انجیل از دیدگاه اندیشمندان غربی

ناسازگاری آیات با باورها و اعتقادات

بر اساس انجیل، عیسی به جهان آمد تا بنی آدم را از عواقب گناه اولیه ای که آدم و حوا مرتکب شدند رهایی بخشد. این باور که اساس تمام معتقدات انجیلی خوانده می شود، در نگاه کری ولف قابل فهم نیست، زیرا در تمام جهان هستی کسی نیست که بالا دست خدا قرار گیرد؛ بنابراین خداوند که پسر خویش را برای بازخرید آدمیان فدا می کند، این فداکاری را در قبال چه کسی می نماید و در برابر چه کسی مسئول است و قربانی خود را به چه کسی تقدیم می کند؟ برتراند راسل فیلسوف معروف پس از نقل این سخن عیسی «در برابر کسی که با شما بدرفتاری می کند مقاومت نورزید و به عکس اگر کسی به گونه راست شما سیلی زد گونه چپ خود را نیز در معرض سیلی او قرار دهید» می گوید: «این دستورالعمل تازگی ندارد و لائوتسو پنج یا شش قرن پیش از عیسی آن را مطرح کرده است و افزون بر این کسی به این دستور عمل نمی کند، هر چند مسیحی کاملا معتقدی باشد.»
به اعتقاد راسل بعضی آیات انجیل ناسازگار با عقل می نماید، مانند اینکه عیسی تصور می کرد که رجعت یا ظهور دوم در میان ابرهایی از حشمت پیش از اینکه زندگان از دنیا بروند انجام خواهد گرفت، چه اینکه او می گوید: «شما هنوز از شهرهای اسرائیل گذر نکرده اید که فرزند انسان ظهور خواهد کرد… بسیاری از افرادی که اینجا حضور دارند پیش ازنظاره بازگشت و حکومت پسر جلال فرزند انسان از دنیا نخواهند رفت.» راسل می نویسد: «بر اساس برخی جمله ها می توان نتیجه گرفت: عیسی می پنداشت دومین ظهورش در زمانی است که مخاطبانش در قید حیات باشند. وقتی عیسی می گفت برای روز بعد نگران نباشید، قصد او این بود که تصور می کرد ظهور دوم او به زودی رخ خواهد داد و در نتیجه امور و مسائل مربوط به ز ندگی دنیوی اهمیت و ارزش خود را از دست می داد.»

مسأله تثلیث

یکی دیگر از معتقدات انجیلی مسأله تثلیث است؛ یعنی خدای پدر (أب)، خدای پسر (ابن) و خدای روح القدس. مسأله تثلیث از جمله مطالبی است که مورد تأیید عقل قرار نمی گیرد و همه خداپرستان در این مسأله سرگردان می باشند، چه اینکه بر اساس تعالیم کلیسا خدا واحد و یگانه است. اما در عین حال در وجود سه شخص یا سه صورت تجلی می کند: أب، ابن و روح القدس. این سه شخص نیز از هم جدایی ناپذیرند، زیرا تثلیث غیر قابل تقسیم است، و با این وجود هر یک از اجزای تثلیث به صورت مستقل در خارج وجود دارند؛ مثلا وقتی که روح القدس بر مریم عذرا ظاهر شد تا عیسی را برای او به وجود آورد، بی تردید جدای از آن دو فرد دیگر آمده است، بنابراین تثلیث غیر قابل تقسیم شده است؟
انجیل ها نقل می کنند که پس از آن که عیسی ده ها سال بر زمین زیسته است. آیا او در این مدت از خدای پدر جدا بوده و یا در حالی که شکل آدمی داشته غیر قابل تقسیم و لاینفک باقی مانده است. اگر جدا بوده پس تثلیث غیر قابل تقسیم است و مسیحیان سه خدا را می پرستند نه یک خدا را، و اگر در آن مدت از آن دو جدا نبوده پس خدای پدر (أب) و روح القدس نیز با او به صورت انسان بوده، تازیانه خورده، محاکمه شده و به صلیب کشیده شدند. بنابراین خدای پدر نه تنها پسر خود، بلکه روح القدس را نیز خدا کرده است. به جهت همین اشکالات است که مبلغان مسیحی فهم و درک مسأله تثلیث را ناممکن می دانند.

