تشویق به توبه در قرآن کریم

توبه در رحمتی است که خداوند به روی بندگان گناهکار خویش گشوده است تا از منجلاب گناهان که هر لحظه بیش از پیش آنها را در خود فرو برده و از برکات و نعمت های دنیوی و معنوی و از کمال انسانی دور می کند، نجات دهد. قرآن کریم در آیات متعددی مردم را به این در لطف خداوند و رجوع از گناه و بازگشت به درگاه الهی تشویق و ترغیب کرده است. اکنون به بیان برخی از این آیات می پردازیم:
1- «الم یعلموا أن الله هو یقبل التوبة عن عباده و یأخذ الصدقات و أن الله هو التواب الرحیم؛ آیا نمی دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد و خداوند توبه پذیر مهربان است؟» (توبه/ 104)
از آنجا که بعضى از گنهکاران مانند متخلفان جنگ تبوک به پیامبر (ص) اصرار داشتند که توبه آنها را بپذیرد در این آیه به این موضوع اشاره مى کند که پذیرش توبه کار پیامبر نیست: آیا آنها نمى دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش مى پذیرد "ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبة عن عباده" نه تنها پذیرنده توبه او است، بلکه زکات و یا صدقات دیگرى را که به عنوان کفاره گناه و تقرب به پروردگار مى دهند، نیز خدا مى گیرد. "و یاخذ الصدقات"
اگر در این آیه توبه را با دادن صدقه ذکر شده، براى این است که صدقه نیز خاصیت توبه را دارد، توبه پاک مى کند، صدقه هم پاک مى کند، و دادن صدقه توبه اى است مالى، هم چنان که در میان همه کارها، توبه به منزله صدقه است، یعنى صدقه از اعمال است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الله أفرح بتوبة عبده من العقیم الوالد و من الضال الواجد و من الظمان الوارد؛ خداوند بر اثر توبه بنده اش خوشحال تر است از کسی که عقیم بوده، بچه دار شده و از کسی که گمشده خویش را یافته و از تشنه ای که به آب رسیده است.»
2- «قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لاتقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعا إنه هو الغفور الرحیم* و أنیبوا إلی ربکم و أسلموا له من قبل أن یأتیکم العذاب ثم لاتنصرون؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، به درستی که خداوند بخشنده مهربان است. و به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید.» (زمر/ 53- 54)
تعبیراتى که در این آیه آمده مانند: «بندگان من»، «ناامید نشوید»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه گناهان»، «غفور و رحیم بودن خدا» همه حکایت از وسعت دامنه استغفار و پذیرش توبه و گستردگى رحمت الهى مى کند، به خصوص تعبیر به "عبادى؛ بندگان من" که بیانگر آن است که همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است که آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراین چشم انداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گسترده است. در واقع این ندای الهی همیشه در گوش بندگان است که:
هر چه که هستی بیا *** گر چه که پستی بیا
توبه شکستی بیا *** دوست نظر می کند
نیمه شب خلوت است *** مظهر هر رأفت است
عاشق شوریده را *** دوست نظر می کند
ای شده غرق گناه *** خواب گران تا به کی
چاره درد تو را *** دیده تر می کند
3- «و هو الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفوا عن السیئات و یعلم ما تفعلون؛ او (خدا) کسی است که توبه را از بندگانش می پذیرد و گناهان را می بخشد و آنچه را انجام می دهید، می داند.» (شوری/ 25)
از آنجا که خداوند راه بازگشت را همواره به روى بندگان باز مى گذارد کرارا در آیات قرآن بعد از مذمت از اعمال زشت مشرکان و گنهکاران به مساله گشوده بودن درهاى توبه اشاره کرده است. در شان نزول این آیه نقل شده که بعد از نزول آیه "مودت" جمعى از منافقان و یا افراد ضعیف الایمان گفتند این سخنى است که محمد بر خدا افترا بسته، مى خواهد ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش خوار کند، آیه «أم یقولون افترى على الله کذبا؛ آيا مى ‏گويند بر خدا دروغى بسته است.» (شوری/ 24) نازل شد و به آنها پاسخ گفت، هنگامى که از نزول آیه با خبر شدند گروهى پشیمان گشتند، گریه کردند و ناراحت بودند، آیه مورد بحث (و هو الذی یقبل التوبة) نازل شد و به آنها بشارت داد که اگر توبه خالص کنند خدا لغزش آنها را مى بخشد. نکته قابل دقت این است که در واقع، خداوند می فرماید با اینکه از تمام اسرار زندگی و رفتارهای پشت پرده شما اطلاع دارم و لحظه به لحظه اعمال شما را زیر نظر داشته ام، با این حال توبه شما را می پذیرم.
