جایگاه زن در آیین یهود (معافیتهایی برای زنان)

جایگاه و وضعیت زنان در تلمود

حقوق تلمودی، به شیوه های مختلف، زنان را از چندین حوزه مهم زندگی استثنا می کند. برای مثال، آنها را از آن دسته احکام شرعی که انجام دادن آنها بر زمان خاصی از روز یا سال مبتنی است، معاف دانسته است.

آیین های معاف شده یهودی برای زنان
این احکام بسیاری از آیین های معروف زندگی یهودی را در بر می گیرند: پوشیدن صیصیت (تن پوش لبه دار چهارگوشه)، بستن تفیلین (تعویذها)، قرائت دعای شمع ییسرائل، دمیدن در شوفار، برپا داشتن سوکا، و زیارت. زنان مجاز نیستند که مینیان (حد نصاب) را برای برگزاری نماز جماعت تشکیل دهند و نیز به کارگیری زنان برای کارهای پر تحرک در جامعه مجاز نیست. به لحاظ اجتماعی، زنان برای شغل های اجرایی و قضایی صلاحیت ندارند و از همه مهم تر، از میصوای مهم تحصیل تورات معاف هستند؛ مسئله ای که ناگزیر، آنها را از ایفای نقش در زندگی فرهنگی و معنوی یهودی باز می دارد. هرکس با ملاحظه این محدودیت ها و معافیت ها انتظار خواهد داشت که همه اینها باعث ایجاد یک طبقه دون پایه شود و مقام زنان را تا حد ایفاگر نقشی کاملا فرعی در جامعه یهودی، تنزل دهد.
اما زنان هنوز در حوزه های بسیار گوناگونی فعال هستند و حضور خودشان را نه تنها در قلمرو عمل به وظیفه همسری و مادری به اثبات رسانده اند، بلکه در حوزه هایی که به ظاهر، تنها به جنس مذکر اختصاص دارد نیز حاضر شده اند. علت این امر، ظاهرا در طبیعت رویکردی نهفته است که تلمود به زندگی و به تورات دارد. به هنگام نیاز به توجیه و اثبات مسئله ای از طریق نظریه پردازی مداوم، هلاخا چیزی بیش از یک ساختار صرفا فلسفی و عقلانی تلقی می شود. به بیان دقیق تر، هلاخا شبکه ای از قوانین کاربردی (و به یک معنا حقوق طبیعی) است که نگرش به آن کاملا عمل گرایانه و در نتیجه، به کلی انعطاف پذیر است. برای مثال، علت این که زنان از مطالعه و تحصیل معاف شده اند این نیست که حکما زنان را قادر به آموختن نمی دانستند؛ بر عکس، آنها معتقد بودند که «زنان از بینا (درک، ذکاوت) بیشتری نسبت به مردان برخوردارند» و راه را بر آن معدود زنانی که فرصت مطالعه و تحصیل داشتند، نمی بستند. درست است که ربی الیعزر که به صلابت در دیدگاه ها معروف بود، یک بار به یک زن دانشمند نوآیین گفته است که «زن از هیچ حکمتی جز ریستن نخ برخوردار نیست»، اما از سوی دیگر، بن عزی معتقد بود که هر مردی باید تورات را به دخترش آموزش دهد.

