دانشمندان یهودی قرون وسطی و اندیشه قوم برگزیده

دیدگاه دانشمندان یهودی در قرون وسطا

دانشمندان یهودی در قرون وسطا درباره معنای برگزیدگی دو نظریه کاملا متفاوت ارائه کرده اند. بر اساس یک نظریه، افراد قوم اسرائیل به لحاظ روحی، متفاوت از دیگر انسان ها و برتر از آنان خلق شده اند. یهودا هالوی، که برجسته ترین طرفدار این نظریه است، مدعی است که ساختار روحی یهودیان به طور کلی با دیگران تفاوت دارد. هر فرد یهودی قدرت نبوت را به ارث برده است و این امر او را قادر می سازد تا از فکر و اراده خدا آگاه شود. دیگران، حتی اگر به آیین یهود درآیند، این قدرت را به دست نمی آورند. این اندیشه حتی در متون عرفانی قرون وسطایی یهود دیده می شود. در متون قبالایی، به ویژه کتاب معروف زوهر تفاوت جوهری یهودیان با غیر یهودیان مورد تأکید قرار گرفته است. بر اساس این متون، روح غیر یهودیان متعلق به جهان زیرین است که جایگاه شیاطین است، در حالی که روح فرد یهودی دست کم قابلیت رسیدن به ساحت امور الهی را دارد.
گاهی این عارفان اندیشه برگزیدگی را با مسئله گناه نخستین پیوند داده اند. آنها با استناد به یک سنت تلمودی، می گویند که حوا به وسیله مار شیطان آبستن شد و در نتیجه، فرزندان او معیوب شدند، تا این که تجلی خداوند در سینا آن عیب را از بنی اسرائیل برطرف کرد، اما دیگران نیمه شیطان و نیمه انسان باقی ماندند. اما این بیان با یک مشکل جدی روبرو است و آن این که، بر اساس تلمود، نوکیشان یهودی با دیگر یهودیان هیچ تفاوتی ندارند. در این صورت، چگونه تغییر کیش آنان می تواند سرشت و ذات آنان را عوض کند؟ کتاب زوهر این مشکل را این گونه حل می کند که نوکیشان در هنگام تغییر کیش، روحی جدید را از جانب آسمان دریافت می کنند، هر چند این روح از روح یهودیان اصلی پست تر است. دیگر عالمان قبالایی می گویند نوکیشان در واقع قبلا روحی یهودی داشته اند و در اثر فشار دیگران تغییر کیش داده اند و اکنون به کیش اصلی خود بازمی گردند. در واقع، همان روح پنهان است که دوباره او را به یهودیت باز می گرداند.

دیدگاه موسی بن میمون و سعدیا بن یوسف

اما دانشمندان بزرگی مانند موسی بن میمون و سعدیا بن یوسف این برداشت از برگزیدگی را قبول نداشته اند. ابن میمون می گوید پیام کتاب مقدس، جهانی است و به قوم اسرائیل اختصاص ندارد. برگزیدگی قوم به معنای برتری یا تقدس ذاتی نیست. فقراتی از کتاب مقدس که به این امر پرداخته اند، تنها بر یک گزینش مشروط دلالت دارند، نه بیش از آن. قوم اسرائیل برای تکلیف و وظیفه ای خاص برگزیده شده است، و این هرگز بدان معنا نیست که این قوم دارای حقوقی خاص یا ویژگی هایی خاص است. برتری و تقدس به قوم اسرائیل تاریخی و افراد خارجی تعلق ندارد، بلکه به یک اسرائیل اسطوره ای، که به عنوان یک مدل و آرمان در نظر گرفته می شود، تعلق دارد. این برگزیدگی با اطاعت از دستورهای خداوند و رعایت شریعت تحقق می یابد، در حالی که سرپیچی از دستورهای خدا خفت و ذلت را در پی دارد.
سعدیا بن یوسف نیز با برتری ذاتی و ماهوی قوم اسرائیل مخالف است. او می گوید برگزیدگی قوم از این جهت است که تورات به طور کامل به آنان داده شده است. به اقوام دیگر هم توراتی داده شده است، اما تورات کامل به قوم اسرائیل داده شده است. اگر به عنوان فردی بی طرف به مجموعه عهد قدیم نظر افکنده شود و بین این دو دسته از دانشمندان یهودی داوری شود، به نظر می رسد که حق را باید به دسته دوم از این دانشمندان داد.