پس اینکه فرمود: "و یعلم ما تفعلون؛ و آنچه را انجام می دهید، می داند" تحریکى و تشویقی است بر توبه و هشدارى است از ارتکاب گناهان. و یا اینکه می خواهد بفرماید اما اگر تظاهر به توبه کنید، ولى در خفا کار دیگر انجام دهید، تصور نکنید که از دیده تیزبین علم پروردگار مخفى خواهد ماند، نه "او آنچه را انجام مى دهید مى داند".
4- «و إذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة أنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و أصلح فأنه غفور رحیم؛ هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود واجب کرده هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا مى شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.» (أنعام/ 54)
این آیه شریفه، راجع به توبه است، تنها متعرض توبه از گناهان و کارهاى ناستوده است، نه کفر و شرک، به دلیل اینکه فرموده: "و من عمل منکم؛ هر کس از شما مؤمنین به آیات خدا، عملى انجام دهد". دوم اینکه: "جهالت" در مقابل "عناد"، "لجاجت" و "تعمد" است. زیرا کسى که صبح و شام خداى خود را مى خواند، و در صدد جلب رضاى اوست، و به آیاتش ایمان دارد، هرگز از روى استکبار و لجاجت گناهى مرتکب نمى شود و گناهى هم که از او سر زند، از روى جهالت و دستخوش شهوت و غضب شدن است.
سوم اینکه مقید کردن کلمه "تاب" به قید "و اصلح" براى این است که دلالت کند بر اینکه توبه وقتى قبول مى شود که از روى حقیقت و واقع باشد، زیرا، کسى که حقیقتا به سوى خداى سبحان بازگشت نموده و به وى پناه برد، هرگز خود را به پلیدى گناهى که از آن توبه کرده و خود را از آن پاک ساخته، آلوده نمى کند، این است معناى توبه، نه صرف اینکه بگوید: "اتوب الى الله" و در دل همان آلوده اى باشد که بوده است. چگونه خداوند چنین توبه اى را قبول مى کند و حال آنکه خود فرموده: «و إن تبدوا ما فی أنفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله؛ و شما آنچه در دل دارید چه آشکار کنید و چه پنهان بدارید خدا شما را با آن محاسبه مى کند.» (بقره/ 284)
در حقیقت آیه فوق به پیامبر (ص) دستور مى دهد، که هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند و می فرماید خداوند بخشش گناهکارانی که به طور حقیقی توبه می کنند را بر خود واجب فرموده است.
5- «و الذین عملوا السیئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا إن ربک من بعدها لغفور رحیم؛ آنها که گناه کردند، و بعد از آن توبه نمودند و ایمان آوردند، (امید عفو او را دارند زیرا) پروردگار تو، در پى این کار، آمرزنده و مهربان است.» (اعراف/ 153) خداوند در این آیه، به صورت یک قانون کلى چنین مى گوید: اما آنها که اعمال بدى انجام دهند، سپس توبه کنند (و شرائط توبه همگى انجام گیرد) و ایمان خود را به خدا تجدید نمایند و از هر گونه شرک و نافرمانى بازگردند، پروردگار تو بعد از آن، آنها را مى بخشد، او بخشنده و مهربان است.
6- «و استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه إن ربی رحیم ودود؛ از پروردگار خود، آمرزش بطلبید و به سوى او بازگردید که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه کار) است.» (هود/ 90) قرآن کریم در این آیه مى فرماید: از خداى تعالى درباره گناهان خود طلب مغفرت کنید و با ایمان آوردن به او و به رسول او به سویش برگردید زیرا خداى تعالى داراى رحمت و مودت است و استغفار کنندگان و توبه کنندگان را رحم مى کند و دوست مى دارد.