علاقه مندی زنان به یادگیری

علاوه بر این، یکی از اموراهای بسیار سرشناس، با نفوذ کلامش شاگردی پرادعا و متکبر را با این بیان سرجای خود نشاند: «حتی بروریا که یکباره در یک روز 300 حکم شرعی را از 300 تنا فراگرفت، برای این متن وقت زیادی صرف کرده است؛ چه چیزی باعث شد که فکر کنی سریع تر از آن زن می توانی به فراگیری آن بپردازی؟» بروریای معروف، همسر ربی مئیر، از زیرک ترین عالمان عصر خود، و دختر حکیمی سرشناس است که در بسیاری از گفتگوهای هلاخایی شرکت می کرد. علاوه بر این، معروف است که دیدگاه او در مواقع متعددی بر دیدگاه های هم روزگاران مذکرش غالب آمده است. درباره زن دانشمند دیگری نیز که از طریق شرایط ضمن عقد ازدواج به کسب دانش تورات نایل می آید، اطلاعاتی در دست است. این عقد ازدواج بدون شک، عقدی غیر عادی است که در آن، میان پسر عقیوا و عروس او شرط می شود که مرد «به او (زن) غذا داده، مراقبتش کند و تورات را به او بیاموزد». اما این علاقه مندی به یادگیری به همین چند زن، محدود نمی شد. زنان بسیاری بودند که (حتی گاهی بر خلاف اذن و رضایت شوهر) به کنیسه ها می رفتند تا به تفسیرهای اگادایی و هلاخایی، که حکیمان بیان می کردند گوش فرا دهند. حکما از دختران خدمتکار، به عنوان منابع اطلاعاتی درباره استفاده از زبان عبری یاد کرده اند. زنان اگرچه، هیچ گونه موقعیت اجتماعی و رسمی نداشتند، این مسئله آنها را از تأثیرگذاری قابل ملاحظه به عنوان همسران و دختران مردان برجسته، باز نمی داشت.

راوا و همسر دومش
در حکایتی بسیار روشنگر از راوا و همسر دومش، که عشق میان آن دو به دوران کودکی می رسید، سخن به میان آمده است: «همسر راوا، دختر راو حیسدا، در جلسه دادگاهی که در آن زنی قصد داشت سوگند ادا کند حضور داشت. به همسرش راوا متذکر شد که آن زن را می شناسد و او را دروغگو می داند. شوهرش ارزیابی او را پذیرفت و بر اساس آن رأی داد.» این قضیه در میان حاضرین که تعدادی از آنها شاگردان راوا بودند، هیچ تعجب خاصی را برنیانگیخت. چندی بعد و در وضعیتی مشابه، یکی از برجسته ترین شاگردان راوا، امورا راو پاپا، در صداقت یک مدعی تردید می کند. راوا محترمانه نظر او را رد می کند و می گوید: «شما سرور من! یک شاهد هستید و من نمی توانم بر اساس شهادت شاهد واحد قضاوت کنم.» پاپا پرسید: «آیا به من کمتر از همسرتان اعتماد دارید؟» پاپا در پاسخ گفت: «من همسرم را خیلی خوب می شناسم و به قضاوت او اعتماد دارم. اما شما را سرور؟! تا این اندازه نمی شناسم.» شایان توجه است که راو پاپا با این اظهار نظر، مرتکب خطایی نشده بود. در واقع، او از این حادثه استفاده کرد تا یک جمع بندی کلی را درباره اعتبار شهادتی که از سوی یک شاهد قابل اعتماد ادا می شود، مطرح کند.