انجیل های همانند یا همسو از دیدگاه دانشمندان غربی

هر چند میان انجیل ها ناسازگاری و ناهماهنگی بسیار به چشم می آید و از این جهت آنها را در معرض شک و تردید قرار می دهد، اما همانندی هایی نیز میان انجیل ها وجود دارد. لغت و واژگان به کار رفته در سه انجیل متی، لوقا و مرقس تا حد زیادی به یکدیگر شباهت دارند، تا آنجا که خواننده آنها را سه انجیل نمی بیند، یا اگر سه انجیل ببیند سه انجیل متشابه می بیند؛ بنابراین، این گونه مشابهت ها نیز انجیل ها را مورد اشکال قرار می دهد.
فلوید فیلون می نویسد: «انجیل متی و لوقا تشابه زیادی با یکدیگر دارند. در این دو انجیل، حوادث و گفتارهای انجیل مرقس کاملا تکرار شده است و تا حدود زیادی لغت های یونانی به کار رفته در سه انجیل متحد و یکدست است. به همین جهت این سه انجیل را (انجیل های متشابه) نامیده اند.» تفاوت هایی که میان انجیل ها وجود دارد با شباهت های کامل در ترتیب و محتوا و جمله بندی متعادل می گردند. وقایع بسیاری از زندگی مسیح در هر چهار انجیل ذکر شده است و چون این وقایع نسبت به یک فرد مشخصی است، طبیعی است که هماهنگی و سازگاری فراوانی میان مطالب و شرح اصول کردار عیسی (ع) وجود داشته باشد، اما با این وجود پر واضح است که میان سه انجیل متی، لوقا و مرقس از جهت محتوا و روش بیان، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. به همین جهت این سه انجیل، انجیل های هم نظر یا متشابه خوانده شده اند.
در این بحث در واقع سؤال اساسی چنان که (مریل. سی. تنی) می گوید این است که اگر سه انجیل متشابه از جهت اصل و شیوه تدوین کاملا مستقل از دیگری بوده اند، پس چرا این اندازه شباهت میان این سه انجیل وجود دارد تا آنجا که بعضی موارد و کلمات به کار رفته در انجیل ها یکی باشند؟ برای نمونه شفای مبروص در انجیل متی، انجیل مرقس و انجیل لوقا ذکر شده است. در هر سه انجیل به یک رخداد اشاره شده است، چه اینکه در هر سه مورد عملی که انجام شده یکی است و مکالمات صورت گرفته تقریبا شبیه یکدیگرند، هر چند جملاتی که برای بی آن اتفاق مورد استفاده قرار گرفته به جهت برابری با متن کلی با یکدیگر متفاوتند.
اما سخنان عیسی در هر سه انجیل کاملا شبیه یکدیگرند. این یکی بودن کلمات را چگونه توجیه کنیم؟! چرا سه نفری که گفته می شود به صورت مستقل از یکدیگر به نوشتن انجیل مشغول بودند، از کلمات و واژگانی استفاده می کنند که شبیه یکدیگرند؟! آیا نویسندگان انجیل ها نوشته ها و یا انجیل های خود را از روی یکدیگر نوشته اند و یا از منبع مشترکی استفاده نموده اند و یا اینکه در نگارش انجیل ها با هم همفکری داشته اند؟

