رخدادهای قیامت؛ رجه

رجه به معنای تکان سخت یکی از آثار صحنه عالم قیامت است؛ هنگامى که زلزله رخ می دهد و ذرات کوهها و کرات بیکران تجزیه و پراکنده مى شوند و نظام این جهان آنچنان گسیخته مى شود که میان ریز و کلان اجسام و موجودات مادى رابطه اى نخواهد بود و همه ذرات از یکدیگر متلاشى مى شوند در صورتى که قوام عالم دنیا بموجودات ریز و کلان است و جریان تأثیر و تأثر و فعل و انفعال از تماس آنها پدید میآید همه این روابط گسیخته خواهد شد: «إذا رجت الأرض رجا؛ این در هنگامى است که زمین به شدت به لرزه درآید» (واقعه/ 4)، این زلزله به قدرى عظیم و شدید است که: «و بست الجبال بسا؛ کوه ها در هم کوبیده و خرد مى شود» (واقعه/ 5)، «فکانت هباء منبثا؛ و به صورت غبار پراکنده اى در مى آید» (واقعه/ 6).
رجت از ماده رج (بر وزن حج) به معنى حرکت دادن شدید است و رجرجة به اضطراب گفته مى شود. و در این آیه منظور از آن زلزله قیامت است، که خداى سبحان در آیه ی «إن زلزلة الساعة شیء عظیم؛ چرا که زلزله رستاخیز امری هولناک است» (حج/ 1) آن را بس عظیم توصیف کرده، در خود آیه مورد بحث نیز با آوردن کلمه ی رجا همین عظمت را فهمانده، چون معمولا آوردن مفعول مطلق براى افاده اینگونه نکته ها است (وقتى مى گویى: من فلان کس را زدم و چه زدنى معنایش این است که نحوه زدنم طورى بود که دیگر قابل بیان نیست) در آیه مورد بحث نیز مى فرماید: چون زمین زلزله مى شود زلزله اى که شدتش قابل وصف نیست، و جمله مورد بحث بدل از جمله «إذا وقعت الواقعة؛ آن واقعه چون وقوع یابد» (واقعه/ 1)، و یا عطف بیان براى آن است، به هر حال در مقام توضیح آن است. و کلمه ی بس -با تشدید سین- به معناى خرد کردن است، یعنى جسمى را که داراى حجمى بوده آن قدر بکوبى تا مانند آرد به صورت ذراتى در آید. بعضى هم گفته اند: کلمه بس به معناى به راه انداختن چیزى است، در حقیقت بس جبال، همان معنایى را مى رساند که آیه شریفه ی: «و تسیر الجبال سیرا؛ کوه ها به حرکت در مى آیند» (طور/ 10) مى رساند.
و کلمه هباء به معناى غبار است. بعضى هم گفته اند: به معناى یک دانه ذره از غبار است، که وقتى نور آفتاب از پنجره به درون خانه مى تابد این دانه ها در شعاع آن نور دیده مى شوند. و کلمه منبث اسم فاعل و یا مفعول از مصدر باب انفعال، یعنى انبثاث است، و انبثاث به معناى متفرق شدن، و متلاشى شدن چیزى است، و معناى آیه روشن است. ابن عباس و قتاده و مجاهد گویند: چون زلزله شود زلزله بسیار سختى، یعنى بلرزد برای اینکه هر آنچه از زندگان بر روی زمین است را بمیراند. و بعضى گویند: یعنى می لرزد همرا با آنچه که در آن است چنانچه می لرزد و حرکت می کند غربال (غربیل) با آنچه در آن است، پس مقصود این است که می لرزد برای اینکه هر آنچه در شکم است یعنی مردگان را به بیرون بریزد. اکنون باید اندیشید که آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگین است که مى تواند کوه هاى عظیم را که در صلابت و استحکام ضرب المثلند آن چنان متلاشى کند که تبدیل به غبار پراکنده کند، و فریادى که از این انفجار عظیم برمى خیزد از آن هم وحشتناکتر است. به هر حال در آیات قرآن در باره وضع کوه ها در آستانه قیامت تعبیرات گوناگونى دیده مى شود که در حقیقت مراحل مختلف انفجار عظیم کوه ها را نشان مى دهد.
گاه مى گوید: «و تسیر الجبال سیرا؛ کوه ها به حرکت در مى آیند» (طور/ 10).
و گاه مى گوید: «و إذا الجبال نسفت؛ کوه ها از جا کنده مى شوند» (مرسلات/ 10).