معافیت زنان از اجرای احکام شرعی

این که زنان موظف نبودند بسیاری از احکام شرعی را اجرا کنند، بیشتر یک معافیت محسوب می شد تا ممنوعیت. مردان که اصرار داشتند خویش را جنس برخوردارتر قلمداد کنند، مستحق آن بودند که شمار زیادتری از احکام را به دوش بکشند. گواه این مسئله برکتی است که هر صبح قرائت می شود و در آن، مرد خدا را به خاطر این که او را زن نیافریده است، سپاس می گوید. به هر حال، زنانی که خالصانه خواهان آن باشند، می توانند میصواهای بیشتری را انجام دهند. بر این اساس، در نقل ها آمده است که «میخل، دختر شائول، پیشانی بند تفیلین بست» یا «همسر یونا به زیارت رفت». هم چنین، برای خرسندی زنان، به آنها اجازه داده شد که در معبد، سمیخا (مراسم خاصی در تقدیم قربانی) را به جای آوردند. هیچ تفاوت نظری روشنی میان احکامی که زنان از اجرای آنها معاف هستند و احکام الزام آور برای آنها وجود ندارد. با آن که زنان از قرائت دعای شمع معاف بودند، به طور کلی خواندن دعا برای زنان مانند مردان الزامی بود؛ چون که دعا «توسل به خدا» بود.
پیش بینی آن که مبادا زنان، خود را به کلی وقف خواندن دعا یا ریاضت کشی کنند، به ویژه، در مواردی که انگیزه های آنها مورد تردید بود، بعضی از حکما را اندکی ترساند. در فهرست موله عولام (آدم های بیکاره، وقت گذران- در لفظ: نابود کننده دنیا) از بتولا صلیانیت (دختری که خود را وقف خواندن دعا کند) و المانا صیمانیت (بیوه زن ریاضت کش) نام برده می شود. این بدان معنا نیست که حکیمان زنان را بی مقدار می شمردند؛ زیرا خود آنها می گفتند: «ما از دختران، گناه ترس بودن را و از بیوه زنان پاداش فضیلت فضیلت است، را آموخته ایم.» اما با این همه، حکیمان از این می ترسیدند که رفتار و کردار زاهدانه گاهی برای تظاهر و ریا باشد. این تصور از زن که «برای چند عدد سیب، به منظور رساندن آن به بیماران مرتکب زنا می شود»، آنها را نگران کرده بود. اما در مجموع، زن خداترسی که خود را وقف کارهای خیر کرده باشد، شخصیتی ناآشنا نبود. این که زنانی بسیار صالح و حتی در کمال فضیلت یافت شوند، امری پسندیده بود. فعالیت ها و منزلت انبیای مؤنث باستانی مسلم گرفته شده بود و به نظر نمی رسید که محتاج توجیه باشد. در واقع، حکایتی مشهور است که می گوید: «شیوخ قبیله نسبت به رؤسای زن قبیله، در نبوت، در مرتبه ای پایین تر هستند.»

برابری زنان در حقوق کیفری و مدنی

وضعیت برابر زنان در حقوق کیفری و مدنی، عوارض اجتماعی قابل توجهی نیز در پی داشت. حتی محدودترین قراردادهای ازدواج، استقلال اقتصادی نسبتا وسیعی را برای همسر تجویز می کرد و چون زنان حتی پس از ازدواج، تا حدودی کنترل اموالشان را به عهده داشتند، بسیاری از آنان به کار تجارت پرداخته، طرف تجاری معاملات گوناگونی قرار می گرفتند. در بعضی از خانواده ها، به ویژه خانواده های بازرگانان ثروتمند، زنان در تدبیر منزل کاملا مستقل عمل می کردند. زنی که جهیزیه زیاد و قابل ملاحظه ای به خانه شوهر می آورد، از کار کردن در خانه معاف بود؛ از این رو، بعضی از این زنان فارغ البال اوقات فراغت خود را صرف شطرنج یا بازی با سگ های خانگی می کردند. با آن که حکیمان یهودی مطالعه شعر و زبان آوری یونانی را جایز نمی دانستند، برخی از ایشان آن کارها را برای زنان، به عنوان «زیوری برای این جنس»، مجاز می شمردند.

آموزش دختران در دوره تلمودی
دست کم در جوامع و خانواده های مرفه، دختران از آموزش پایه در تحصیلات یهودی برخوردار بودند. دانستن اندکی از کتاب مقدس و هلاخا در میان دختران، گویا امری شایع بوده است و هر چه خانواده باسوادتر می بود، فرصت تحصیلی بیشتری برای دختران، چه از طریق تحصیلات معمول یا به واسطه حضور در کلاس درس برادرانشان، مهیا بود. این یکی از دلایلی بود که حکیمان فکر می کردند که اگر مردی تمام اموالش را بفروشد تا با دختر یک عالم بزرگ ازدواج کند، ارزش دارد. آنان فرض را، چنانچه از حکمت های تلمود بر می آید، بر این گذاشته بودند که چنین دختری در دامان پدر، خوب پرورش یافته است؛ پس اگر شوهر فوت کند یا به تبعید رود، او قادر خواهد بود که به تنهایی، فرزندانش را تربیت کند و آنها را با روح تورات بار بیاورد. این حکم هلاخایی که «همسر یک حاور (عالم) همانند خود اوست»، بیانگر شدت وفاداری و معرفت به هلاخا است که در زنان خانواده علما سراغ داشتند. حکم یاد شده دارای اهمیت قابل ملاحظه ای بود؛ چرا که در نتیجه آن همسران حکیمان از همان احترامی برخوردار شدند که شوهرانشان داشتند و از این جهت، از موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به مردم عادی بهره مند گشتند.

