد، همواره در برخوردها باید «اصل حریم» را حفظ نمود که این نوع رعایت از سنت جاری مسلمین در زمان رسول اکرم (ص) بوده است. اسلام می‎خواهد جامعه عاری از هرگونه نگاه و رفتار هوس آلود و سرشار از کار و فعالیت و تحصیل و پیشرفت باشد و دختر و پسر فارغ از دغدغه های شهوانی به کارهای مورد نظر برسند.
باید توجه داشت که قدرت غرایز و کشش نیروهای درونی انسان، یکسان و مساوی نیست انگیزه بعضی از تمایلات بسیار قوی و نیرومند است؛ در جوانی غرایز جنسی و احساسات و شیفتگی به جذابیت‎های ظاهری، در حد زیادی خودنمایی کرده، حاکم بر دوستی‎ها و تصیم‎گیری‎های جوانان است.
«موریس دبس» گوید: «دیر یا زود غریزه جنسی مخصوصا در نزد پسران تا سرحد وجدان نفود کرده و تحریکات شهوانی همچون تصادم امواج به ساحل شروع به مبارزه می نماید، عمل این غریزه آن قدر قوی است که در واقع، مرکز تحریکات مستقیم برای تمام آرزوهای اعضای مختلف بدن می‎گردد... و در سن هفده- هجده سالگی مالک اصلی (حساسیت انسان) می‎شود و آنگاه تمام نظاهرات محبت‎آمیز انسان از غریزه جنسی سرچشمه می‎گیرد.»
بدیهی است در ایام جوانی، شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه انداخته، و ناخودآگاه به رفتار و کردار آنان رنگ و لعابی دیگر می‎بخشد. با توجه به نیاز روانی دختر و پسر پس از بلوغ و شرایط ویژه غرایز جنسی و تحریک‎پذیری جوانان باید اعتراف نمود که گسترش و عادی‎سازی روابط بستری مناسب برای کشیده شدن جوانان به دامن پر جاذبه هواهای نفسانی و زمینه‎ساز روابط جنسی است. محرک اصلی این گونه روابط همان نیاز طبیعی دختر و پسر به یکدیگر می‎باشد و از اینکه بستری مناسب چون ازدواج فراهم نیامده به بیراهه کشیده شده و در قالب کامجوئی‎های بدلی خودنمایی می‎کند. در بسیاری از برخوردها دختر و پسر هرچند به بهانه‎های گوناگون با هم آشنا می‎شوند اما اندک اندک بر اساس تسلط طبیعی غرایز، نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بویی دیگر گرفته، معنای خاصی پیدا می‎کند چه بسا بعد از مدتی به یکباره متوجه می‎شوند عواطف و احساسات آنان بازیچه هوس شده است.
متأسفانه امروزه با کمرنگ شدن اعتقادات دینی و باور به معاد و حسابرسی در دادگاه عدل الهی، دنیا و دنیا طلبی پر رنگتر از همیشه در زندگی انسان جلوه‎گری می‎کند و همه مسائل با غفلت از جهان‎بینی توحیدی و تنها در سایه بهره وری بیشتر از لذت جسمانی مطرح شده و با توجیهات مختلف به آن پرداخته می شود که اگر انسان اندکی این زنگارها را کنار زده و با خود خلوت نماید و به قضاوت نشیند. به راحتی انگیزه های مادی و حیوانی را کشف کرده و تحلیل مسائل برایش آسان می‎شود.

