کتاب مقدس در مناظرات امام رضا علیه السلام (نبوت)

ارزیابی سه دیدگاه و چگونگی انطباق «آن نبی» بر پیامبر اکرم

برخی از دانشمندان یهود، پیامبر یاد شده را بر یوشع، مسیحیان پروتستان بر حضرت عیسی (ع) و مسلمانان بر پیامبر اکرم (ص) تطبیق کرده اند. مسلمانان با شرح بسیاری از ویژگی های یکسان حضرت موسی (ع) با حضرت محمد (ص) از یک سو، و تفاوت حضرت عیسی (ع) و یوشع با حضرت موسی (ع) در ویژگی های یاد شده، پیامبر اکرم (ص) را مصداق آن پیامبر موعود می خوانند. برای ارزیابی درست این سه دیدگاه و چگونگی انطباق «آن نبی» بر پیامبر اکرم، لازم است دو ویژگی یاد شده برای وی با استناد به خود کتاب مقدس مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. بر همین اساس باید گفت:
الف. مهمترین ویژگی نبوت حضرت موسی (ع) داشتن کتاب آسمانی و آوردن شریعتی مستقل و خاص است. بنابراین، یک پیامبر تنها در صورتی می تواند همانند او باشد که حتما این ویژگی را داشته باشد، در حالی که یوشع و هیچ یک از پیامبران بنی اسرائیل ادعا نکرده اند که همانند وی بوده و شریعتی خاص آورده اند. همه آنان پیرو شریعت حضرت موسی (ع) بودند.
از سوی دیگر، بر اساس گزارش خود کتاب مقدس، یوشع معاصر حضرت موسی (ع) و جانشین آن حضرت بود و مردم پس از حضرت موسی (ع) با وی بیعت کردند. بنابراین، وی نمی تواند همان پیامبر موعود باشد; چرا که آمدن وی در «آینده» خواهد بود. گزارش انجیل یوحنا نیز این معنا را تأیید می کند; چرا که نشان می دهد یهودیان دست کم تا زمان حضرت یحیی (ع) منتظر ظهور این پیامبر موعود بودند، در حالی که یوشع نبی چند قرن پیش از یحیی بوده است. حتی بر اساس گزارش اناجیل، حضرت عیسی (ع) نیز شریعت مستقلی نیاورد. او مأموریت داشت همان شریعت موسی (ع) را اجرا و تکمیل نماید: «گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم; نیامده ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم نماید او در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود; اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان، بزرگ خوانده خواهد شد.»
ب. از سوی دیگر، فرازهایی از عهد جدید نشان می دهند که کاهنان یهود در عصر حضرت عیسی (ع) نیز پیامبر یاد شده را غیر از مسیح می دانستند: «و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آن گاه از او سؤال کردند: پس چه، آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی.»
حضرت یحیی معاصر حضرت عیسی (ع) و اندکی پیش از وی مبعوث شد. یهودیان در پی شناخت ماهیت وی، کاهنانی را نزد وی می فرستند، ولی او خود را پیامبری غیر از مسیح، الیاس و «آن نبی» معرفی کرد. مفسران کتاب مقدس عبارت «آن نبی» را اشاره به همان پیامبری می دانند که در سفر «تثنیه» (باب 18) حضرت موسی (ع) وعده داده بود و آن پیامبر در میان یهود، چنان معروف بود که اشاره کوتاه «آن نبی» برای انتقال آن کافی بود. برخی گفته اند آنان منتظر پیامبری بوده اند که سرور انبیا و بزرگترین آنان بوده است. از سوی دیگر، بدون شک انتظار یک پیامبر بزرگ، مسئله بسیار مهمی بوده است و اگر کاهنان و برگزیدگان مرکز یهودیت آن زمان (اورشلیم) عقیده نادرستی در این باره داشتند، باید حضرت یحیی آنان را متوجه خطایشان می کرد، نه اینکه خطای آنان را تأیید نماید. بنابراین، اگر مراد از «آن نبی» مسیح باشد، باید حضرت یحیی می گفت آن دو یکی هستند، نه اینکه بگوید من آن نیستم. از گزارش های دیگر عهد جدید نیز برمی آید بشارت آمدن «آن نبی» به گونه ای در میان یهود روشن و پذیرفته شده بود که آنان هنگام ظهور حضرت یحیی (ع) دچار اختلاف شدند. گروهی وی را همان نبی و گروهی دیگر غیر آن خواندند.
ج. افزون بر آنچه گفته شد، به صورت جدلی می توان در پاسخ مسیحیان گفت بر اساس الهیات رایج آنان، تفاوت های زیادی بین حضرت موسی و عیسی (ع) وجود دارد، و به دیگر سخن، حضرت عیسی (ع) نه یک پیامبر، بلکه خدای مجسد خوانده می شود که هیچ انسانی با وی قابل مقایسه نیست.

