زندگی افراد قبل از ازدواج در مسیحیت و اسلام (اسلام)

دوستی و برابری در اندیشه دینی مسلمانان

لازمه طبیعی زندگی آن است که بتوانیم هر آنچه را که بیشتر دوست داریم (چه اندیشه هایمان باشد و چه دارایی ها و خوشی معاشرت با دوستان) با دیگران تقسیم کنیم. صفتی که اساس هر دوستی است، اخلاص است. با اشاره به اخلاص نسبت خدا، از مسلمانان خواسته می شود که در انگیزه ها و نیت هایشان با خود کاملا صادق باشند و همواره بکوشند هر آنچه را که رنگ نفاق، حرص، منیت و حسد دارد، از شخصیت خود بزدایند. اخلاص نسبت به دوست، و اصولا نسبت به هر هم نوعی، باید موجب انفتاح و صراحت گردد. هرگز نباید دوست را بازی داد. مثل دوست خوب مثل مشک فروش است. اگر هیچ فایده ای نداشته باشد، حداقل از بوی خوش آن می توان محظوظ شد. مثل دوست بد، مثل کوره است. اگر لباست آتش نگیرد، حداقل از دود آن سیاه می شود. دوستی در شرایط مختلفی ممکن است ایجاد شود، مثلا ضمن سفر، در محل کار یا در همسایگی.
دلیل ایجاد دوستی نیز در همین حد متنوع است. دوستی میان دو نفر ممکن است به علت انجذاب، علائق و یا جایگاه دنیویشان، ایجاد گردد. اما اسلام می خواهد که دوستی بر پایه محبت فرد استوار باشد تا از محبت به خدا و در خدا برخوردار گردد. این نیز به نوبه خود موجب اداء امانت الهی می شود. «در روز حساب، خداوند فرمان می دهد: کجایند کسانی که تنها به خاطر من هم نوع خود را دوست داشتند؟ من آنها را در سایه خود قرار می دهم.» پیامبر اکرم (ص) توصیفی الهام بخش از ملاقات دو دوست دارد: مردی برای دیدار دوستش، که در محل دیگری زندگی می کرد، عازم شد. خداوند فرشته ای را مامور کرد که در راه به انتظار او بایستد. فرشته از او پرسید: «به کجا می روی؟» مرد پاسخ داد: «به آن روستا می روم تا برادرم را ببینم.» فرشته این بار پرسید: «آیا دینی به تو دارد که برای بازپس گیری آن می روی؟» مرد پاسخ داد: «فقط بدان دلیل به دیدار او می روم که او را به خاطر خدا دوست دارم.» در اینجا فرشته به او گفت: «پس گوش کن! خدا مرا فرستاد تا این مژده را به تو بدهم، که خدا تو را همان قدر دوست دارد، که تو این دوستت را به خاطر خدا دوست داری.»

