اظهار ارادت شاعران به آستان علوی (محتشم و دیگران)

پیرامون ذکر اظهار ارادت و اعتقاد و مدح امیرالمومنین علی (ع) در شعر شاعران به بررسی آثار تنی دیگر از شعراء (وحشی بافقی، محتشم کاشانی، عرفی شیرازی، شیخ بهائی، طالب آملی و...) خواهیم پرداخت.

وحشی بافقی

وحشی بافقی شاعر قرن دهم است که ضمن مدح پیشوای پرهیزگاران، چنین ابراز می دارد:
راه جنت کی تواند یافت آن دونی که شد *** پای او در جستجوی دنیی دون آبله
یافت ره در روضه آن کو در ره شاه نجف *** کرد پای او ز سیر کوه و هامون آبله
سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر که شد *** در طریق جستجویش پای گردون آبله

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی سراینده سده دهم و بزرگترین مرثیه سرای خاندان عصمت و طهارت است. وی خطاب به خود چنین می گوید:
ای دل سخن از شه نجف کن *** مداحی غیر بر طرف کن
بگشای به منقبت زبان را *** بگذار حدیث این و آن را
تا رشحه ای از سحاب غفران *** شوید ز رخت غبار عصیان
از رهبر خود مباش غافل *** کز بحر گنه رسی به ساحل
سر نه به ره اطاعت او *** تا برخوری از شفاعت او

عرفی شیرازی
عرفی شیرازی چکامه های متعددی در ستایش و منقبت مولی الموحدین حضرت امیر (ع) دارد. از جمله، در یکی از آنها خطاب به ایشان چنین سروده است:
چنان به مدح تو دستان زنم که از لذت *** به کام اهل حسد داستان شود شیرین
از آن حیات ابد جویم از عنایت تو *** که لب ز مدح توام جاودان شود شیرین
وجود خویش به جوزا بدل کنم که مرا *** ز مدحت تو دو کام و زبان شود شیرین

شیخ بهایی

شیخ بهایی عارف و دانشمند مشهور نیمه دوم قرن دهم و اوایل قرن یازدهم است. وی مراتب اخلاص و ارادت خود را به امیر مؤمنان علی (ع) این سان بیان می دارد:
ای خاک درت سرمه ارباب بصارت *** در تأدیه مدح تو خم پشت عبارت
گرد قدم زایرت از غایت رفعت *** بر فرق فریدون ننشیند ز حقارت
در روضه تو خیل ملایک ز مهابت *** گویند به هم مطلب خود را به اشارت
هر صبح که روح القدس آید به طوافت *** در چشمه خورشید کند غسل زیارت
در حشر به فریاد بهایی برس از لطف *** کز عمر نشد حاصل او غیر خسارت

طالب آملی
طالب آملی شاعر نیمه دوم قرن دهم و آغاز سده یازدهم و از زمره بزرگان سبک هندی است. او در ستایش مولای متقیان علی ابن ابی طالب چنین سروده است:
گره ز گوشه ابروی خاطرم نگشود *** مگر به یاد زمین بوس شاه عرش سپاه
ضیای دیده دانش صفای سینه عقل *** فروغ ناصیه دین علی ولی الله
همان که سلسله شاهدان قدسی را *** عبیر بو کند از خاکروبی درگاه

ابوطالب کلیم همدانی

ابوطالب کلیم همدانی (کاشانی)، سراینده قرن یازدهم، قصیده بلندی در مدح مولی الموالی حضرت علی (ع) دارد که در آن گفته است:
آن که او را جز خدا و مصطفی نشناخته *** مدح ما او را نباشد هیچ کم از ناسزا
مصطفی را جز به ارشاد علی نتوان شناخت *** گر به سوی خانه می آیی ز راه در بیا
آسمان گر بود معراج نبی، معراج او *** بود دوش آن که شد خاک رهش ارض و سما
اهل بیت سرور عالم بود کشتی نوح *** هست شاه اولیا، هم کشتی و هم ناخدا
جز علی هر کس که دارد در ره دین رهنما *** راهرو کور است و آن رهبر جمادی چون عصا
دیگری را جز علی گفتن امیرالمؤمنین *** آن چنان باشد که کس گوساله را گوید خدا

صائب تبریزی
صائب تبریزی سراینده قرن یازدهم و بزرگترین شاعر سبک هندی است که قصایدی هم در منقبت پیشوای اول (ع) و امام حسین (ع) دارد، در چکامه ای که حضرت امیر (ع) را مدح کرده چنین آورده است:
بهترین خلق بعد از بهترین انبیا *** ابن عم مصطفی داماد خیر المرسلین
تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود *** گر نمی شد باعث تعمیر او یعسوب دین
تا نگرداند نظر حیدر نگردد آسمان *** تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین

واعظ قزوینی
واعظ قزوینی شاعر قرن یازدهم است که سروده های فراوانی در ستایش پیشوایان دین (ع) دارد، در ثنای حضرت علی (ع) گفته است:
هست ختم انبیا یعنی محمد شهر علم *** او در آن شهر است و واعظ از سگان آن در است
باغ جنت را توان اثبات ملکیت نمود *** مهر او و آل پاکش، در کف دل محضر است

مشتاق اصفهانی
مشتاق اصفهانی شاعر معروف سده دوازدهم و از جمله پیشگامان سبک بازگشت ادبی است. وی در رباعی چنین می گوید:
از نعت نبی است در جنان مسکن من *** وز منقبت علی است جان در تن من
از مهر محمد و علی هر دو به هم *** بادام دو مغز است دل روشن من