کلمه "ودود" بر وزن فعول از اسماى خداى تعالى است. این کلمه اسم مبالغه بوده و از ماده "ود" اشتقاق یافته و کلمه: "ود" با کلمه "حب" (دوستی) به یک معنا است ولی از موارد استعمال این دو کلمه بر مى آید که "ود" نوع خاصى از حب و دوستی است و آن حبى است که آثار و پیامدهایى آشکار دارد مثل، الفت و آمد و شد و احسان. پس ودود یعنی شخصی که بسیار دیگران را دوسن دارد آن هم نه یک دوست داشتن عادی بلکه دوست داشتن خاصی که موجب احسان کردن و نعمت دادن و... به آنها می شود. و اگر خداى تعالى ودود خوانده شده به همین جهت است که او بندگان خود را دوست مى دارد و آثار محبت خود را با افاضه نعمت هایش بر آنان ظاهر مى سازد آن هم چه نعمت هایى که هیچ کس نمى تواند عدد آنها را بشمارد، هم چنان که خودش فرمود: «و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها؛ اگر بخواهید نعمتهاى خدا را بشمارید نتوانید شمرد.» (نحل/ 18) پس به این دلیل خداى تعالى نسبت به انسانها ودود است.
ذکر کلمه "ودود" بعد از کلمه "رحیم" اشاره به این است که نه تنها خداوند به حکم رحیم (مهربان) بودنش به بندگان گنهکار توبه کار توجه دارد بلکه از این گذشته آنها را بسیار دوست مى دارد که هر کدام از این دو (رحم و محبت) خود انگیزه اى است براى پذیرش استغفار و توبه بندگان.
7- «غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب ذى الطول لا إلاه إلا هو إلیه المصیر؛ خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است هیچ معبودى جز او نیست و بازگشت (همه شما) تنها به سوى اوست.» (غافر/ 3)
در این آیه شریفه، خداوند فرموده: قبول کننده توبه است و این مطلب را در قالب اسم فاعل (قابل التوب) بیان فرموده که بعید نیست براى این باشد که بر استمرار تجددى دلالت کند (یعنی دلالت کند که خداوند به طور مستمر و پیوسته، توبه بندگان را قبول می کند)، چون مغفرت و قبول توبه از صفات فعلیه خداست، و خداى تعالى همه روزه و پیوسته گناهانى را مى آمرزد و توبه هایى را قبول مى کند.
8- «و إنی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدى؛ و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مى آمرزم.» (طه/ 82)
در این آیه وعده رحمت مؤکد به دنبال وعید سخت آمده، و بنابراین خود را به کثرت مغفرت توصیف کرده و فرموده: "من بسیار آمرزنده ام" و نفرمود: "من آمرزنده ام" و یا "من به زودى مى آمرزم".
کلمه "تاب" ماضى از توبه است و توبه به معناى برگشتن است، همانطور که برگشتن از معصیت خدا به اطاعت او توبه است و همچنین برگشتن از شرک به توحید نیز توبه است، ایمان هم هم چنان که به خدا ایمان است، به آیات خدا که یا انبیاء و رسل او است و یا احکامى است که ایشان آورده اند نیز ایمان است، و در قرآن کریم استعمال ایمان در هر دو معنا بسیار آمده، هم چنان که استعمال توبه در هر دو معنایى که گفتیم زیاد آمده است.
پس معناى آیه این است که من بر هر انسانى که توبه کند و ایمان آورد چه اینکه از شرک توبه کند و چه از معصیت و چه اینکه به من ایمان آورد و چه به آیات من از پیغمبرانم و احکامى که مى آورند، و از آنچه تاکنون کرده پشیمان گشته عمل صالح کند، و مخالفت و تمرد را در گناهانى که کرده مبدل به اطاعت در آن نماید، من نسبت به او بسیار آمرزنده ام، و اینکه گفتیم مخالفت و تمرد را در گناهانى که کرده مبدل به اطاعت در آن نماید، بدین جهت بود که اصل معناى برگشتن تحقق یابد.
اما کلمه "اهتداء" در مقابل ضلالت است. اما مراد از آن چیست؟ چگونه مى شود که شخصى توبه کند و ایمان هم بیاورد و عمل صالح نیز انجام دهد، و در عین حال در مقام هدایت هم بر آید؟ پس معلوم شد که مراد از "اهتداء" در آیه شریفه همان شرطى است که سایر آیات قرآنى نیز بدان راهنمایى فرموده و آن عبارت است از پیروى پیغمبر در امر دین و دنیا، و به عبارت دیگر اهتداء به ولایت رسول خدا (ص) است.