شبهه روابط و آرامش روانی

برخی می گویند روابط باعث آرامش روانی می شود. در پاسخ باید گفت روابط مختلط سبب آرامش روانی نگشته بلکه موجب افزایش اضطراب و التهابات روحی شده و عامل پیدایش افسردگی می‎شود. زیرا با توجه به قدرت و دامنه‎ نفوذ عاطفی زن و مرد بر یکدیگر و نقش حساس آن دو در تأمین نیاز طبیعی و غریزی در می‎یابیم که تأثیرپذیری آن دو چنان شدید و وسیع است که گاهی مجرای صحیح عقل و خرد را به انحراف می‎کشاند؛ به ویژه زمانی که آتش هوس شعله ور گردد. این تأثیر شگرف در زن، جلوه‎گری خاصی دارد و بر عواطف و احساس مرد بسیار نافذ است، تا بدان جا که خواسته آنان را در جهت امیال عاطفه آمیز و احساسی سوق می‎دهد. حال اگر این نوع رابطه رواج یابد و پای دوستیها و دلدادگیها به میان آید و بر سراسر رفتار و کردار و فکر و اندیشه جوانان سایه انداخته و با به وجود آمدن فراز و نشیبی در این دوستی های احساسی و سطحی، روند زندگی دچار اختلال می شود و آشفتگی فکر و دل را به دنبال دارد.
در این بین رشد علمی و معنوی، خسارت زیانباری دیده و فردی که باید در نشاط و شور جوانی برای فردای خود و جامعه ذخیره علمی بیندوزد به رکود مبتلا می شود و آینده علمی او به خطر می افتد. ضربه پذیری دختران در این باره بیشتر از پسران است به قول نویسنده عرب: «چه بسیار دخترانی که به سبب شوق و دستیابی به نشانه های مقبول زیبایی و زنانگی به اختلالات روانی دچار می شوند، گمان و تصور چنین دخترانی آن است که زندگی و آینده‎ آنها به اندازه‎ بینی و یا خمیدگی مژه‎های آنان بستگی دارد، تا آنجا که حتی یک میلیمتر کوتاهی طول مژه نیز می‎تواند به یک مسئله جدی و بحرانی در زندگی تبدیل شود.»
با در نظر گرفتن این حساسیتها بهتر می توان به ضربه های روانی ناشی از ناهنجاریها در روابط پی برد. بدون تردید کنترل روابط، این التهابها را کاهش می دهد و دختر و پسر با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری به دنبال تحصیلات و اهداف بلند زندگی خویش گام برمی‎دارند. با توجه به مطالب فوق بهتر می‎توان به صحت و سقم این نوع دلدادگیها پی برد.

شبهه روابط دختر و پسر و عشق حقیقی

برخی می گویند عشق و رابطه بین دختر و پسر یک عشق حقیقی است و نباید مانع این روابط شد به همین خاطر گسسته شدن این پیوندها با افسردگی، افت تحصیلی و... همراه است. در پاسخ باید گفت عشق اصیل و حقیقی، والاترین تجربه‎ای است که یک انسان می‎تواند به آن برسد و تنها چنین عشقی است که شکوفایی استعدادهای جسمی و روحی و عاطفی زن و مرد را ممکن می‎سازد، عشق لازمه استمرار زندگی و مایه نشاط روحی و عمیق‎ترین ارتباط قلبی و محکم‎ترین تعهد انسانی است. میان عشق و هوس فرق بسیار است بنابراین به پاس احترام عشق و عاشقی و برای پاسداری از این موهبت الهی ترویج روابط آزاد پسندیده نیست. به اعتراف دانشمندان اروپایی، در جوامع آزاد که جاذبه‎های ظاهری و شوق جنسی حاکم است، عشق اولین قربانی است.
در این صورت عشق‎های برخاسته از نهاد درون به افسانه تبدیل شده، جز مدعیان دروغین کسی یافت نمی‎شود؛ زیرا پسری که هر روز با دختری می‎گردد و هر دم که نگاه می‎کند، عده‎ای را در حال جلوه‎گری می‎بیند، تنوع طلبی در او حاکم شده و عشق و انتظار در او به خاموشی می‎گراید. عاشق کسی است که در راه رضای معشوق، از هر چه دارد بگذرد و چشم از همه، جز جمال محبوب ببندد عاشق نه تنها از خواب و خوراک، بلکه از غریزه‎ی جنسی و خواسته‎های قلبی خویش نیز غافل می‎شود و جزء یاد معشوق به کسی نمی‎اندیشد.
«موریس مترلینگ» می‎گوید: «عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد... بعضی آن را منحرف می‎کنند و ندانسته به صورت تمتع از لذات مصرف می‎نمایند و هیچ از حقیقت آن برخوردار نمی‎شوند.»
«کارن هورنای» درباره رابطه میان عشق و محبت و تمایلات جنسی می‎گوید: «ارتباط بین محبت و تمایلات جنسی را ملاحظه می‎کنیم؛ مثلا بسیاری از تمایلات و کشش‎های جنسی، اولش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع می‎شود؛ گاهی هم شخص ممکن است دارای تمایلات جنسی باشد، ولی خودش آن را با تمایل به مهروندی اشتباه کند. چنان که کشش‎های جنسی هم ممکن است انگیزه‎ی احساسات محبت‎آمیز باشد.» کارن هورنای در بیان فرق میان محبت واقعی و ابزار علاقه‎ای که ناشی از احتیاج به جلب محبت و برای کمبودهای روحی و نیاز جسمی و جنسی است می‎گوید: «فرق بین عشق، و نیاز به جلب محبت، آن است که در عشق، احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است؛ در حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدم است بسیاری از این نوع روابط بین انسان‎ها گرچه اساسش سود جویانه است، مع ذلک ماسک عشق و دلبستگی به چهره می‎زنند... به همین جهت یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبت است.»
بنابراین عشق جنسی و هوس پرستی که به قول «ویل دورانت» آغاز آن با ترشح غدد جنسی و پایان آن ارضای شهوت زودگذر جسمانی است، هرگز نمی‎تواند تعهد آور بوده و مایه‎ پایداری روابط انسانی به ویژه زندگی زناشویی باشد. بدیهی است شناخت عشق حقیقی برای آن است که سنگ بنای زندگی شده تا بتوان به آن تداوم بخشید، حال بسی روشن است که دوستی‎های زمان جوانی از آنجا که در آن جذابیتهای ظاهری نقش پررنگی دارد و افراد در آن مقطع در هاله‎ای از احساسات و عواطف غوطه‎ورند و در پی فردی هستند که با ساخته‎های ذهنیشان مطابق باشد، در ارکان شناخت ناتمام است و کوری حاصل از عشق و محبت بر آن حکومت می‎نماید، و در مقابل، حالت‎های کام بخشانه بسیار قوی است. لذا شناخت لازم را ایجاد نکرده و به آسانی نمی‎توان بدان‎ها اعتماد نمود و آن را حقیقی پنداشت و آن را مبنای تفاهم و یکدلی انگاشت زیرا طرفین را از الزامهای درونی نسبت به محبت خانواده، فرزند، احساس مسئولیت و مقدار ظرفیتهای روانی و عاطفی یکدیگر با خبر نمی سازد چه بسیار عشقهای به ظاهر سوزانی که با اندک اختلاف به سردی می‎گرایید و به نفرت تبدیل می شود و این خود شاهدی بر سطحی و احساسی بودن این نوع روابط است.

