زمینه های معرفتی و غیر معرفتی پیدایش و گسترش معتزله

وجه تسمیه معتزله
واژه «اعتزال» که به معنای «کناره گیری» است، به طور کلی از دو حیث مورد توجه برخی تاریخ نگاران عقاید اسلامی قرار گرفته است: الف) از نظر سیاسی، ب) از جنبه کلامی. بنابراین در پرداختن به مکتب «معتزله» می بایست دو دیدگاه «سیاسی» و «کلامی» را مورد ملاحظه قرار داد و آن دو را از هم متمایز ساخت. (دراسته فلسفیه لآرا الفرق الاسلامیه فی اصول الدین، ج المعتزله، ص109.) بر اساس گزارش نوبختی، نام معتزله اولین بار بر تعدادی از صحابه مانند عبدالله ابن عمر، محمد بن مسلمه انصاری، اسامه بن زید و سعد بن ابی وقاص اطلاق شد و آنان از کسانی به شمار می رفتند که پس از به خلافت رسیدن حضرت علی (ع) با اتخاذ موضع بی طرفانه، از همراهی و حمایت امام در جنگ و همچنین درگیری و ستیز با وی، کناره گرفتند و به جهت همین موضع سیاسی به آنان «معتزله» لقب دادند، یعنی کسانی که از حمایت امام و همراهی با امت کناره گیری کردند. (برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 109.)
اما «معتزله» در قالب مکتب کلامی را به «واصل بن عطا» (80 ـ 131 هـ)، که از حلقه درس استاد خود «حسن بصری» (21 ـ 110هـ) جدا شده بود، نسبت می دهند، به سبب این که «واصل» اولین بار، فکرت «منزلت بین منزلتین» را درباره مرتکب گناه کبیره به عنوان «فاسق» در مقابل دو نظریه «خوارج» و «مرجئه» به کار برد و این اصل، دیدگاه معتزلیان کلامی را چیزی میان «ایمان» و «کفر» قرار می داد ، بدین معنا که مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در برزخ میان آن دو به سر می برد . (ایزوتسو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی). اگرچه بعضی از متفکران مکتب اعتزال، از جمله «قاضی عبدالجبار همدانی» (325 ـ 415 هـ) که در عهد آل بویه، د ست به «تجدید حیات» تعالیم معتزله زد، می کوشند، سابقه مکتب اعتزال را تا زمان پیامبر اسلام (ص) و خلفای راشد ین پیش برد ه و برخی از صحابه مانند ابن عباس، ابن مسعود، ابوذر و تنی چند دیگر را از طبقات اولیه معتزله به شمار آورند (بد وی، مذاهب الاسلامیین، الجزء الاول،ص40)، ولی این تلاش آنان، چندان با روایات تاریخی سازگاری ندارد. با این که موضع گیری معتزله کلامی در باب «امامت» و بحران های ناشی از آن پس از رحلت رسول اکرم (ص) وجوه اشتراک آنها را با معتزله سیاسی نشان می دهد (محسن نجاح، اندیشه سیاسی معتزله، ترجمه باقر صدری نیا)، اما نمی توان نقطه عزیمت آن دو را یکی شمرد . (مطهری، مجموعه آثار، ج3، ص84.)

عوامل پیدایش کلام معتزله
در بررسی علل پید ایش مکتب های فکری و عقیدتی و نهضت های سیاسی و اجتماعی در هر عصری، می بایست به عوامل مختلف تاثیرگذار بر آنها توجه جدی کرد و از نگرش تقلیل گرایانه رویدادها به عامل تک محور در زایش و فرسایش آنان برحذر بود، به عبارت دیگر، هم در مقام «توصیف» و هم از حیث «تبیین» نباید از «چگونگی» و «چرایی» ظهور و سیر تطور و تحول و وضعیت فرجامین مکتب ها و جنبش ها غفلت ورزید. از این رو، ظهور مکتب کلامی معتزله در قرن دوم هجری در شهر بصره را نیز، نمی توان از قاعده مزبور مستثنی کرد و عوامل ذهنی و عینی و معرفتی و غیر معرفتی را د ر پید ایش، تطور و تحول و افول و سقوط آن در نظر نگرفت و آن را یکسره به عوامل بیرونی و یا صرفا به دلایل معرفتی منسوب ساخت. به هر صورت، در این جا به چند عامل عمده معرفتی و غیر معرفتی در پدید آمدن و نشو و نمای مکتب معتزله اشاره می شود.