9- «ثم إن ربک للذین عملوا السوء بجهالة ثم تابوا من بعد ذلک و أصلحوا إن ربک من بعدها لغفور رحیم؛ آن گاه پروردگارت نسبت به کسانى که از روى نادانى بدى کرده و از پى آن توبه نموده و به صلاح آمده اند پروردگارت از پى آن آمرزگار و رحیم است.» (نحل/ 119)
کلمه "جهالت" و "جهل" در معنا یکى است که در اصل در مقابل علم بوده، ولی جهالت در بسیارى از موارد، در معناى عدم روشن بودن کامل واقع، استعمال مى شود، هر چند که شخص به طور کلى خالى از علم نباشد، خلاصه آن کسى را هم که به طورى که تکلیف بر او صحیح باشد علم دارد ولى واقع به طور کامل برایش مکشوف نیست جاهل مى گویند، مانند کسى که مرتکب محرمات مى شود با اینکه مى داند حرام است ولی هواهاى نفسانى بر او غلبه نموده به معصیت وادارش مى کند، و نمى گذارد که در حقیقت به این مخالفت و عصیان و عواقب وخیم آن بیاندیشد، به طورى که اگر اجازه اش مى داد و به طور کامل بصیرت مى یافت هرگز مرتکب آنها نمى شد، چنین کسى را هم جاهل مى گویند با اینکه علم به حرام بودن آن کارها دارد، ولیکن حقیقت امر برایش پنهان است. مراد از جهالت در آیه مورد بحث همین معنا است، زیرا اگر به معناى اول یعنى نادانى مى بود، و آن عمل سوء که در آیه آمده حکم و یا موضوعش براى آنان مجهول بود دیگر ارتکاب آنها معصیت نمى شد تا محتاج به توبه و آمرزش و رحمت باشند.
اگر توبه را مقید به اصلاح کرد براى این بود که معلوم شود که به راستى توبه کرده اند، و جدا از راه خطا و گناه برگشته اند، و توبه شان صرف صورت و حالى از معنا نبوده است.
خداوند در این آیه شریفه، مساله توبه را به توبه قلبى و ندامت درونى محدود نمى کند، بلکه روى اثر عملى آن تاکید کرده، و اصلاح و جبران را مکمل توبه مى شمارد، تا این فکر غلط را از مغز خود بیرون کنیم که هزاران گناه را با یک جمله "استغفر الله" مى توان جبران کرد. نه، باید عملا خطاها جبران گردد و قسمتهایى که از روح انسان و یا جامعه بر اثر گناه آسیب یافته اصلاح و مرمت شود. توبه حقیقى این است نه لقلقه لسان و به قدرى روى این مساله تاکید دارد که مجددا با جمله "إن ربک من بعدها لغفور رحیم" تاکید مى کند که مشمول آمرزش و رحمت الهى شدن تنها بعد از توبه و اصلاح امکان پذیر است.
10- «من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفورا رحیما؛ کسى که کار بدى انجام دهد، یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.» (نساء/ 110) مراد از سوء، تعدى به دیگران و مراد از ظلم، تعدى بر نفس خویش است که معلوم است بدتر از تعدى اول است و یا مراد از کلمه سوء معصیتى است که از نظر زشتى پائین تر از معصیت ظلم باشد مانند معصیت صغیره نسبت به معصیت کبیره.
این آیه روشن مى سازد که هر معصیت که انسان مرتکب آن شود، با تبعاتى که دارد، در نفس او اثر سوء باقى مى گذارد. و در نامه اعمالش نوشته مى شود، و بنده خدا مى تواند به وسیله توبه و استغفار، آن اثر سوء را از بین ببرد، و اگر بنده خدا توبه و استغفار بکند، خدا را غفور و رحیم خواهد یافت.
11- «افلا یتوبون الى الله و یستغفرونه و الله غفور رحیم؛ آیا توبه نمى کنند و به سوى خدا باز نمى گردند و از او طلب آمرزش نمى نمایند. خداوند آمرزنده مهربان است.» (مائده/ 74)
در این آیه با استفهام انکارى که بیانگر تاکید است، خداوند انسان ها را به سوى توبه و استغفار دعوت مى نماید و با ذکر دو صفت "غفور" و "رحیم" بودنش، عواطف آنها را تحریک مى نماید تا شاید به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه بر کمالات و فضایل انسانى خود بیفزایند.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏5 ص 260؛ جلد ‏6 ص 384؛ جلد ‏8 ص 121؛جلد ‏20 ص 428

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏5 ص 119-120؛ جلد ‏7 ص 148-149؛ جلد ‏9 ص 513؛ جلد ‏10 ص 559-560؛ جلد ‏11 ص 445-446؛ جلد ‏12 ص 528- 529؛ جلد ‏14 ص 261 -266؛ جلد ‏17 ص 460؛ جلد ‏18 ص 72

  3. محسن قرائتی- گناه شناسی

  4. دو ماهنامه مبلغان- توبه در قرآن- شماره 71

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114384