تکافل اجتماعی در اسلام

شک نیست که زندگی اجتماعی بر اساس اسلام و ارزش های والای آن، زمانی در یک جامعه صورت عملی به خود می گیرد که در میان افراد آن چنان وحدتی برقرار باشد که بتواند در برابر طوفان حادثه ها از وجود و بقای آن پاسداری نماید و آنها هم بر اساس این وحدت سالم در جهت حمل و برداشت مشکلات آن با همدیگر همکاری کنند و دست هم را گرفته، سختیها و تکالیف را پشت سر گذارند. چون پدیده اخوت که اصولا شالوده هرنوع روابط و پیوندهای سالم افراد جامعه می باشد، مفهومی جز این ندارد که افراد باهم یک کیان واحد را تشکیل دهند و بر اساس آن هر گام زندگی را با تعاون و همیاری با یکدیگر طی کنند و بالاخره خود را از ضایع شدن و محرومیت، محفوظ دارند که این امر از رهگذر تحقق تکافل اجتماعی به عنوان ضامن حفظ وحدت و نیرومندی کیان جامعه، قابل دریافت است. البته تکافل اجتماعی به آن مفهومی که در اسلام مطرح است، دارای هردو جنبه مادی و معنوی می باشد که از این نگاه با تکافل اجتماعی مطرح در مکتب های دیگر، امتیاز پیدا می کند.
پس در اسلام هم تکافل مادی داریم و هم تکافل معنوی یا روحی که موازی با هم در سامان بخشیدن به زندگی سالم اجتماعی، فعال می باشند. اسلام می کوشد تا نخست ریشه های تکافل معنوی را در جامعه بگستراند و بدین ترتیب بستر اجتماعی جهت پذیرش تکافل مادی را بهتر آماده سازد. از این رو در صدد درآوردن افراد جامعه به صورت یک جسم واحد بوده که از یک شعور و آگهی برخوردار باشند و در روند زندگی نیز موقف یکسان و مشترک اتخاذ کنند. قرآن واقعیت این امر را چنین بیان می دارد: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض التوبة؛ مردان و زنان مسلمان، اولیاء و دوستان همدیگرند.» (توبه/ 71) پس همه در غم و شادی زندگی شریکند و هیچ گاه دست از همیاری یکدیگر برنمی دارند. چنانچه پیامبر اکرم (ص) طی حدیثی به روایت بخاری، علاقه و پیوند ذات البینی مسلمانان را به علاقه و پیوند اعضای بدن با یکدیگر تشبیه داده می فرمایند: «مسلمانان در دوستی و برابری خویش، همانند یک جسدند که هرگاه عضوی از آن دردمند شود، اعضای دیگر نیز به بیداری و تب با او همنوا می شوند.»
شک نیست که همین یگانگی و همبستگی احساس ها و همنوایی مشاعر و آگاهی ها و بالاخره هماهنگ شدن جمعی در راستای دستیابی به غایه و هدف مشترک، سعادت و آرامش همگانی را در جامعه تضمین می کند که البته آنچه مقصد نهایی جوامع در امر تکافل اجتماعی به معنای کامل آن را تشکیل می دهد، چیزی بیش از این نیست. اما محبت، فارقات بسیاری دارد، مانند محبت میان شوهر و زن میان برادر و خواهر، و میان دو فرد غیر خویشاوند. در هر مورد شدت حب به قرب روابط و سطح تعهد به یکدیگر بستگی دارد. اما اسلام از روابط همجنس گرایانه میان مردان و میان زنان در نمی گذرد. قسم به آنکه جان من در دست اوست، مادام که انسان آنچه را که برای خود دوست دارد برای برادر یعنی دوست خود دوست نداشته باشد، از اهل ایمان نیست.
از قرآن و حدیث 10 وظیفه را که اساس روابطی خوب است، می توان شناسایی کرد:
1- کمک به دوست با ثروت خود، تا حدی که گویی دوست از آن ثروت حقی دارد.
2- کمک به دوست با چهره ای بشاش، و قبل از آنکه تقاضای کمک کند.
3- ذکر خیر دوست و اختفای معایب او؛
4- اظهار محبت خود به دوست؛
5- ارائه رهنمودهای مادی و معنوی به دوست.
6- چشم پوشی از گناه دوست و قصور او.
7- دعا برای دوست، همراه با دعا برای خود در پیشگاه خداوند، در حیات و ممات او
8- مراقبت از دوست و خانواده او و هر آنکه او دوست دارد.
9- سلوک طبیعی با دوست
10- خود را فرودست تر از دوست (و نه بالا دست و نه برابر او) شمردن.
صداقت و عدالت نسبت به دوست موجب تفاهم و احترام متقابل می گردد و به کمال می انجامد. بدین دلیل است که قرآن دغدغه آن را دارد که مسلمانان با خدا آگاهی طریق صدق در پیش گرفته، به تکلیف خود عمل نمایند. ای اهل ایمان، خداآگاه باشید و به راستگویان بپیوندید. و منعمان بهشت «آنانند که امانات و عهدشان را اداء می کنند، و در شهادتهایشان ثابت قدمند.» مهمترین دغدغه اسلام آن است که مسلمانان با دیگر انسانها، چه از دین، نژاد، فرهنگ یا منزلت اجتماعی واحدی بوده و چه متفاوت باشند، در زندگی، همکاری، و نه رقابت، کنند. این روحیه همکاری و اداء امانت، موجب می شود که مسلمان دلمشغول رفاه معنوی، روانی و مادی دوستانش باشد. لازم است آبرو، شرافت و نبالت دوستان حفظ شود. بدین دلیل است که دوستان را آینه هایی خوانده اند که با اعمال خود، فضایلی را که در ما می بینند، منعکس می سازند. هر یک از شما آینه ای است در مقابل برادرش. اگر نقصی در او می بینید، آن را رفع کنید.