عوامل معرفتی
از جمله عوامل مهم معرفتی که می توان در برآمدن اندیشه کلامی معتزله موثر دانست یکی، اتخاذ «روش شناخت» مبتنی بر «عقلانیت» است و دیگر، تغذیه از حوزه های معرفتی ای چون فلسفه یونان و آموزه های دیگر ادیان و مذاهب غیر اسلامی.

روش شناسی معتزله
یکی از مهم ترین نقش هایی که عقل در فهم دین ایفا می کند، نقش روشی آن است و معتزله، نخستین گروهی بود که «روش عقلی» را در تفسیر «دین» اتخاذ و تلاش کرد تا اصول اسلام را بر پایه استدلال و تعقل پایه گذاری و آموزه های دینی را از طریق عقل تبیین کند. از این رو، در اندیشه معتزله، عقل و احکام آن نقش اساسی و تعیین کننده دارد و از عوامل مهم معرفتی در بسط و گسترش آن به شمار می رود. بنابراین، مکتب معتزله اساسا حرکتی بود برای توجیه عقلانی آموزه های دینی، و به دلیل آنکه «فلسفه دینی» را بر پایه عقل و استدلال استوار کرده بودند، در تاریخ کلام اسلامی با عنوان پرچمدار عقلانیت و مدافع آزاد اندیشی نامبردار شدند و اذهان و افکار بسیاری از اندیشه وران و متفکران را به سوی تعالیم خود جذب و جلب کردند. بدین ترتیب، روش عقلانی معتزله در مقابل روش «نصگرایی» رایج عصر خویش قرار می گیرد و راه نوینی در عرصه دینداری خرد ورزانه به روی جامعه مسلمین می گشاید. (مادلونگ، مکتب ها و فرقه های اسلامی در سده های میانه، ترجمه جواد قاسمی).

معتزله و میراث علمی فلسفی ملل غیر اسلامی
عامل معرفتی دیگری که در شکل گیری و بسط و گسترش نظام فکری و کلام عقلی معتزله، سهم بسزایی داشت، ترجمه های متون گوناگون از زبان های یونانی، سریانی، پهلوی، سانسکریت و نبطی به عربی بود، که از سده دوم هجری با وسعت خیره کننده ای رو به گسترش نهاد . (اولیری، دلیسی، انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی، ص240) نهضت ترجمه با جمع آوری کتب و رسالات در علوم گوناگون چون طب، هندسه، ریاضیات، هیئت و فلسفه آغاز شد (ذبیح الله صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، تهران) و بیش از یک سده ادامه یافت و مراحل سه گانه ای را در عصر «عباسیان» پشت سر گذاشت. (ابوریان، تاریخ الفکر الفلسفی فی الاسلام، ص93 ـ114) گام نخست، در زمان «منصور عباسی» برداشته شد و او دستور داد تا ترجمه کتاب های یونانی را آغاز کنند و به قولی حتی بغداد را نیز، برای چنین منظوری بنا نهاد. و در این مدت، قسمت اعظم میراث علمی و فلسفی جوامع متمدن بیگانه، که در اثر فتوحات در قلمرو دولت اسلامی قرار گرفته بودند، توسط مسلمین اقتباس گردید و در زمان نه چندان طولانی، مرحله تقلید و اقتباس پشت سر نهاده شد و نزدیک اواسط قرن سوم هجری به مرحله بازدهی و تولید رسید و این خصلت ابتکاری با سرعت و عمق در تمام رشته های علمی، به ویژه در دانش های عقلی چون ریاضیات، منطق و فلسفه نفوذ یافت. (سزگین، گفتارهایی پیرامون علوم عربی و اسلام، ترجمه محمدرضا عطایی.) از سوی دیگر، شرکت متفکران معتزلی در مباحثات و گفت و گوهای دینی، علمی و فلسفی، با نحله هایی مانند نسطوریان، یعقوبیان، یهودیان و صابئین، که آزادانه در محیط های اسلامی زندگی می کردند، موجب می شد تا معتزلیان از زخارف علمی و آراء و اندیشه های آنان بهره جویند و بی تردید، آشنایی با متفکران ادیان و مذاهب نیز چون آگاهی از مباحث فیلسوفان در رویکرد عقلانی به دین معتزلیان بی تاثیر نبوده است و آن را می توان به عنوان یکی د یگر از عوامل معرفتی مکتب اعتزال برشمرد.

