شریعت موسوی از دیدگاه مسیح در اناجیل (تأکید مسیح)

مقدمه

واقعیت آن است که در مجموعه عهد جدید چهار رویکرد کاملا متمایز وجود دارد که در حقیقت سیر جدایى مسیحیت را از شریعت نشان مى دهد؛ البته در اینجا مدعى اختلاف در میان این رویکردها نیستیم؛ الف. شریعت در اناجیل؛ ب. شریعت در اعمال رسولان؛ ج. شریعت در رسائل پولس؛ د. شریعت در سایر نوشته هاى عهد جدید. این نوشته بر آن است تا رویکرد نخست را تحلیل کند، رویکردى که به مسیح متعلق است، و بیشتر به مسیحیت اولیه برمى گردد. این رویکرد در اناجیل به ویژه اناجیل همدید (متى، مرقس و لوقا) طرح شده است.

آیا مسیح آموزگار و مبلغ شریعت بود؟
موقعیت ممتاز شریعت در شاکله دیانت یهود سبب شد که با ظهور مسیح جامعه جوان پیرو او نخستین پرسش خود را از لزوم التزام به شریعت آغاز کند؛ پرسشى که حجم قابل توجهى از کلمات عیسى را به خود اختصاص داده است. اما به راستى آیا مسیح آموزگار و مبلغ شریعت بود؟ پاسخ به این پرسش کار ساده اى نیست. مفسران پرشمار کتاب مقدس و الاهیدانان مسیحى در پاسخ به این پرسش هم آوا نیستند. پاسخ هاى آنان چنان متفاوت است که به خوبى مى توان فهمید که این پرسش پرسشى معمولى نیست و خود مسیحیان نیز در پاسخ به آن با مشکلات فراوانى دست به گریبانند و با تأویلات جدى و عمیق کوشیده اند تا از آنچه مسیح مى گوید، فهم درستى داشته باشند.
در پاسخ به این پرسش، با سه دیدگاه کاملا متفاوت روبرو هستیم. نخست آن که جماعتى بر این باورند که مسیح هرگز نکوشیده است تا بر مبناى اقتدار شخصى خود اصلى بنا نهد یا فرمانى را که در تعریف آن «فرمان خدا» گفته شود پایه ریزى کند، بلکه «مسیح بنیان گذار مذهبى است کاملا اخلاقى که بر هیچ اصلى از اصول شریعت استوار نیست.» بدین سبب، نباید او را آموزگار شریعت برشمرد. بر این اساس آنچه مسیح مى گوید خاستگاهى جز در درون آدمیان ندارد و اگر هم گاهى از موضع قدرت سخن گفته است یا براى مردم اعجازى پدید آورده، هرگز بدان روى نبوده که آنان را در برابر فرمان خدا که آن را تشریع کرده خاضع کند؛ بلکه بدین سبب است که مى خواسته توجه ملتى را برانگیزاند که براى شنیدن اخلاق گوشى شنوا نداشته اند.
جماعت دوم بر این باورند که بى هیچ تردیدى مسیح در پى آموزش اخلاق و تقوا بود و از این نگاه دریچه اى تازه به روى مردم متعصب دوران خود باز کرد، ولى هرگز نمى توان مقررات تشریعى و ایجابى او را نادیده گرفت؛ دستورهایى که آدمى در پرتو عمل به آنها، از احسان الهى برخوردار خواهد بود، احسانى که از نگاه او تنها با رعایت اصول اخلاقى به چنگ نمى آید بلکه عبادت نیز لازم است. با این همه، این جماعت با تمام تأکیدى که بر شریعتمدار بودن آموزه هاى مسیح دارند، معتقدند که عنصر تشریع از ذاتیات آیین مسیح و جوهره رسالت مسیح به شمار نمى آید. و به همین دلیل، از مجموعه آنچه مسیح منادى آن است مى تواند جدا شود و به کنارى نهاده شود بى آن که به مجموعه تعالیمش خللى وارد آید. آنان مى گویند که: «شریعت یکى از آموزه هاى مسیح هست ولى به سان اخلاق و تقوا، از ذاتیات آنها شمرده نمى شود.»
دیدگاه سوم تقابلى جدى و آشکار با آنچه در تعریف نظریه نخست ذکر شد، دارد و ادعایى فراتر از آنچه در دیدگاه دوم آمد مطرح مى کند. این جماعت بر این باورند که شریعت مانند اخلاق و تقوا از اصول اولیه و ذاتیات آموزه هاى مسیح است و قابل احترام. این دسته در بیان عقیده خود گاه چنان از در زیاده روى وارد شده اند که ادعا مى کنند که بناى اخلاق بر شریعت استوار است؛ چندان که گاه براى شریعت اهمیتى بیش از اخلاق بیان مى دارند.