موضع حکیمان تلمودی درباره ازدواج
برای درک جنبه های اصلی منزلت زنان در شریعت و در زندگی روزمره، باید در موضع حکیمان تلمودی درباره ازدواج تحقیق کرد. بر خلاف مسیحیت و برخی ادیان شرقی، یهودیت هرگز به ازدواج به چشم یک «شر لازم» برای تداوم نسل ها و، در غیر این صورت، پیوندی منفور نمی نگریست. حکیمان شهوت جنسی را همانند دیگر امیال، جزء غریزه های طبیعی می دانستند، نه چیزی که باید سرکوب شود. با آن که خودشان از حجب و حیا و پاکدامنی کامل برخوردار بودند و به بالاترین پرهیزگاری ممکن در روابط زناشویی توصیه می کردند، از عوارض و گرفتاری های این غریزه جنسی در زن و مرد غافل نبودند. راو حیدا که به دختران خود شدیدا احترام می گذاشت و به آنها محبت می ورزید (و حتی درباره آنها گفته است که دختران من بهتر از پسرها هستند)، آنان را با امور جنسی آشنا می ساخت. آموزه های او در تلمود نقل شده و مکمل راهنمایی های جامع برای مردان است.
در مجموع، حکیمان به قدرت غریزه جنسی واقف بودند و این دیدگاه آنها در این مثل متجلی است: «ان اپیطروپوس لعرایوت؛ نگهبان برای عورت معنا ندارد.» بر این اساس، حتی به زاهدترین و پرهیزگارترین مردان که از هر سوء ظنی مصون باشد، هرگز نمی توان به طور کامل اعتماد کرد و او را برای نگهبانی و محافظت از یک زن، تنها گذاشت. این که حکیمان گفته اند: «آن کسی که بزرگ تر از فرد همراه خود است، در تمایلات جنسی نیز بزرگ تر است»، نشانه هشیاری ژرف آنهاست و داستان های متعددی درباره کسانی که با تمام شهرتشان در زهد و پارسایی، به انجام خلاف های جنسی وسوسه شدند، وجود دارد.
هدف از نقل این حکایات و داستان ها نه تحقیر این مردان قدسی، که تاکیدی بر ضرورت پرهیزگاری و مهار نفس است. یهودیت، زن گرفتن را فریضه مهمی می داند که بر هر مردی واجب است، و حتی تأکید دارد بر این که مردی هم که دیگر قادر نیست بچه دار شود، از زندگی مجردی بپرهیزد. بر این اساس، غریزه جنسی دیگر فقط ابزاری برای بقای نسل ها نیست، بلکه بخشی از هویت و شخصیت آدمی است و نقل شده است که: «مردی که همسر ندارد شایسته نام مرد نیست.» مرد مجرد در نظر حکیمان یک نیم تنه است و تنها زمانی انسان کامل می شود که ازدواج کند. داستان آفرینش، به گونه ای که در تورات آمده است، توسط اکثر علما به این معنی تفسیر شده است که آدم، در ابتدا با یک صورت دو گانه خلق شد و بعدا، به دو جسم (زن و مرد) تقسیم گردید.


منابع :

  1. بهناز وفامنصوری- انجمن کلیمیان تهران- مقاله زن در یهودیت

  2. مهدی مهریزی- مقاله هویت زن در ادیان

  3. آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی

  4. عبداللّه مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد دوّم

  5. سایت باشگاه اندیشه- مقاله زن در قوم یهود

  6. علی محمدی- مقاله حجاب در ادیان الهی- مجله حدیث زندگی- شماره 6

  7. عباس رجبی- مقاله حجاب در ادیان و اقوام گذشته- سایت باشگاه اندیشه به نقل از ماهنامه یاس، شماره ۳۲

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114683