سیری ناپذیری دوزخ

دوزخ می گوید: آیا کسان دیگری نیستند؟
از جمله آثار و نشانه هاى روز قیامت آن است که پس از صدور محکومیت کفار و بیگانگان به شقاوت و سکونت در دوزخ ندا صادر و خطاب به دوزخ مى شود که آیا دیگر براى سکونت کفار و بیگانگان مکان باقى است و یا مملو از بیگانه است و جاى پذیرش نیست. دوزخ صراحت پاسخ دهد چنانچه از بیگانگان باقى مانده است مکان پذیرش موجود است نشانه غضب نیز بى نهایت است: «یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید؛ [یاد کن] روزى را که به دوزخ مى گوییم: آیا پر شدى؟ مى گوید: آیا زیادتر از این هم هست؟» (ق/ 30)
قرآن به صورتى غیر مستقیم، پرسش بزرگى را در ذهنهاى ما بر می انگیزد، و آن این که خدا آتش را براى چه آفرید؟ آیا مى شود که آن را بى هدف و بیهوده آفریده باشد و چگونه ممکن است او که حکیم و خبیر است چنین کند در حالى که در کتابش چنین گفته است: «و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بینهما لاعبین* لو أردنا أن نتخذ لهوا لاتخذناه من لدنا إن کنا فاعلین* بل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق و لکم الویل مما تصفون؛ و آسمان و زمین و آنچه را که در میان آنها است، به بازى نیافریدیم و اگر مى خواستیم براى خود سرگرمى فراهم آوریم، از پیش خود چنین مى کردیم به شرط آن که خواستار آن باشیم بلکه حق را بر باطل فرو مى افکنیم تا آن را خرد کند و باطل از میان برود، و واى بر شما از آنچه توصیف مى کنید.» (أنبیاء/ 16- 18) پس هدف از آفریدن آتش چیست؟ جواب آن آشکار است و در بسیارى از آیات قرآن آنان را مى یابیم که همانا کیفر دادن به نافرمانان نسبت به خدا است، به همان گونه که بهشت براى اکرام و بزرگداشت فرمانبرداران آفریده شده است. و این آیه و آیات دیگرى در قرآن، آنچه را که بعضى بر آن رفته و گفته اند که عذابى در نزد خدا وجود ندارد و به این گونه استدلال کرده اند که خدا مهربان است و بندگان را از آن سبب آفریده است که مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد نه این که به عذاب کردن ایشان بپردازد، و لذا در صدد تأویل کردن آیات مربوط به تهدید و تحذیر و وعید پرداخته و آنها را تنها بیم دادن و ترساندن دانسته اند تا مردمان به اطاعت پروردگار خویش در آیند، و گرنه واقعیتى براى آنها وجود ندارد.

منظور از اینکه "آیا افزون بر این هم وجود دارد" چیست؟
در اینکه منظور از "هل من مزید" چیست؟ دو تفسیر گفته اند: نخست اینکه استفهام، استفهام انکارى است یعنى جهنم مى گوید افزون بر این ممکن نیست، انس گوید: یعنى جهنم بیشتر مطالبه مى کند، مجاهد گوید: اینجا هل من مزید به معنى کفایت است، یعنى دیگر براى پر شدن جهنم ظرفیت اضافى باقى نمانده است،و به این ترتیب با آیه 13 سوره سجده که مى گوید: «لأملأن جهنم من الجنة و الناس أجمعین؛ سوگند یاد مى کنم که دوزخ را از جن و انس پر مى کنم.» کاملا هماهنگ است، و تاکیدى است بر این معنى که تهدید الهى در آن روز کاملا تحقق مى یابد و دوزخ از کافران و مجرمان مالامال مى شود. دیگر اینکه منظور از این جمله طلب فزونى است، یعنى "آیا باز هم افراد دیگرى پیدا مى شوند که به دوزخ بیایند؟!" و اصولا طبیعت هر چیزى این است که هم سنخ خود را دائما جستجو کند و هرگز سیر نمى شود، نه بهشت از نیکوکاران، و نه دوزخ از بدکاران. و درباره وجه اول گفته شده است: این گفتار از جهنم پیش از وارد شدن تمام اهل جهنم در آتش است.
نیز مى تواند به آن معنى باشد که جهنم خواستار تعداد بیشترى از گناهکاران شده است، بر این اساس که بر ظرفیتش افزوده شود، همان گونه که در روایت آمده است روز فتح مکه از پیامبر خدا (ص) پرسیدند: آیا به منزل خودت وارد نمى شوى؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آیا عقیل براى ما خانه اى باقى گذاشته است؟ چون هنگامى که بنى هاشم از مکه به سوى مدینه هجرت نمودند، عقیل خانه هاى بنى هاشم را فروخته بود، بنابراین معنى مى شود: آیا چیزى اضافه مانده است.
ولى این سؤال باقى مى ماند که مفهوم این سخن آن است که دوزخ هنوز پر نشده، در حالى که با آیه بالا (سجده/ 13) که مى گوید: "دوزخ را از جن و انس پر مى کنم" سازگار نیست.
اما باید توجه داشت که طلب فزونى دلیل بر پر نشدن نمى باشد، زیرا "اولا" ممکن است ظرفى مثلا پر از غذا باشد باز هم کسى تمنا کند که روى آن انباشته شود و متراکم گردد، "ثانیا" این تقاضا ممکن است به معنى تقاضاى تضییق مکان بر دوزخیان و مجازات دردناکتر باشد، یا تمناى وسعت یافتن و سپس نفرات بیشترى را به خود پذیرفتن. به هر حال این آیه به خوبى نشان مى دهد که دوزخیان بسیارند و جهنم منظره هولناک و وحشتناکى دارد و تهدید الهى جدى است، و به گونه اى است که فکر در باره آن لرزه بر اندام هر انسانى مى افکند و هشدار مى دهد نکند یکى از آن نفرات تو باشى! و همین اندیشه مى تواند او را در برابر گناهان بزرگ و کوچک کنترل کند.
سؤال دیگر اینکه چگونه دوزخ که موجود فاقد شعورى است مخاطب واقع مى شود و پاسخ مى گوید؟