واژه شریعت در اناجیل چهارگانه

واژه شریعت معمولا در اناجیل چهارگانه به شریعت موسوى اشاره دارد. اگرچه شریعت موسوى خود داراى سه جنبه متفاوت است: شریعت اخلاقى که در ده فرمان خلاصه مى گردد؛ شریعت آیینى و مناسکى که بیانگر چگونگى عبادات، آیین هاى عبادى و زمان آنهاست و شریعت مدنى که با زیست اجتماعى و سیاسى انسان ها در ارتباط است. تمایز میان این جنبه ها در کارکردهاى شریعت در اناجیل کاملا و به روشنى مشخص نیست و عموما تمام شریعت موسوى مورد نظر است. البته در تفسیر مفسران به این تمایزها اشاره شده است ولى در خود عهد جدید به این تفصیل پرداخته نشده است. با این همه، گاه در اناجیل معانى خاصى از شریعت اراده شده است؛ مثلا در یوحنا 10:34 و 12:34 و نیز 15:25 مراد از این کلمه کل عهد عتیق است نه صرف شریعت و نیز در لوقا 24:24 مراد از آن خصوص اسفار پنجگانه است.

کارکرد واژه شریعت در اناجیل چهارگانه
واژه شریعت به معناى شریعت موسوى (Nomos) در اناجیل چهارگانه، کارکرد متفاوتى دارد. این واژه در انجیل متى هشت بار در انجیل لوقا نه بار و در انجیل یوحنا پانزده بار به کار رفته است و اما در سراسر انجیل مرقس حتى یکبار هم به کار نرفته است؛ گرچه از آن سخن گفته شده است و البته به لحاظ بحث نیز این چهار انجیل به یک اندازه به آن نپرداخته اند و در سه انجیل نخست که اصطلاحا آنها را اناجیل همدید نام نهاده اند (متى، مرقس، لوقا) تأکید بر شریعت فزون تر از انجیل چهارم (یوحنا) است و مباحث بیشترى درباره آن طرح شده است. از میان اناجیل چهارگانه، انجیل متى تأکید بیشترى بر شریعت دارد و این تأکید چندان قوى است که جماعتى از متکلمان مسیحى را بر آن داشته تا ادعا کنند که انجیل متى براى تبلیغ مسیحیت در میان یهودیان نوشته شده است. آنان بر این باورند که براى تبلیغ مسیحیت و آموزه هاى مسیح در میان بنى اسرائیل راهى جز نبود آن که متى در انجیل خود در پیش گرفت. به باور اینان، این کتاب در اصل به زبان عبرى نوشته شده و بعدها به زبان یونانى برگردانده شده است.