عوامل غیر معرفتی
عوامل متعددی را می توان در روئیدن و توسعه مکتب اعتزال برشمرد. اما به ناگزیر در این جا به دو عامل مهم «اجتماعی» و «سیاسی» اشاره می شود.

نص گرایی
دین، برخلاف «ایمان» که امری است شخصی و درونی، جنبه بیرونی و جمعی داشته و به صورت نهاد اجتماعی ظهور و بروز می یابد. و از همین منظر است که «نص گرایی» صدر اسلام را می بایست به مثابه یک جریان «اجتماعی» تلقی کرد. چرا که «اهل حدیث»، جریانی عمومی و اجتماعی با صبغة دینی بود، که بیشترین نفوذ را در میان مسلمانان داشته است. «نص گرایی معتدل» جریانی طبیعی در هر دینی است. زیرا در هم ادیان گرایش به سمت وحی و حفظ سنت های دینی بوده است. و در سده نخستین اسلام نیز، عموم مسلمانان ترجیح می د اد ند که توصیفات به کار رفته در قرآن را به معنی تحت اللفظی آن بگیرند. و این تمایل قومی که تازه از جاندار انگاری طبیعت برگشته بودند قابل درک است. (آربری، آ. ج، عقل و وحی از نظر متفکران اسلامی، ص17)
اما جریان نص گرایی «اهل حدیث» که با بینش و زمینه فرهنگی و اجتماعی خاصی در پایان سد ة اول هجری ظاهر شده بود ند، آرام آرام به صورت یک اندیشه مستقل درآمد و به نام های «حنابله»، «حشویه» و «سلفیه» نامیده شد. (شهرستانی، عبد الکریم (1361)، الملل و النحل، ج1) اینان را باید اولین جریانی برشمرد که از پی گروه هایی نظیر «خوارج، مرجئه، مجبره، مشبهه، مجسمه و ده ها جریان دیگر در جامعه اسلامی روئیدند و امواج آن تا سده های پسین اندیشه دینی را زیر تاثیر خود قرار داده است. (بغدادی، عبدالقادر، الفرق بین الفرق، ترجمه محمد جواد مشکور). اهل حدیث، با دخالت عقل و استدلال عقلی در دین مخالف بودند و تفکر و تعمق و تأمل در مسایل دینی، اعم از عقاید و احکام و اخلاق، را ناروا می دانستند. چنان که «سفیان بن عیینه» یکی از فقهای اهل سنت می گفت: «هرچه خداوند خودش را در قرآن توصیف کرده، نباید تفسیر کرد و درباره اش بحث نمود، تفسیر این گونه آیات، تلاوت آن ها و سکوت د ربارة آنها است» (مطهری، مجموعه آثار، ج 6،ص 885) و نیز سخن یکی دیگر از فقهای چهار گانه عامه در پاسخ به کسی که از «استواء» خداوند بر «عرش» پرسیده و او گفت: «کیفیت نامعلوم و استواء، خداوند بر عرش، معلوم و اعتقاد به آن واجب و سؤال هم بدعت است» (مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5،ص17)
در حقیقت، نص گرایی افراطی اهل حدیث و روش ظاهر گرایانه آنان در برخورد با آیات و روایات از یک سو و در حوزه عمل اجتماعی نیز به سبب تفکر «جبر گرایانه» درباره انسان و افعال او از سوی دیگر، سیمای دین را به شکل پوسته ای بدون مغز در اذهان عامه مسلمانان ترسیم کرده بود، و برای حیات اجتماعی، جزء نوعی سکون و رکود و واماندگی و واپس گرایی فکری و بی عملی، چیزی به ارمغان نمی آورد و هیچ حرکت و تکاپوی جدید فکری و اجتماعی را بر نمی تابید و این جریان با اتخاذ روش ظاهرگرایانه در تعالیم دینی و اعتقاد به «جبر» و نفی اختیار از انسان، حمایت سلطنت بنی امیه و کارگزاران آنان را در عرصه اجتماعی و سیاسی به خود جلب نمود، چرا که چنین نگرشی با سیاست تحمیق حاکمان اموی همسویی داشته است. (ولوی، علی محمد، دیانت و سیاست در قرون نخستین اسلامی) از این رو مکتب اعتزال را می بایست، واکنشی در برابر این شرایط اجتماعی دانست که آن را خطری فاحش برای تفکر دینی و حیات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی محسوب می کردند.