براى این سؤال سه جواب است
اما سخنى که از زبان جهنم آمده است، درباره آن چند وجه گفته شده است:
1- نخست اینکه این یک نوع تشبیه و بیان زبان حال است، یعنى خداوند به لسان
"تکوین" از جهنم سؤال مى کند و او هم به "زبان حال" پاسخ مى گوید و نظیر این تعبیر در زبانهاى مختلف فراوان است. این جمله به صورت یک مثل آمده است، یعنى جهنم از نظر وسعت و عظمت مانند یک موجود داراى نطق است که هر گاه به او گفته شود: آیا پر شده اى؟ گوید: پر نشده ام و هنوز گنجایش بسیارى دارم، و مانند آن است گفته عنتره:
فازور من وقع القنا بلبانه *** و شکا الى بعبرة و تحمحم
یعنى: مرکب سوارى من برگشت و از تیرى که به سینه اش نشسته بود با اشک چشم و زمزمه اى که سر مى داد به من شکایت نمود.
و شاعر دیگر مى گوید:
امتلأ الحوض و قال قطنی *** مهلا رویدا قد ملأت بطنى
یعنى: حوض پر شده گفت: مرا بس است، مهلتى دیگر بس است که شکم خود را پر نموده ام.
2- دیگر اینکه سراى آخرت سراى حیات و زندگى واقعى است، حتى موجوداتى همچون بهشت و جهنم از یک نوع حیات و درک و شعور برخوردار مى شوند، بهشت سخت در اشتیاق مؤمنان است و دوزخ سخت در انتظار مجرمان. جایى که اعضاى پیکر انسان به سخن در آیند و شهادت و گواهى دهند تعجب نیست که بهشت و دوزخ چنین باشند. بلکه به اعتقاد بعضى در این دنیا نیز تمام ذرات این جهان از نوعى درک و شعور برخوردارند، و لذا تسبیح و حمد خدا مى گویند، که این تسبیح و حمد در آیات مختلف قرآن منعکس است. (ولى به نظر احتمالى، معنایى دیگر از این کلمه که صیغه مبالغه است منظور بوده، و آن این است که مى خواهد شدت عذاب قیامت را بفهماند، و بفرماید عذاب دوزخ عذابى است که اگر شخصى خالى الذهن ببیند که خدایى بنده خود را با چنان عذابى شکنجه مى کند، بدون درنگ حکم مى کند به اینکه خدایى است بسیار ظالم و بیرحم، و او نمى داند که این شکنجه بیرحمانه اصلا از ناحیه خدا نیست بلکه از ناحیه خود بنده است، خودش درست کرده، چون عین عمل دنیایى او است که در اینجا به این شکل در آمده است.) خلاصه اینکه خداوند براى جهنم وسیله نطق خواهد آفرید و روز قیامت به سخن خواهد آمد، و این قابل انکار نیست، زیرا همان خدایى که دستها و اعضاء و پوست بدن انسان را به زبان آورد، قدرت دارد که جهنم را نیز به سخن آورد.
3- مخاطب ماموران و خازنان دوزخند و این جمله خطاب باشد به موکلین بر جهنم که خداوند مى خواهد از آنان اقرار بگیرد، و از آنان مى پرسد آیا جهنم پر شده است؟ موکلین جهنم در پاسخ مى گویند: بلى دیگر جایى براى افزودن نمانده است، تا خداوند به راستى وعده خداوند پى ببرند. آنجا که وعده فرموده است: «لأملأن جهنم من الجنة و الناس أجمعین؛ حتما جهنم را از جنیان و مردم همگى پر خواهم نمود.» (هود/ 119) و این سخن از حسن است و حسن می گوید: هل من مزید به معنى: ما من مزید است. مانند آنجا که مى فرماید: «هل من خالق غیر الله؛ آيا غير از خدا آفريدگارى است.» (فاطر/ 3) که به معنى: لا من خالق غیر الله است، و این گفته نیز از واصل بن عطا، و عمرو بن عبید مى باشد.