دیدگاه یهودیان اصلاحگر درباره برگزیدگی

یهودیان اصلاحگر پاره ای از مناسک و مراسم یهودیت را تعدیل و اصلاح کردند. آنان از افکار نژادپرستانه یهودیان افراطی و نیز افکار افرادی نظیر هرتسل، که به تأسیس کشور اسرائیل انجامید، حمایت نکردند و معتقدند یهودیان در هر جایی که هستند، باید از آداب و رسوم مردم همان کشور پیروی کنند. اصلاحگرها نمازها را کوتاه کرده، به زبان محلی خود و نه زبان عبری مراسم و مناسک دینی را به جای می آورند و به هنگام اجرای مناسک و مراسم کلاه بر سر ندارند و زن و مرد در کنار یکدیگر قرار می گیرند و سرودها را با ساز می سرایند. شاید بتوان گفت محل عبادت آنان به کلیسا شبیه تر است تا کنیسه. اصلاحگران هرگز به یک ملت به معنای سیاسی کلمه اعتقاد ندارند و همواره یهودیان آواره را تشویق می کنند که حول محور تورات گردهم آیند نه سرزمین. به عبارت دیگر، بیشتر جنبه معنوی اتحاد قوم پراکنده یهود را در سر دارند و این یکی از آرمان های قوم یهود است.
هیرش در این زمینه می گوید: «همه هدف عصر مسیحایی این است که ما به آسانی بتوانیم نمونه ای از بنی اسرائیل را، بهتر از آنچه پدران ما در گذشته نشان داده بودند، ارائه دهیم و تمام نژادها دست در دست هم از طریق شناخت خدای واحد، در یک برادری جهانی به هم بپیوندند. با حفظ این طبیعت کاملا معنوی، ملت اسرائیل می تواند صمیمی ترین اتحاد را با دولت ها برقرار کند. منتها با این تفاوت که در حالی که دیگران می کوشند از دولت ها منافع مادی مانند پول و برخورداری از بهترین ها را به دست آورند، ملت اسرائیل به این امور تنها به عنوان ابزار انجام رسالت انسانی خود نگاه می کند.»

نظرات متألهان مسیحی راجع به برگزیدگی
در میان متألهان مسیحی سه نظریه در باب برگزیدگی قوم یهود وجود دارد. نظریه رایج این است که در مقطع زمانی معینی، دوره عهد عتیق، یهودیان قوم خاص خدا بودند، ولی وقتی که از قبول مسیح سر باز زدند، این امتیاز را از کف دادند و کلیسا جای آنها را گرفت. نظر دوم، نظر کسانی است که از این هم فراتر رفته، معتقدند یهودیان به علت این که مسیح را بر دار آویختند، برای همیشه مورد لعنت خدا قرار گرفته اند. نظر سوم، نظر کارل بارت است. او به هیچ یک از این نظریات وقعی نمی نهد و معتقد است که از همان آغاز، یهودیان در اثر لطف و فیض الهی انتخاب شدند نه به علت خوب بودن خودشان یا برخورداری از امتیازات دیگر. به گفته او، مسیحیان هم به فیض خدا متکی اند. بنابراین کسانی که عدم پایبندی و التزام یهودیان به فرمان های الهی را علت محرومیت آنها از قوم خدا بودن می دانند، باید به لوازم این حرف درباره مسیحیان هم تن دهند؛ زیرا آنها هم همیشه ملتزم به دستورات خدا نبوده اند. از این رو، بر اساس گفته فوق هیچ تضمینی وجود ندارد که خدا به وعده های خود در قبال آنها عمل کند.