استناد امام رضا به وجود پیامبر موعود از «میان برادران» بنی اسرائیل
نکته ای که در دو فقره یاد شده، امام رضا (ع) نیز بر آن تأکید و استدلال نمودند این است که آن پیامبر موعود از «میان برادران» بنی اسرائیل است و با توجه به اینکه برادران بنی اسرائیل، بنی اسماعیل هستند، این قید به روشنی نشان می دهد که پیامبر مزبور از میان بنی اسرائیل نیست. از این رو، هنگامی که حضرت از رأس الجالوت پرسیدند: «آیا بنی اسرائیل، برادرانی غیر از بنی اسماعیل دارند؟ و آیا از میان فرزندان اسماعیل (ع) پیامبری جز حضرت محمد (ص) مبعوث شده است؟» رأس الجالوت ضمن پاسخ منفی به هر دو پرسش، گفت: «اما من دوست دارم برای اثبات اینکه آن پیامبر موعود از میان فرزندان اسماعیل است و نه بنی اسرائیل، به تورات استناد کنید.»
امام رضا (ع) به عالم یهودی گفتند: «آیا در تورات نیامده است که نوری از سوی "طور سینا" آمد و از کوه "ساعیر" طلوع کرد و از کوه "فاران" درخشید؟» رأس الجالوت گفت: «این کلمات را می شناسم و در تورات وجود دارد، ولی تفسیر آن را نمی دانم.» حضرت فرمودند: «نوری که از سمت کوه "طور" آمد، کنایه از وحی نازل شده بر حضرت موسی (ع) بر فراز آن کوه است. طلوع نور از کوه "ساعیر" به معنای نزول وحی بر حضرت عیسی (ع) بر فراز آن است و درخشش نور از کوه "فاران"، به معنای دریافت وحی به وسیله حضرت محمد (ص) در آن کوه است; زیرا "فاران" یکی از کوه های اطراف مکه است.» در ترجمه فارسی کتاب مقدس کنونی، این فراز مورد اشاره حضرت رضا (ع) چنین آمده است: «و این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنی اسرائیل داده، گفت: یهوه [خدا] از سینا آمد و از سعیر بر ایشان طلوع کرد و از جبل فاران درخشان گردید.»

نقد دیدگاه برخی پژوهشگران یهودی

برخی پژوهشگران یهودی در تلاش برای رد دلالت این فقره از تورات بر نبوت پیامبر اکرم (ص)، کوشیده اند «فاران» را بخشی از سرزمین «سینا» معرفی کنند; اما سخنانی که در این باره گفته اند، آشفته و ناهمخوان است. هرچند «فاران» نام یکی از بیابان های «سینا» است، اما بر اساس مستندات معتبر تاریخی و جغرافیایی، «فاران» همچنین به کوهی در مکه و سرزمین وسیعی نیز گفته می شد که شامل حجاز و مکه می شود. افزون بر آن، بر اساس گزارش خود کتاب مقدس، حضرت اسماعیل (ع) در «فاران» سکنا گزید. در سفر «پیدایش»، پس از گزارش درخواست سارا از حضرت ابراهیم (ع) مبنی بر دور ساختن هاجر و فرزندش اسماعیل از قول خداوند خطاب به هاجر چنین آمده است: «برخیز و پسر را برداشته و به دست خود بگیر; زیرا از او امتی عظیم به وجود خواهم آورد; و خدا چشمان او را باز کرد تا چاه آبی دید. پس رفته، مشک را از آب پر کرد و پسر را نوشانید و خدا با آن پسر [اسماعیل] می بود و او نمو کرده، ساکن صحرا شد و در تیراندازی بزرگ گردید و در صحرای "فاران" ساکن شد و مادرش زنی از زمین مصر برایش گرفت.»
مراد از چاه یاد شده در فراز مزبور «چاه زمزم» است که بر اساس روایت اسلامی، به لطف و عنایت خداوند پدیدار شد و موجب روی آوردن قبایل و در نتیجه، عمران و آبادی آن منطقه گردید. این موضوع و سکونت هاجر و اسماعیل (ع) در مکه و مجاورت خانه خدا، از مسلمات تاریخی است و قرآن کریم نیز آن را گزارش می کند.