ازدواج نیروی تعدیل کننده

ازدواج نیروی تعدیل کننده زیاده روی های عاطفی، و نیز چهارچوبی قانونی و اخلافی برای پرورش فرزند است. سعادت واقعی در روابط جنسی، تنها در صورت وجود اعتدال، در میان افراط و تفریط های عاطفی، و تعهد اخلاقی صریحی در قبال تبعات چنین روابطی، قابل حصول است. اسلام با در نظر گرفتن نیازهاى واقعى و طبیعى انسان از یک سو و با عنایت به مصالح فرد و اجتماع از دیگرسو، ازدواج را به عنوان بهترین راه و مناسب ترین شیوه برگزید. اسلام، آدمى را از تنهایى و تجرد نهى مى کند و براى تأمین و ارضاى غریزه جنسى او، ازدواج را راه کار عملى مى داند و حتى در مواردى که خطر انحراف و فساد وجود دارد، ازدواج را بر او واجب و ضرورى مى داند.
در اهمیت ازدواج که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «من تزوج احرز نصف دینه؛ کسى که ازدواج کند نیمى از دین خود را حفظ کرده است.» (اصول کافى، ج5، ص328، حدیث2) و نیز فرمود: «النکاح سنتى فمن رغب عن سنتى فلیس منى؛ ازدواج سنت من است، پس هرکس از سنت من روى گردان شود از من نیست.» (بحارالانوار, ج103, ص220) وقتى که غریزه جنسى از راه صحیح و شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش یابد، حقایق زندگى را بهتر درک مى کند و به سوى دین و سعادت خود، گام هاى بزرگترى برمى دارد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب- صفحه 14-12، 64-63

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 ص 198-195، جلد 15 ص 321 - 320، جلد 16 ص 258

  3. شیخ حر عاملی- وسائل الشیعه- جلد 14 صفحه 252-253، 249

  4. پگی مورگان- اخلاق در شش دین جهان، بخش بودیسم- ترجمه محمد حسین وقار- صفحه 145- 151

  5. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 4 صفحه 74-71 و 94- 95

  6. مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 92-83 و 219-201، 241

  7. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 170-168

  8. مرتضی مطهری- حق و باطل- صفحه 135- چاپ چهارم- انتشارات صدرا- قم 1364

  9. ویل دورانت- لذات فلسفه- ترجمه عباس زریاب- صفحه 214- چاپ 8- نشر دانشجوئی تهران 1373

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114283