نظریه ها و فرضیه های متفکران مسیحی

برای حل این مشکل نظریه ها و فرضیه هایی از سوی متفکران مسیحی ابراز شده است:
1. برخی از صاحب نظران فرضیه (منابع شفاهی) را مطرح می کنند. بر اساس این فرضیه نویسندگان انجیل ها یا از کارها و تعالیم عیسی (ع) اطلاع شخصی داشته اند و یا اینکه محتوای موعظه هایی را که بارها از رسولان شنیده بودند به رشته تحریر درآورده اند. برابر این فرضیه حق ایق مربوط به عیسی مسیح جمع آوری و مرتب گردید و سپس به خاطره ها سپرده شد و در نهایت به صورت شفاهی و تقریبا ثابت موعظه درآمد.
2. فرضیه دوم فرضیه استفاده از یکدیگر است. صاحبان این نظریه معتقدند که دو انجیل از مطالب انجیل دیگر استفاده کرده اند.
3. نظریه سوم که مشهورترین نظریه است استفاده از منابع کتبی نام دارد. بنابر این فرضیه، متی و لوقا انجیل های خود را بر اساس انجیل مرقس و مجموعه ای از فرمایشات عیسی به نام (q) نوشته اند. این حرف مخفف کلمه آلمانی (quelle) به معنای منبع می باشد. تمام مورخان بر این باورند که پس از مرگ عیسی تعدادی از شاگردان وی کلمات و سخنان او را به رشته تحریر درآورند و یادداشت های تاریخی بر آن افزودند، و در نتیجه یک سند بلکه یک سلسله اسناد در مسائل این دین به وجود آمد که ایشان از آن به حرف (q) تعبیر می کنند.
این مجموعه در اثر اعمال مسیحیان رنگ های خاصی به خود گرفته و بعضی از اقوال بر آن افزوده شده و به سهو و اشتباه آنها به عیسی منسوب گشته است، ولی با این وجود مجموعه (q) به صورت یک سند محکم و قابل اطمینان است.
فرضیه سوم بر این اساس مطرح شده که انجیل پژوهان با وجود هماهنگی و همخوانی انجیل متی و لوقا در محتوا و ترتیب مطالب، تمام محتویات انجیل مرقس را در این دو انجیل یافته اند تا آنجا که برخی می گویند: 95% مطالب انجیل مرقس تقریبا کلمه به کلمه در انجیل متی وجود د ارد و در حدود 60% انجیل مرقس در انجیل لوقا کلمه به کلمه به کار رفته است. و هر چند متی و مرقس گاه مطالبی ذکر می کنند که در انجیل لوقا نشانی از آنها وجود ندارد، وگاه لوقا و مرقس مطالبی بیان می کنند که در متی وجود ندارد، ولی انجیل متی و لوقا بر خلاف انجیل مرقس چیزی نمی گویند. بنابراین به نظر می رسد که متی و لوقا بدون اینکه از یکدیگر خبر داشته باشند، هر دو ازمرقس استفاده کرده اند.

دیدگاه کارل لاخان
کارل لاخان بر این باور بود که متی و لوقا از انجیل مرقس سود برده اند. این نظریه نخستین بار در قرن نوزدهم میلادی پیدا شد و پس از سال 1860 مورد پذیرش گروهی قرار گرفت. این نظریه امروزه نیز از طرفداران زیادی برخوردار است. از سوی دیگر برخی از مطالب مربوط به گفتارها، مانند موعظه مسیح بر فراز کوه، در انجیل متی و لوقا یاد شده است، اما در انجیل مرقس اثری از این رخداد نمی توان یافت. افزون بر این، مجموعه هایی از سخنان عیسی (ع) بر روی پاپیروس متعلق به دوره آغاز مسیحیت پیدا شده که همزمان با انتشار انجیل مرقس بوده است و این خود حکایت از وجود منبع دیگری به نام (q) دارد.

دیدگاه بارنت استریتر
بارنت استریتر هنگامی که متوجه شد برخی از مطالب انجیل لوقا تنها در این انجیل یافت می شود و در انجیل مرقس و (q) و متی وجود ندارد و همچنین برخی از مطالب انجیل متی اختصاصی است مانند تمثیل ملکوت آسمان به مردی که تخم نیکو در زمین کاشت، پیشنهاد کرد که تعداد منابع چهار عدد باشد: 1. منبع مرقس 2. منبع (q 3.) منبع (m 4.) منبع (l) که دو منبع اخیر دربردارنده مطالب خاص انجیل متی و مطالب خاص لوقا هستند. او می گوید: (l) نتیجه تحقیقات شخصی لوقا می باشد و (m) نتیجه تحقیقات شخصی متی.

ارتباط میان انجیل ها و منابع بر اساس فرضیه سوم
بر اساس فرضیه سوم، ارتباط میان انجیل ها و منابع به این شکل قابل ارائه است. در نگاه انجیل پژوهان انجیل مرقس در حدود سال 70 میلادی نگارش یافته است و انجیل متی بین سال های 80 تا 100 نوشته شده است، هر چند بیشتر انجیل پژوهان سال 85 میلادی را سال نگارش این انجیل معرفی می کنند. انجیل لوقا بین سال های 90 تا 95 به رشته تحریر درآمد. بنابراین دو انجیل لوقا و متی امکان دارد از انجیل مرقس گرفته شده باشند. و چون داستان های کودکی عیسی و بسیاری دیگر از قصه ها در انجیل لوقا آمده، اما در سایر انجیل ها نیامده، در می یابیم که انجیل لوقا از یک منبع خاص سود برده است و سایر انجیل ها از آن منبع بی بهره بودند. همچنین در انجیل متی فرازهایی وجود دارد که در سایر انجیل ها اثری از آن نمی توان یافت؛ مانند تمثیل ملکوت آسمان به مردی که تخم نیکو در زمین کاشت.