استناد امام رضا به دلیل نبوت موسی (ع)

رأس الجالوت در پاسخ امام رضا (ع) درباره چگونگی اثبات نبوت حضرت موسی (ع) به معجزاتی از قبیل شکافتن دریا، اژدها شدن عصا در دست وی، بیرون آوردن ید بیضا و جاری ساختن چشمه آب از سنگ با زدن عصای خود، استناد کرد. امام رضا (ع) با پذیرش این معجزات حضرت موسی (ع) پرسید: «آیا هر کس در تأیید ادعای نبوت خویش معجزه بیاورد، او را تصدیق می کنید؟» رأس الجالوت گفت: «خیر، فقط در صورتی می پذیریم که معجزاتی همانند معجزات حضرت موسی (ع) بیاورد.» امام فرمودند: «پس چگونه به نبوت پیامبران پیش از موسی (ع) ایمان دارید، در حالی که هیچ کدام معجزات یاد شده برای حضرت موسی (ع) را نیاوردند.»
رأس الجالوت که در پاسخ حضرت رضا (ع) درمانده بود، با تغییر حرف خود، گفت: «اگر کسی معجزاتی بیاورد که فراتر از قدرت افراد عادی باشد، تصدیق نبوت او لازم است.» در این هنگام، حضرت با اشاره به زنده شدن مردگان، شفای کور مادرزاد و بیماران مبتلا به پیسی به دست حضرت عیسی (ع) و زنده شدن پرنده گلین با دم مسیحایی آن حضرت پرسیدند: «پس چرا نبوت او را تصدیق نمی کنید؟» وقتی رأس الجالوت گفت: «می گویند که وی چنین کارهایی می کرده است، ولی ما که آن را ندیده ایم.» امام پرسیدند: «مگر معجزات حضرت موسی (ع) را به چشم خود دیده اید؟ آیا جز این است که افراد مورد اطمینانی آنها را دیده و نقل کرده اند و با اخبار متواتر به شما رسیده است؟ معجزات حضرت عیسی (ع) هم توسط افراد مورد وثوقی دیده شده و در قالب اخبار متواتر گزارش شده است، پس چرا نبوت او را تصدیق نمی کنید؟ درباره حضرت محمد (ص) نیز این مسئله صادق است. بر اساس اخبار متواتر، آن حضرت نزد هیچ آموزگاری درس نخواندند و چیزی نیاموختند، ولی به رغم امی و درس ناخوانده و مکتب نرفته بودن، کتابی آوردند که درباره سرگذشت پیامبران و اقوام گذشته و نیز درباره آینده سخن گفته است. پس چرا نبوت او را نمی پذیرید؟» رأس الجالوت، که جوابی نداشت، محکوم شد و همانند جاثلیق سکوت اختیار کرد.
در این گفتگو، هرچند امام رضا (ع) به صورت صریح و آشکار به هیچ کتاب مقدسی استناد نجستند، ولی اشاره نکردن ایشان به گزارش این معجزات در کتاب مقدس، به دلیل آن است که این مسئله به عنوان یک واقعیت و حقیقت مسلم تاریخی و دینی، برای هر یک از پیروان ادیان ابراهیمی پذیرفته شده بود و یا دست کم از آن آگاهی داشتند و باید بر اساس منطق و استدلال خود، آن را می پذیرفتند; زیرا معجزات یاد شده برای حضرت موسی و عیسی (ع) به ترتیب در عهد قدیم و جدید و به شکلی مبسوط گزارش شده است. قرآن نیز اصل آن معجزات را بدون اشاره به جزئیات پرداخته شده در عهدین، گزارش و تأیید می کند.