روابط جنسی قبل از ازدواج از نظر اسلام

از نظر اسلام، مضاجعت عبادتی است که نیازهای عاطفی و تناسلی انسان را مرتفع می سازد. از نظر عاطفی، مضاجعت نقطه اوج محبتی است که دو نفر نسبت به یکدیگر دارند. همان طور که حج وسیله ای است برای اتحاد با خدا، مضاجعت نیز غایت اتحاد جسمانی دو انسان به منظور ابراز محبت و تعهد متقابل نسبت به یکدیگر است. نتیجه مضاجعت، یعنی تولید مثل، نقشی است که انسان در راستای تداوم خلقت خدا ایفاء می کند. بنابراین، از منظر اسلام، هم ارضاء عاطفی حاصل از مضاجعت و هم نقش تناسلی آن در جهت تداوم هستی انسان، اعمالی شریفند، که باید آنها را به مثابه نعم خداداد گرامی داشت، زیرا بخشی از امانت الهی به مسلمانان است. به منظور حفظ شان، قدر و رزانت مضاجعت، و فراهم ساختن امکان کنترل مسئولانه آن، اسلام روابط جنسی را در بیرون حریم ازدواج تحریم می نماید. ازدواج چهارچوبی است که در درون آن قدرت عاطفی و خلقتی مضاجعت قابل کنترل می گردد. هر افراط یا تفریطی در تمایل به مضاجعت، ممکن است عدم تعادلی را در شخصیت باعث گردد. تفریط، به هر دلیلی که باشد، ممکن است موجب احساس غیر ضروری شرمندگی، گناه، سرخوردگی و یا بی آبرویی شخص گردد.
افراط عقل را زایل نموده، به زنا، فسق و دیگر معاصی کبیره منتهی می گردد، که علاوه بر عدم تعادل شخصیت، رشد معنوی فرد را مختل می سازد. نتیجه خلقتی مضاجعت، یعنی تولد فرزند، مستلزم گرمی محبتی است که والدینی که در فرایند تناسلی شرکت داشته اند، قادر به ابراز آنند. اما در صورت فقد این تعهد قراردادی، مادر یا پدر یا هر دو، می تواند از انجام تعهدات و مسئولیت های معنوی خود در قبال فرزند سرباز بزنند. ازداج نیروی تعدیل کننده زیاده روی های عاطفی، و نیز چهارچوبی قانونی و اخلافی برای پرورش فرزند است. سعادت واقعی در روابط جنسی، تنها در صورت وجود اعتدال، در میان افراط و تفریط های عاطفی، و تعهد اخلاقی صریحی در قبال تبعات چنین روابطی، قابل حصول است.

همجنس گرایی از نظر اسلام

اگرچه محبت، شالوده همه روابط است، اما اسلام رابطه همجنس گرایی میان مردان و میان زنان را تحریم می نماید. اسلام چنین رابطه ای را غیر طبیعی و انحرافی از روال معمول می داند. ذکر مشخصی از این عمل در قرآن آمده است: «آیا از همه مخلوقات به مردان میل می کنید، و همسرانی را که خدا برای شما خلق نمود رها می کنید؟ به راستی که مردمی متعدی هستید.» این آیه به مسلمانان یادآوری می کند که لوط پیامبر از سوی خدا مامور است که مردم خود را بر عمل همجنس گرایی میان مردان و میان زنان انذار نماید. به علاوه، لواط عملی مغایر فطرت طبیعی انسان تلقی شده است. ازدواج همجنس در اسلام و در ادیان آسمانی مردود و ممنوع اعلام شده است. از نگاه کلی تر همجنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد و بر تحیر و سرگردانی و پریشانی آن ها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی درباره مذمت همجنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است.
با مطالعه آن روایات، می توان به زشت بودن این عمل پی برد. قطعا روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر می شود، آن چنان که تمام آب های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می کند و از رحمت خویش دور می دارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است.» سپس فرمود: «هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی آید.» در مذمت لواط در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمین؛ آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد می روید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها می کنید؟! شما قوم تجاوزگری هستید.» (شعراء/ 165) پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بوی بهشت به مشام کسی که مورد همجنس گرایی واقع می شود، نخواهد رسید.»


منابع :

  1. مرتضی مطهری- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب- صفحه 14-12، 64-63

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 ص 198-195، جلد 15 ص 321 - 320، جلد 16 ص 258

  3. کیت وارد- مقاله مسیحیت و اخلاق- ترجمه حسن قنبرى- فصلنامه هفت آسمان- شماره 16

  4. ترور شانون- اخلاق در شش دین جهان، بخش مسیحیت- ترجمه محمدحسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 327 به بعد

  5. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 4 صفحه 73-71 و 94 و 95

  6. مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 92-83 و 219-201

  7. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 170-168

  8. محمدرضا زیبایی‌نژاد- مسیحیت ‌شناسی مقایسه‌ای- تهران- انتشارات سروش- 1382

  9. هاروی کاکس- مسیحیت- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مرکز مطالعات ادیان و مذاهب- 1378

  10. اینار مولند- جهان مسیحیت- ترجمه محمدباقر انصاری و مسیح مهاجری- تهران- انتشارات امیرکبیر- 1381

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115538