کنشگری سیاسی
یکی از عوامل غیر معرفتی دیگر که در ظهور و بروز و رشد و توسعه مکتب معتزله، موثر افتاد، کنشگری سیاسی آنان در مبارزه با سیاست های برخی از حاکمان بنی امیه از یک سو، و همسویی با جریان سیاسی و شبه دینی خلفای عباسی از سوی دیگر است. زیرا، حرکت اصلاح طلبانه معتزله به عنوان نهضتی عقلی و معتقد به آزادی و اختیار انسان، با هدف ایجاد تحول سیاسی و اجتماعی در جامعه اسلامی و برقراری مناسبات جدیدی در میان مسلمانان و همچنین تلاش برای زدودن گرد و غبار انحطاط و رکود از دامن دیانت، که حاصل نص گرایی افراطی رایج دینی بود، آنان را ناگزیر به ورود در عرصه سیاست و حکومت کرد. معتزلیان به رغم مخالفت هایی که با خلفای اموی کردند، سرانجام جذب دستگاه خلافت عباسیان شدند و نظام فکری آن ها به منزله «ایدئولوژی» خلافت مزبور قرار گرفت و موقعیت تازه ای برای ترویج و تبلیغ اند یشه های کلامی خود به د ست آوردند. به همین جهت می توان مواضع «سلبی» معتزله در برابر سیاست امویان و وضعیت «ایجایی» شان را در دستگاه خلفای عباسی، یکی از عوامل گسترش مکتب اعتزال و رونق آن در میان نخبگان و متفکران برشمرد. (محسن، نجاح، اندیشه سیاسی معتزله).

 


منابع :

  1. رضا برنجکار- آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی- قم- مؤسسه فرهنگی طه

  2. توشی‌هیکو ایزوتسو- مفهوم ایمان د‌‌ر کلام اسلامی- ترجمه زهرا پورسینا- تهران انتشارات سروش

  3. ابوالفتح محمد‌‌بن عبد‌‌الکریم شهرستانی- الملل و النحل- ترجمه مصطفی خالقد‌‌اد‌‌ هاشمی- تهران انتشارات اقبال

  4. محسن نجاح- اند‌‌یشه سیاسی معتزله- ترجمه باقر صد‌‌ری‌نیا- تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

  5. ویلفرد‌‌ ماد‌‌لونگ- مکتب‌ها و فرقه‌های اسلامی د‌‌ر سد‌‌ه‌های میانه- ترجمه جواد‌‌ قاسمی- مشهد‌‌ انتشارات آستان قد‌‌س رضوی.

  6. ذبیح‌الله صفا- تاریخ علوم عقلی د‌‌ر تمد‌‌ن اسلامی- تهران انتشارات د‌‌انشگاه تهران

  7. محمد‌‌تقی سبحانی- عقلگرایی و نصگرایی د‌‌ر کلام اسلامی- نقد‌‌ و نظر- سال اول- شماره 3 و 4

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114441