استناد امام رضا (ع) به انجیل

«انجیل» واژه ای یونانی و به معنای مژده و بشارت و در ادبیات معارف اسلامی، نام کتابی است که بر حضرت عیسی (ع) نازل شده است. اما اعتقاد مسیحیان درباره حقیقت و چیستی انجیل با مفهوم آن در ادبیات اسلامی کاملا متفاوت است. انجیل به عنوان صورت مکتوب وحی نازل شده بر حضرت عیسی (ع) و به مثابه کتابی آسمانی، همانند تورات و قرآن، در الهیات مسیحی، جایگاهی ندارد. مسیحیان، خود حضرت عیسی (ع) را «تجسم وحی» و عین پیام الهی و نه حامل آن می دانند و انجیلی را که به عنوان صورت مکتوب وحی، حضرت عیسی (ع) آن را نوشته یا بر شاگردانش املا کرده باشد، باور ندارند. آنان «انجیل» را به معنای «بشارت» درباره عیسی (ع) و رستگاری رهاورد او برای نوع بشر می دانند. اما آنچه اکنون به «اناجیل چهارگانه» معروف است (چهار کتاب نخست از عهد جدید) صرفا نامی است که از پایان قرن دوم میلادی به نوشته هایی اطلاق می شود که زندگی، معجزات، تعالیم، سیره، سخنان و صعود حضرت عیسی (ع) را گزارش کرده اند.
مسیحیان نویسندگان اناجیل یاد شده و دیگر کتب عهد جدید را پیامبر نمی دانند، اما بر این باورند که همه آنان با الهام و ارشاد روح القدس دست به نگارش متون یادشده زده اند; چیزی که خود نویسندگان عهد جدید نیز بدان تصریح کرده اند. اما اینکه چرا از میان انبوه اناجیل، نامه ها، مکاشفات و کتب مربوط به اعمال حواریان، فقط 27 رساله موجود در عهد جدید با الهام الهی بوده است، دلیل قانع کننده ای ارائه نمی دهند. امام رضا (ع) در مناظره خود با دانشمند مسیحی، به فرازهایی از همین اناجیل چهارگانه استناد کرده اند. نفی الوهیت حضرت عیسی (ع) و اثبات بشر بودن وی، بشارت آمدن پیامبر اکرم (ص) و اثبات تفاوت اناجیل چهارگانه با انجیل اصلی و نازل شده بر حضرت عیسی (ع) از مواردی است که امام درباره آنها به این اناجیل استناد جسته اند.

استناد امام رضا (ع) به اناجیل و نفی الوهیت حضرت عیسی (ع)

«تثلیث» یکی از آموزه های بنیادین در الهیات مسیحی است که بر اساس آن، پدر، پسر (حضرت عیسی (ع)) و روح القدس الوهیت دارند. امام رضا (ع) در مناظره با جاثلیق با اشاره به انجام معجزاتی همانند معجزات حضرت عیسی (ع) به دست پیامبرانی دیگر، عبودیت و بندگی آن حضرت برای خداوند و ارائه یک شخصیت کاملا انسانی برای ایشان در سه انجیل متی، مرقس و لوقا و اعتقاد به خدایی و الوهیت او را به نقد و چالشی بنیادین کشیدند.

الف. معجزات حضرت عیسی (ع):
همان گونه که بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان مسیحی و دیگران گفته اند، یکی از زمینه های پیدایش اعتقاد به الوهیت حضرت عیسی (ع) معجزات ایشان است. بر اساس گزارش صریح اناجیل، آن حضرت مرده زنده می کرد، کور مادرزاد، افراد فلج و انواع بیماران را شفا می داد. امام رضا (ع) در گفتگو با جاثلیق، از وی درباره دلیل اعتقاد به الوهیت حضرت عیسی (ع) پرسید و او با اشاره به معجزات یاد شده آن حضرت، گفت: «کسی که چنین کارهایی انجام دهد، خداوند و درخور پرستش است.» حضرت رضا (ع) با استناد به گزارش های تورات گفت: «یسع (الیشع) نیز مرده زنده می کرد، روی آب راه می رفت و بیماران را شفا می داد. حزقیل و برخی دیگر از پیامبران بنی اسرائیل هم شمار بسیاری از مردگان را زنده کردند، اما پیروان آنان هرگز به الوهیت آنان معتقد نشدند و آنان را پرستش نکردند. همه این موارد در تورات آمده است و شما نمی توانید منکر آن باشید. اگر انجام چنین کارهایی دلیل بر الوهیت و خدا بودن باشد، باید درباره آنان نیز چنین اعتقادی داشته باشید، در حالی که چنین نیست. حال با اینکه آنان پیش از حضرت عیسی (ع) دست به چنین معجزاتی زدند، چرا شما به الوهیت آنان معتقد نیستید؟» جاثلیق، که در برابر استدلال حضرت ناتوان مانده بود، بر اساس گزارش منابع اسلامی، به توحید و وحدانیت خداوند اقرار کرد.