برگزیدگی و سرزمین یهود

از آنجا که یهودیان معتقدند که خدا در قوم و زمین حلول کرده، به وحدت خدا، قوم و سرزمین معتقدند. از سرزمین اسرائیل به عنوان زمین پروردگار، سرزمینی که خدا باید از آن مراقبت کند و سرزمین برگزیده یاد شده است. خدا در سرزمین برگزیده ساکن است و این سرزمین مقدس بر همه سرزمین های دیگر برتری دارد چون سرزمین قوم برگزیده است. تعالیم تورات تنها در این سرزمین عملی می شود و سکونت در آن به مثابه ایمان است: «کسی که داخل سرزمین اسرائیل شود مؤمن به حساب می آید، اما کسی که بیرون آن به سر می برد انسانی است که خدایی ندارد.»
در تلمود نیز آمده است کسی که بیرون از سرزمین اسرائیل زندگی کند مثل بت پرستان است و نیز آمده است هرکس چهار ذراع در سرزمین اسرائیل بپیماید از گناه پاک می شود و یا این که ساکنان آن بیمار نخواهند شد و آمرزیده خواهند گشت. شعایر دینی یهود ارتباط زیادی با سرزمین موعود دارد، به گونه ای که نماز باران و غیره در سرزمین موعود باید انجام گیرد. دعاها و مراسم عید فصح حول محور خروج از مصر و ورود به سرزمین موعود دور می زند. یهودیان وعده ملاقات در عید سال بعد را در اورشلیم به هم می دهند و از بین هیجده دعا مهم ترین آن دعایی است که متضمن آمدن ماشیح در آخرالزمان به سرزمین موعود است. حتی در زمان حاضر بعضی از یهودیان جهان به دنبال تربت سرزمین موعودند تا بعد از مرگش بالای قبرشان بگذارند.
در سرزمین موعود تاریخ پایان می پذیرد، زیرا یهودی ها تحت رهبری ماشیح به آن جا برمی گردند. همچنین سرزمین موعود مرکز جهان است، هم چنان که یهودیان در بین بیگانگان به سر می برند. صحبت های فراوان پیراون مسئله سرزمین به اندیشه ای الهی تبدیل شده است. یکی از مشکلات سرزمین موعود، محدوده آن است. در باب محدوده آن، سخن بسیار است. در سفر پیدایش محدوده سرزمین مقدس به این ترتیب مشخص شده است: «در آن روز خدا با ابراهیم عهد بست و گفت این زمین را از نهر مصر تا نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام.» (پیدایش، 15:18) در سفر اعداد نقشه و محدوده سرزمین موعود به گونه ای متفاوت ترسیم شده است. حاخام ها این مشکل را با تشبیه سرزمین موعود به پوست شتر حل کرده اند، همان گونه که پوست شتر هنگامی که شتر گرسنه و تشنه است جمع می شود و هنگامی که سیر و سیراب است انبساط پیدا می کند، سرزمین مقدس هرگاه ساکنان یهودی از آن هجرت کنند محدود و کوچک می شود و هنگامی که یهودیان سایر ممالک در آن رحل اقامت افکنند و به سرزمین مقدس هجرت کنند توسعه می یابد.
مشکل دیگر این سرزمین الوهی و مقدس مسئله ملکیت آن است. در طول تاریخ سرزمین مقدس، بیشتر اقوام غیر مقدس در آن سرزمین سکنا گزیده اند. از ابتدای تاریخ آن تا هزار سال قبل از میلاد اقوام کنعانی و فلسطینی در آن اقامت داشتند. یهودی ها فقط در چند سده بر آن جا سیطره داشته اند و بعد سایر اقوام حاکم شدند، به گونه ای که در سال هفتاد قبل از میلاد تقریبا اثری از آنان نبود. متفکران یهودی همواره تلاش کرده اند که این مشکل را حل کنند.
حاخام راشی عبارت آغازین تورات را نقل می کند، آن جا که خدا می گوید: «خدا در ابتدا آسمان ها و زمین را آفرید.» (پیدایش، 1:1) او با اشاره به آیه ای از مزامیر که می گوید: «قوت اعمال خود را برای قوم خود بیان کرده است تا میراث امت ها را به ایشان عطا فرماید.» (مزامیر، 111:6) می نویسد خداوند به جماعت اسرائیل و تمام جهانیان خبر داد که او خالق هستی است و از این رو اختیاردار و مالک مخلوقات است و هرگونه که بخواهد آن را تقسیم خواهد کرد، لذا اگر مردم به یهودی ها بگویند که شما از آن رو اشغالگر هستید که با جنگ و خونریزی سرزمین اسرائیل را از دست ساکنان یعنی ملت های هفت گانه کنعان گرفته و غصب کرده اید، در پاسخ به آنان باید گفت: این سرزمین همچون تمام دنیا ملک خداست و خدا آن را به ما بخشیده است: «و زمین غربت تو یعنی تمام زمین کنعان را به تو و بعد از تو به ذریت تو به ملکیت ابدی دهم و خدای ایشان خواهم بود.» (پیدایش، 17:8)
خلاصه آنکه سرزمین مقدس خارج از تاریخ و جزئی از آسمان و زمین است که خداوند آن را قبل از تاریخ خلق کرده و خدایی که در طبیعت و تاریخ حلول کرده، حق تصرف در هر دو دارد. مارتین بوبر نیز همین منطق را در عصر جدید برای توجیه سلطه صهیونیست ها بر سرزمین موعود به کار گرفته است. نهضت اصلاحگرای یهودی هیچ گونه اشاره ای به سرزمین موعود و بازگشت به آن در دعاها نمی کنند، در حالی که ارتودکس ها و محافظه کاران بر اهمیت ارتباط ازلی و رابطه رمزی بین یهودیت و سرزمین موعود تأکید می کنند. (همان، 79) همان طور که ناف، مرکز انسان است، سرزمین اسرائیل مرکز جهان است و اورشلیم مرکز سرزمین اسرائیل و معبد مرکز اورشلیم و قدس الاقداس مرکز آن. از ده قسمت حکمتی که به جهان آمد، سرزمین مقدس نه قسمت آن را گرفت. سرزمین اسرائیل مقدس تر از تمام سرزمین های دیگر است. هوای سرزمین اسرائیل انسان را عاقل و حکیم می سازد یا گفته شده است که از ده قسمت زیبایی که به جهان آمد، نه قسمت از آن اورشلیم و یک قسمت برای بقیه سرزمین هاست. اورشلیم نور جهان است و ملت ها با نور شما حرکت می کند.