تحریف کتاب مقدس از دیدگاه دانشمندان غربی

ناسازگاری های کتاب مقدس با اصول و قوانین قطعی علمی، ناسازگاری آیات با یکدیگر و… گروهی از پژوهشگران مسیحی را به این نتیجه رسانده که کتاب مقدس تحریف شده است. تولستوی یکی از محققان پر تلاش مسیحی که مطالعات گسترده ای درباره انجیل ها داشته آنها را از جمله کتاب هایی می داند که پس از ارتحال مسیح نوشته شده و آنها را پر از نقص، عیب و تحریف شده می خواند. به باور تولستوی، انجیل ها منابع آلوده ای هستند که مورخ نمی تواند جز با دقت و زحمت بسیار به آیین مسیح دست یابد. به همین جهت باید چشم را بر روی این کتاب ها بست و از آنها سود نبرد. بوکای نویسنده فرانسوی نوشته های عهد عتیق را در آمیخته با وحی می داند و نویسندگان آن را افرادی می داند که در رابطه با الزامات و ایجابات دوره خویش در آنها دستکاری و تصرف کرده اند.
سلز یکی از فلاسفه که متهم به پیروی ازنظریات اپیکور است و اصول عقاید مسیحی را مورد نقد و بررسی قرارداده، با لحنی تند و خشن می گوید: «بعضی ازمؤمنان در حالتی شبیه مستی سه چهار بار و حتی بیشتر متن اصلی انجیل ها را برای زدودن اتهام از آنها تغییر داده اند، اما در عین حال انجیل های کلیسایی با وجود تحریف های بسیار و دست کاری های فراوان هنوز هم پر از تناقض است.» آنتونی کالینز در کتاب (گفتار درباره آزاد اندیشی) که دنباله فکر خداپرستی خالص بود گفت: «معانی و مطالب کتاب مقدس به وسیله کشیشان دنیامدار تحریف شده است.»

دلالت آیات قرآن بر تحریف کتاب مقدس از دیدگاه مونتگمری وات
اعتقاد به تحریف کتاب مقدس آن چنان در میان مسیحیان رواج یافته که مونتگمری وات می کوشد دلالت آیات قرآن بر تحریف کتاب مقدس را محدود نماید. او با پذیرش این نکته که آیات زیر دلالت بر تحریف کتاب مقدس دارد، می نویسد: این آیات دلالت بر تحریف کلی کتاب مقدس ندارد. آیات مورد نظر او از قرار زیرند: «ا فتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون؛آیا طمع دارید یهودیان به دین شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خویش تحریف می کنند با آن که در کلام خدا تعقل کرده و معنای آن را دریافته اند.» (بقره/ 75)
«من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا؛ گروهی از یهود کلمات خدا را از جای خود تغییر داده و گویند فرمان خدا را شنیده و از آن سرباز زدیم.» (نساء/ 46)
«یحرفون الکلم عن مواضعه؛ بنی اسرائیل کلمات خدا را از محل خود تغییر می دادند.» (مائده/ 13)
«یحرفون الکلم من بعد مواضعه یقولون إن اوتیتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا؛ گروهی کلمات حق را بعد از آن که به جای خود مقرر گشت، تغییر دهند و گویند اگر حکم قرآن این گونه آورده شد، بپذیرید وگرنه از آن دوری کنید.» (مائده/ 41)


منابع :

  1. کرى ولف- مفهوم انجیل ها- ترجمه محمد قاضى

  2. هاکس آمریکایى- قاموس کتاب مقدس

  3. رابرت ا. هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهى

  4. سى. تنى، مریل- معرفى عهد جدید- ترجمه طاطه وس میکائلیان

  5. جلال الدین آشتیانى- تحقیقى در دین مسیحیت

  6. کالین براون- فلسفه و ایمان مسیحى- ترجمه طاطه وس میکائلیان

  7. جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت

  8. کارل کائوتسکى- بنیادهاى مسیحیت- ترجمه عباس میلانى

  9. ریچارد بوش و دیگران- جهان مذهبى ادیان- ترجمه عبدالرحیم گواهى

  10. بوکاى- عهدین، قرآن و علم

  11. برتراند راسل- چرا مسیحى نیستم- ترجمه روح الله عباسى

  12. ویلیام مونتگمرى وات- برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان- ترجمه محمد حسین آریا

  13. محمد فرجاد- مقاله کتاب مقدس در نگاه اندیشمندان غربی- فصل نامه پژوهش های قرآنی - شماره 16

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114889