و گاه مى فرماید: «فدکتا دکة واحدة؛ برداشته مى شوند و در هم کوبیده مى شوند»  (حاقه/ 14).
و زمانى مى گوید: «و کانت الجبال کثیبا مهیلا؛ به تلى از شن متراکم تبدیل خواهند شد» (مزمل/ 14).
و گاه مى فرماید: به صورت غبار پراکنده اى در مى آیند! (آیه مورد بحث).
و سرانجام مى گوید: «و تکون الجبال کالعهن المنفوش؛ همچون پشم زده شده اى در فضا پخش مى شوند که تنها رنگى از آن دیده مى شود» (قارعه/ 5).
البته هیچکس جز خدا دقیقا نمى داند مسیر این حوادث چگونه است؟ و شاید با الفاظ و در قالب سخنان ما قابل توصیف نباشد، ولى این اشارات پرمعنى همگى حاکى از عظمت این انفجار بزرگ است. آیا دیده اى که چگونه گاهواره همراه با کودک به حرکت درمى آید، به همین گونه زمین نیز با هر چه در آن است به حرکت درمى آید، و هر چه بر روى آن ساخته شده منهدم مى شود و هر چه بر سرپا ایستاده است فرو مى ریزد. ابن عباس گفت: رجه به معنى حرکت شدید است که از آن صوتى شنیده شود، و ظاهرا از لرزش بزرگتر است، و به همین سبب روایت شده است که: «هر کس که بر دریا در هنگام ترتج آن سوار شود، زندگى تضمین شده ندارد»، یعنى در آن هنگام که امواج آن پریشان و مضطرب است، و در این شک نیست که امواج دریا همیشه هست و مراد از ارتجاج اضطراب و هیجان دریا است. باید پیش خود تصور کنیم که در آن هنگام که زمین در زیر پاى مردم آن چنین حالتى پیدا کند، آیا دیگر چیزى باقى مى ماند که بر آن اعتماد و تکیه کنند؟!
در آن هنگام که زمین که از بزرگترین مراکز آرامش و اطمینان است در زیر پاى ما متزلزل شود، و سپس کوه ها که لنگرهاى زمین محسوب مى شوند از هم بپاشند و پراکنده شوند، آیا تکیه گاهى براى پیروان ما دیگرى که با ارزشها مخالفت مى کردند، و با اعتماد بر کاینات موجود به تکذیب حق مى پرداختند، از خاکى که از آن چیزهاى بیرون مى آوردند یا در آن چیزى کشت مى کردند یا بر آن بناها مى ساختند، و کوه ها و همانندهاى آنها از سنگ و آهن و جز آن باقى مى ماند که به آن اعتماد کنند؟ «و بست الجبال بسا؛ و کوه ها برکنده شوند برکنده شدنى». آیا دیده اى که مار چگونه بر زمین راه مى رود، که گویى در آن ذوب مى شود، و آیا آب را دیده اى که چگونه در رستنهاى تشنه پراکنده مى شود؟ آیا دیده اى که جامه کهنه چگونه پاره هایش از یکدیگر جدا مى شود، کوه هاى بلند لنگر افکنده به همین صورت در هر جهت پراکنده مى شوند، بدان گونه که پشم و پنبه زده در برابر تند باد چنین مى شوند.
تذکر: ممکن است عناوینی از قبیل زلزله، رجه، خافضه، رافعه و مانند آن بر یکدیگر منطبق شود و تفاوت عمیقی بین آنها نباشد و اگر اختلافی بین آنهاست راجع به شئون متعدد یک رخداد خارجی است.


منابع :

  1. شیخ طبرسی- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن- ج‏ 11 صفحه 80 و ج ‏24 صفحه 135

  2. جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 4 صفحه 343 و 393

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏ 7 صفحه 402 و ج‏ 23 صفحه 201

  4. سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج‏ 9 صفحه 335 و ج ‏19 صفحه 197

  5. سلطان علی شاه و سلطان محمدبن حیدر- ترجمه بیان السعاده- ج‏ 6 صفحه 134

  6. محمد حسینی همدانی- انوار درخشان- ج‏ 16 صفحه 107

  7. سید محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج‏ 14 صفحه 402

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115651