تأکید عیسی مسیح (ع) بر شریعت موسوى در اناجیل چهارگانه

میزان اهتمام و تأکید مسیح بر شریعت حضرت موسى در چهار انجیل یکسان نیست و گاه تفاوت هاى اندکى در نوع بیانات نقل شده از مسیح در این اناجیل به چشم مى خورد؛ با این حال برجسته ترین مطلبى که به روشنى و بى هیچ تأویلى از کلمات مسیح در این اناجیل قابل فهم و درک است، تأکید و اصرار او بر شریعت موسوى است. او در نخستین بیانیه هاى تبلیغى خود که «به موعظه روى کوه» شهرت یافته، آشکارا اعلام مى کند: «گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل نمایم.» (متى 5:17) شکل ایراد این موعظه و قرار گرفتن مسیح بر فراز کوه، یادآور شیوه گرفتن شریعت توسط موسى است و شاید گمان شود حالت مسیح، حالت بیان و اعلام یک شریعت تازه است و همان گونه که موسى بر فراز کوه شریعت خود را از خداوند گرفت، مسیح نیز چنین کرده است؛ ولى بى تردید این جمله بدون کمترین نیاز به تأویل و تفسیر حکایت از آن دارد که عیسى هرگز در مقام آوردن شریعتى تازه نبوده و نفى شریعت موسوى نبود و نمى خواست که در این عرصه به نوآورى دست زده و قانون عهد عتیق را باطل سازد یا حتى اندکى از سیطره و اهمیت آن بکاهد.
او در پایبندى خود به شریعت موسوى اعلام مى کند: «لیکن آسان تر است آسمان و زمین زایل شود از آن که نقطه اى از تورات ساقط گردد.» (لوقا 16:17) و در دیگر بیان تاکید مى کند: «زیرا هر آینه به شما مى گویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه اى از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع گردد.» (متى 5:18) عیسى گاه چون یک فریسى تمام عیار در مقام موعظه بر آمده و ضمن بیان احکام تورات مردم را به انجام دادن این احکام فرا مى خواند: «پس هر کس یکى از این احکام کوچک ترین را بشکند و مردم را چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده مى شود؛ اما هر کس به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.» (متى 5:19) و در جایى دیگر و در پاسخ به پرسش جوانى که از او راه رسیدن به زندگى ابدى را درخواست مى کند، مى گوید: «اگر بخواهى داخل در حیات ابدى بشوى احکام را نگاه دار. (و وقتى آن جوان با تعجب پرسید:) بدو گفت کدام احکام را؟ عیسى گفت: قتل مکن، زنا مکن، دزدى مکن، شهادت دروغ مده، پدر و مادرت را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست بدار.» (متى 19:16ـ19)
هر کس به اجمال عهد جدید را مطالعه کند، خواهد دید که مسیح با فرقه فریسیان که مبلغان احکام شرعى تورات بودند، مشاجرات فراوانى داشت. با این هم، شگفت آور خواهد بود که بدانیم مسیح در راه تأکید بر احکام شرعى و شریعت تورات به یاران خود اعلام مى کند که با همه اختلافى که با فریسیان دارد، وقتى آنها یک فریسى را بر منبر موعظه و بیان احکام تشریعى موسى دیدند، باید از آنچه او مى گوید اطاعت کنند: «آن گاه عیسى آن جماعت و شاگردان خود را خطاب کرده، گفت کاتبان و فریسیان بر کرسى موسى نشسته اند؛ پس آنچه به شما گویند نگاه دارید و به جاى آورید.» (متى 23:1ـ4) و جالب تر وقتى است که به پیروانش توصیه مى کند که در زمینه عمل به شریعت نه چون یک فریسى بلکه بیش از او به شریعت عمل کنند «لیکن مثل اعمال ایشان مکنید زیرا مى گویند و نمى کنند.» (متى 23:4)
علاوه بر این آیات، آیات دیگرى نیز هست که حکایتگر تأکیدهاى عیسى (ع) بر شریعت موسوى است، اما جالب تر این که در کنار این آیات، آیاتى دیگر نیز وجود دارد که در ترسیم چهره عیسى مسیح، اعتقاد و تقید عملى او به احکام را تشریعى شریعت موسوى را نشان مى دهند: «در روز اول عید فطیر که در آن فصح را ذبح مى کردند، شاگردانش به وى گفتند مى خواهى کجا برویم و تدارک ببینیم تا فصح را بخورى. پس دو نفر از شاگردانش را فرستاد بر ایشان گفت به شهر بروید و شخصى با سبوى آب به شما خواهد برخورد از عقب وى روید. و به هر جاى که در آید صاحب خانه را گوئید استاد مى گوید مهمانخانه کجاست تا فصح را با شاگردان خود در آنجا صرف کنم. و او بالاخانه بزرگ و مفروش و آماده اى را به شما نشان مى دهد آنجا از بهر ما تدارک ببینید.» (مرقس؛ 14:12ـ15)
بر اساس آنچه گذشت و با توجه به این مجموعه از آیات به روشنى مى توان دریافت که «عیسى هرگز از حمایت شریعت دست نکشید» و با پذیرش جوهره قانون نشان داد که در مقام عمل نیز به آن پایبند است. در یکى از تفاسیر عهد جدید درباره میزان اهتمام عیسى به شریعت موسوى تفصیلى وارد شده است. بر اساس این تفسیر و همان گونه که پیش از این یاد شد، شریعت موسوى داراى سه جنبه متفاوت است. جنبه نخست یعنى شریعت اخلاقى و یا بعد اخلاقى شریعت موسوى که در ده فرمان جلوگر شده است، اوامرى هستند فارغ از زمان و مکان و همیشه جارى و لازم الاجرا خواهند بود. از این روى عیسى مسیح اطاعت از این فرمان ها را به همه سفارش، و خود نیز به آنها عمل کرد؛ اما دیگر جنبه این شریعت، یعنى شریعت آیینى یا مناسکى و نیز شریعت مدنى و اجتماعى در زمان موسى و پیش از آمدن مسیح لازم الاجرا بوده، ولى از آن جا که با وضعیت زمانى حضور عیسى سازگار و قابل انطباق نیست نه بر او و نه بر هیچ کس دیگرى واجب نیست و بر این اساس مسیح نه تن دادن به این احکام را سفارش مى کرد و نه خود به این احکام عمل مى کرد.
البته مسیح روح حاکم بر این احکام منسوخ شده را پذیرفت و بر اساس آن رفتار کرد؛ مثلا در احکام آیینى، مسیح همیشه به جوهره سارى در این احکام یعنى محبت پروردگار و پرستش او که مبدأ صدور این احکام است، توجه داشت. با این همه، به اجراى صورت این احکام اصرارى نداشت. گرچه سفارش مسیح به احکام اخلاقى در اناجیل چهارگانه فزون تر از تأکیدى است که او بر سایر احکام تشریعى یهود دارد، اما نمى توان به سادگى تفسیر یاد شده را پذیرفت؛ چون در مجموعه این اناجیل گاه صحبت از تن دادن مسیح به احکام آیینى و غیر آن نیز شده است، مانند آنچه از او درباره اعمال عید فصح نقل شد. تاریخ نیز مؤید آن است که جماعت اولیه مسیحى در سایه تأکیدات فراوان عیسى مسیح بر انجام اعمال تشریعى و التزام به شریعت موسوى و اعلام روشنى که بر دوام و بقاى این شریعت داشت، یک جماعت شریعت مدار بود و در التزام به انجام اعمال تشریعى تلاش فراوانى داشت. این جماعت هرگز خود را از پیکره ملت یهود جدا ندانست و بر این اعتقاد بود که بخشى از بنى اسرائیل است و با آنها در انجام اعمال تشریعى مشارکت دارد و تنها تمایزش از سایر یهودیان این است که مسیحا بودن عیسى را باور دارد. این باور به آن حد پیش رفته بود که مسیحیان نخستین، با عنوان «فرقه ناصرى» در شمار فرقه هاى یهودى قرار گرفتند.