انتظار مسیح موعود و برگزیدگی
وقتی خدا در کوه سینا بر موسی و بنی اسرائیل تجلی کرد بین خدا و اسرائیل پیوندی صورت گرفت و این عقد و پیمان بین آنان مسجل شد و آسمان و زمین بر آن گواهی دادند. اینک به طور طبیعی این سؤال پیش می آید که اگر چنین پیوندی بین خدا و اسرائیل صورت گرفته و اگر به تعبیر تورات این قوم، قوم خاص و مقدس خدا گشته اند، چرا در طول تاریخ تحت آزار و اذیت اقوام دیگر قرار گرفته، از حقوق طبیعی و انسانی خویش محروم گشته اند و هماره به دور از خانه و کاشانه خود در آوارگی به سر می برند؟
برخی از یهودیان در پاسخ به این سؤال گفته اند برگزیدگی قوم یهود در واقع مسئولیتی بوده که خداوند بر دوش آنان نهاده است، ولی چون در مقابل فرمان های الهی سر تسلیم فرود نیاوردند، به انواع بلایا گرفتار آمدند. در دفاع از وضعیت اسف بار قوم یهود گفته اند که خطاها و گناهان یهودیان بیشتر از سایر امت ها نیست و طاعت ایشان کمتر از بقیه نمی باشد، اما مصائب آنان به علت این است که برگزیدگی و انتخاب آنان به عنوان قوم برتر مسئولیت ایشان را سنگین تر کرده و به موجب آن می بایست طاعات بیشتری انجام می دادند و دعوت حق را اجابت می کردند، ولی چون چنین نکردند، به این بلایا گرفتار آمدند.
به باور بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به ماشیح، مسیح موعود، از همین اندیشه قوم برگزیده نشأت گرفته است، زیرا یهودیان در عمل دیدند از وعده های الهی خبری نشد و سرنوشت آنان نه تنها بهتر از بقیه امت ها نیست، که ازحقوق طبیعی نیز محروم گشته اند و در جایگاهی که کتاب مقدس برای آنان ترسیم کرده قرار نگرفته اند. اندیشمندان یهودی برای رفع این تعارض، موضوع مسیح منتظر را مطرح کردند. به اعتقاد آنان مسیح منتظر یک انسان عادی نیست، بلکه انسانی آسمانی است که هم زمان طبیعت الوهی- بشری را درخود جای داده است. او قبل از دهر خلق شده و تا ساعت معین در آسمان خواهد ماند. با مراجعه به کتاب مقدس معلوم می شود که این اندیشه بعد از افول دولت یهودیان و اسارت بابلی شکل گرفت.


منابع :

  1. عبدالرحیم سلیمانى- مقاله قوم یهود از برگزیدگى تا نژادپرستى- فصلنامه موعود شماره 22

  2. اسرائیل شاهاک- تاریخ یهود، مذهب یهود- ترجمه مجید شریف- صفحه ‏30-32، ‏189-190، ‏190-224

  3. سید محمدحسین طباطبایى- ترجمه تفسیر المیزان- جلد 18 ص‏165 و جلد 8 ص ‏154

  4. جلال ‏الدین آشتیانى- تحقیقى در دین یهود- تهران- نشر نگارش

  5. آبراهام ا. کهن- گنجینه‏اى از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانى

  6. حامد حسن نواب- رساله‏ اى در رد یهودیت- تهران مؤسسه فرهنگى ـ انتشاراتى حضور

  7. جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

  8. رضا گندمى- مقاله اندیشه قوم برگزیده در یهودیت- فصلنامه هفت آسمان- شماره 26

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114707