نظر علامه طباطبایی در مورد این آیه
خطابى است از خداى تعالى به جهنم، و پاسخى است که جهنم به خدا مى دهد. اینکه بعضى گفته اند: هم سؤال و هم جواب زبان حال است. ولى این حرف، صحیح نیست، به دلیل اینکه اگر زبان حال بود اختصاص به خداى تعالى نداشت، و هر کس جهنم را بدان حال مى دید و آن سؤال را مى کرد، آن جواب را مى فهمید، پس به طور مسلم در اختصاص یافتن خداى تعالى به این سؤال نکته اى هست که توجیه مذکور نمى تواند آن را بیان کند. اما قول عده ای که گفته اند: خطاب در حقیقت به خازنان جهنم است، جواب هم جواب ایشان است، هر چند که به ظاهر آن را به جهنم نسبت داده. ولى این خلاف ظاهر است، و حمل بر خلاف ظاهر وقتى صحیح است که قرینه و دلیلى در کلام باشد، و انسان مجبور شود مرتکب آن گردد. بعضى هم گفته اند خطاب و پاسخش به همان معناى ظاهرى است، و دلیلى هم نداریم که این خطاب و جواب را جائز نداند، چطور ممکن است جائز نباشد با اینکه خداى سبحان در کلام مجیدش از سخن گفتن دستها و پاها و پوست بدنها خبر داده.
این وجه، وجه صحیحى است، و ما قائلیم که علم و شعور در تمامى موجودات جارى و سارى است. جمله "هل امتلأت" استفهامى است تقریرى و اثباتى، و همچنین این جمله که از جهنم نقل کرده که مى گوید "هل من مزید". و گویا با ایراد این سؤال و جواب مى خواهد اشاره کند به اینکه قهر خداى تعالى و عذاب او از اینکه به همه مجرمین احاطه یابد و جزاى آنچه را که استحقاق دارند ایفا کند قاصر نیست، هم چنان که در جاى دیگر فرموده: «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ جهنم به کفار احاطه دارد.» (توبه/ 49)
بعضى از مفسرین به این وجه اشکال کرده اند که این با صریح آیه "لأملأن جهنم" منافات دارد، چون این آیه صریحا دلالت دارد بر پر شدن جهنم، و آیه مورد بحث صریحا مى گوید: جهنم پر شدنى نیست. و بعضى هم در پاسخ مى گویند: پر شدن یک ظرف و یا مکان، همه جا به معناى این نیست که دیگر ظرفیتى ندارد. بعضى از جاها پر شدن به این معنا است که همه طبقاتش داراى سکنه هست، و هیچ یک از آن طبقات از سکنه خالى نیست، هم چنان که وقتى مى گویند شهر از سکنه پر است، معنایش همین است. علاوه بر اینکه ممکن هم هست این پاسخ جهنم، قبل از داخل شدن تمامى دوزخیان در دوزخ باشد.
بعضى هم اصل استفهام در جمله "هل من مزید" را استفهام انکارى گرفته و گفته اند معنایش این است که: نه، دیگر جایى زیادى در من نیست که افرادى دیگر را در آن بیندازى، چون پر شده ام. آن وقت اشاره اى است به همان حکمى که در آیه "لأملأن جهنم من الجنة و الناس أجمعین" (سجده/ 13) رانده، و فرموده: از جنیان و مردمان آن قدر در دوزخ مى اندازم تا پر شود. و سؤال "هل امتلأت" هم سؤال از این نیست که آیا باز جا دارى یا نه؟ بلکه سؤال از محقق شدن آن قضایى است که رانده بود، مى پرسد: آیا اینکه گفتم و قضا راندم که جهنم را پر مى کنم محقق شده یا خیر؟ و جمله "هل من مزید" پاسخ به این سؤال است، و معنایش این است که: بله، پر شده ام و آن وعده ات محقق شد.
و چه بسا این وجه را بتوان با آیه «ما یبدل القول لدی؛ پيش من حكم دگرگون نمى ‏شود.» (ق/ 29) نیز تایید کرد، البته در صورتى که منظور از قول همان وعده "لأملأن جهنم من الجنة و الناس أجمعین" باشد.

 


منابع :

  1. ابوعلی فضل بن حسن طبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 23 صفحه 269

  2. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 13 صفحه 492

  3. سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 15 صفحه 446

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115121