ب. شخصیت بشری حضرت عیسی (ع) در اناجیل همنوا:
معرفی حضرت عیسی (ع) به عنوان یک شخصیت انسانی و نفی الوهیت او با استناد به اناجیل متی، لوقا و مرقس موضوع دیگری است که مورد استناد امام قرار گرفته است. آن حضرت ابتدا نظر جاثلیق را درباره نویسندگان اناجیل چهارگانه و میزان ارزش و اعتبار سخنان آنها نزد وی جویا شد. جاثلیق آنان را عالم به انجیل خواند و بر درستی و پذیرش سخنانشان تأکید کرد. امام پس از آنکه حاضران را بر این گفته های او گواه گرفت، به سخنان متی، مرقس و لوقا در انجیل خود آنان استناد کرد; سخنانی که در آن شخصیتی کاملا انسانی و نه الوهی از حضرت عیسی (ع) به تصویر کشیده و بدان تصریح کرده اند. آن گاه نظر جاثلیق را در این باره پرسید. جاثلیق در مقام دفاع از شخصیت الوهی و خدا بودن حضرت عیسی (ع)، متی، مرقس و لوقا را به دروغگویی در این باره متهم ساخت.
هنگامی که امام رضا (ع) سخنان پیشین او مبنی بر عالم به انجیل بودن و درستی و بر حق بودن گفته های آنان را یادآوری کرد، جاثلیق در اوج درماندگی، از امام خواست او را از گفتگو درباره آنها معاف دارد. حضرت با پذیرش درخواست وی، فرمودند اگر سؤالی دارد، بپرسد. جاثلیق با اجتناب از هرگونه پرسشی، گفت دیگری سؤال نماید. آن گاه به خدا سوگند یاد نمود که هرگز گمان نمی کردم در میان دانشمندان مسلمان، کسی همانند شما باشد. همچنان که دانشمندان و پژوهشگران کتاب مقدس و مسیحیت نیز معتقدند، مجموعه عهد جدید بر اساس دو نگرش کاملا متفاوت به شخصیت حضرت عیسی (ع)، دو نظام الهیاتی کاملا جدا از هم ارائه می کند. رساله های پولس، انجیل و نامه های یوحنا، اساس الهیات مبتنی بر الوهیت و خدا بودن حضرت عیسی (ع) و اناجیل سه گانه متی، مرقس و لوقا و بخش های دیگر عهد جدید مبنای الهیات مبتنی بر انسان، بنده و پیامبر بودن اوست. نظام اعتقادی نخست را پولس بنیان نهاد و آن دیگری را حواریان مسیح به سرکردگی پطرس نمایندگی می کردند. اناجیل سه گانه یاد شده از جمله، به سبب این اشتراک به اناجیل همنوا معروفند و فرازهای مورد استناد امام رضا (ع) را به روشنی می توان در آنها یافت.
 


منابع :

  1. مستر هاکس- قاموس کتاب مقدّس- صفحه 98ـ99، 320ـ323، 687ـ689، 970ـ972

  2. محمّد رشیدرضا- تفسیر المنار- جلد 9 صفحه 251ـ259

  3. عبدالرحیم سلیمانى- مقاله قرآن کریم و بشارت هاى پیامبران- فصلنامه هفت آسمان- شماره 16

  4. جان بى. ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 614

  5. محمّد ایلخانى- تاریخ فلسفه در قرون وسطى و رنسانس- صفحه 20ـ21

  6. عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- مسیحیت- صفحه 67 و 88ـ98

  7. علی اسدی- ماهنامه معرفت- شماره 129

  8. حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- صفحه 174ـ175

  9. ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد 3 صفحه 651 - 655 و 679ـ681 و 696

  10. جلال الدین آشتیانى- تحقیقى در دین مسیح- صفحه 57ـ70 و 170ـ174

  11. و. م. میلر- تاریخ کلیساى قدیم در امپراطورى روم و ایران- صفحه 66ـ69

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115193