هاتف اصفهانی
هاتف اصفهانی که در ادب پارسی ترجیع بندهای او شهره خاص و عام است، در چکامه بلندی که در ثنای امیرالمؤمنین علی (ع) سروده، خطاب به ایشان چنین گفته است:
ز افعال و صفات و ذاتت آگه نیستم لیکن *** تویی دانم امام خلق بعد از مصطفی حقا
به هر کس غیر تو نام امام الحق بدان ماند *** که بر گوساله زرین خطاب ربنا الاعلی

قاآنی شیرازی

قاآنی شیرازی شاعر قرن سیزدهم و از جمله بزرگترین شاعران عصر قاجاریه است. وی نیز قصاید فراوانی در منقبت اهل بیت (ع) دارد:
اسلام شد مشید و دین گشت استوار *** از بازوی یدالله و از ضرب ذوالفقار
آن رحمت خدای که از لطف عام اوست *** شیطان هنوز با همه عصیان امیدوار
آن اولین نظر که ز رحمت نمود حق *** و آن آخرین طلب که ز حق کرد روزگار
منت خدای را که ز مهر رسول و آل *** گام شرف به تارک هفتم سما زنیم
همچون هزار دستان در گلشن سخن *** هر دم هزاردستان از مصطفی زنیم
گه داستان حیدر کرار سر کنیم *** گاهی دم از ملازمت مجتبی زنیم
از چشم آفرینش صد جوی خون رود *** هرگه چو نی نوای غم نینوا زنیم

سروش اصفهانی
سروش اصفهانی شاعر قرن سیزدهم و در زمره سرایندگانی است که اشعار بسیاری در ثنا و رثای خاندان پیامبر (ص) سروده است. از جمله، به تقلید از محتشم کاشانی، شصت بند در مرثیه شهیدان کربلا سروده است:
خواهی توانگری دو جهان، حب او گزین *** حب علی به هر دو جهان طرفه کیمیاست
جز بر پی علی نبری ره به شهر علم *** کاو سوی شهر علم تو را شهره پیشواست
جز بر در علی مطلب آرزو سروش *** کاین در عنایت و بخشایش و عطاست
وی مایه رستگاری را «تولا» بر خاندان علی (ع) و «تبرا» از دشمنان ایشان می شناسد:
دانی که چه چیز است رستگاری *** بر حیدر و بر آل او تولا
وندر دو جهان مایه سعادت *** از دشمن او داشتن تبرا
خاتم را آموزگار ملت *** آدم را آموزگار اسما
جز دست علی نیست دست دیگر *** اندر همه امکان نشیب و بالا

فتح الله خان شیبانی

فتح الله خان شیبانی از شاعران نیمه دوم قرن سیزدهم و اوایل سده چهاردهم بوده است که با توجه به مشرب صوفیانه اش، علاقه خاصی به خاندان نوبت و به خصوص پیشوای اول شیعیان داشته است:
روز طوفان بلا اندر سفینه نوح زی *** کاز زبان مصطفی با تو همی گوید خدا
چنگ در فتراک آل مصطفی باید زدن *** تا به عون مصطفی گردی ز جمع اولیا
تا به تو ارکان دولت را نباشد آشتی *** کی به خود مایل توانی کرد طبع پادشا
گر مدینه علم را جویی برو در را بجوی *** زانکه در ناجسته کس آگه نگردد از سرا
وی راه رسیدن به خدا و در امان ماندن از آسیب ها و خطرهای پیش روی انسان را گام نهادن در مسیر علی (ع) و فرزندان معصومش می داند:
راه باریک و رهزنان در پیش *** کنده گودال های مرد ربای
گرت از این راه می گذر باید *** پیش و پس را یکی ببین و بپای
که در این ره بسی غلط کردند *** که نبدشان دلیل و راهنمای
رهنما جوی و رهنمای تو کیست *** جز علی و آل او به هر دو سرای؟
تو علی جوی باش و آل طلب *** که از ایشان همی رسی به خدای

صفای اصفهانی
حکیم صفای اصفهانی شاعر نیمه دوم قرن سیزدهم و ابتدای سده چهاردهم و آخرین شاعر معروف قبل از مشروطیت است. وی از ارادتمندان به اهل بیت (ع) بوده و قصاید فراوانی در ستایش ایشان سروده است. آن گونه که نقل شده است، وی اشعاری را که در مدح حضرت رضا (ع) می سروده، با کمال تواضع در صحن مسجد گوهرشاد می ایستاده، و خطاب به ایشان می خوانده است.
مزن دری که نباشد در مدینه علم *** و یازده خلف آن باب فیض را بواب
شهان لم یلد و خسروان لم یولد *** که آخرین ولد بالغند و اول باب
همان گونه که ملاحظه شد، اغلب شاعران شیعه پیش از عهد صفویه، علاوه بر ستایش اهل بیت (ع) به طور آشکار عقیده خویش را ابراز داشته و مردم را به هدف شیعه دعوت نموده اند. اما از عصر صفویان به بعد که حاکمیت شیعی می شود، محتوای بیشتر سروده ها را مدح خاندان پیامبر (ص) تشکیل می دهد.


منابع :

  1. کمال الدین وحشی بافقی- دیوان وحشی بافقی- با مقدمه سعید نفیسی- جاویدان- 1342

  2. علی بن احمد محتشم کاشانی- دیوان مولانا محتشم کاشانی- تصحیح مهرعلی گرکانی- سنایی- 1370

  3. محمدبن حسین شیخ بهایی- کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهایی- تصحیح غلامحسین جواهری

  4. ابوطالب کلیم همدانی- دیوان ابوطالب کلیم همدانی- تصحیح محمد قهرمان- آستان قدس رضوی

  5. محمدحسین بن سبزعلی صفای اصفهانی- دیوان اشعار حکیم صفای اصفهانی- اقبال

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114860