منابع :

  1. آکادمى شوروى- مبانى مسیحیت- ترجمه اسداللّه‏ مبشرى- بابل- کتابسراى بابل- 1366

  2. مهراب صادق‏نیا- مقاله مسیح و شریعت موسوى- فصلنامه هفت آسمان- شماره 27

  3. هنرى بمفورد پارکس- خدایان و آدمیان- ترجمه محمد بقایى- تهران- قصیده- 1380

  4. هنرى تیسین- الاهیات مسیحى- ترجمه طاها میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدى

  5. دیویدفرگوسن- متفکران بزرگ مسیحى (رودلف بولتمان)- ترجمه رحمتى- انتشارات گام نو- 1382

  6. همفرى کارپنتر- عیسى- ترجمه حسن کامشاد- تهران- انتشارات طرح نو- 1357

  7. کارل یاسپرس- مسیح- ترجمه احمد سمیعى گیلانى- تهران- خوارزمى- 1373

  8. آبراهام کهن- گنجینه‏اى از تلمود- ترجمه فریدون گرگانى- تهران- انتشارات یهودا حى- 1356

  9. توماس میشل- کلام مسیحى- ترجمه حسین توفیقى- قم- مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1377

  10. مرى جو ویور- درآمدى به مسیحیت- ترجمه حسن قنبرى- قم- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1381

  11. فریدریش هگل- استقرار شریعت در مذهب- ترجمه باقر پرهام- تهران- انتشارات قصیده- 1380

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115223