نامهای قیامت؛ روزی جاودان

روز جاودان یوم الخلود روزی است که خدای سبحان به پارسایان نوید بهشت جاودان می دهد. از این رو فرشتگان می گویند: «أدخلوها بسلام ذلک یوم الخلود؛ به سلامت وارد بهشت شوید. امروز، روز جاودانی است» (ق/ 34). روز تقدیر خلود است یعنى جاوید ماندن کقوله تعالى: «فادخلوها خالدین؛ پس براى همیشه داخل آن شوید» (زمر/ 73)، چون که بعد از این مرگ نخواهد بود.
انسان در دنیا به آن چه مى خواهد، جز به کوشش و فداکارى دسترسى پیدا نمى کند، و اجل وى در آن محدود و، برخلاف بهشت، مدت لذت بردن از نعمتهاى دنیا کوتاه است، ولى در بهشت بدون تحمل رنج و تلاش کردن و مبارزه هر چه را که بخواهد به آسانى در دسترس دارد و گرفتار بیمارى و اندوه نمى شود، در صورتى که وضع در دنیا کاملا بر عکس این است (و سلامى در آن وجود ندارد) بلکه قائم بر اساس فساد است و آدمى به نعمتى از آن دسترس پیدا نمى کند مگر این که از رسیدن به نعمتى دیگر چشم بپوشد، و به لذتى نمى رسد مگر این که سبب برخوردى با یک ناراحتى براى او شود، و به پیشباز روزى از عمرش نمى رود جز این که با روزى از عمرش وداع کند، چنان که شاعر گفته است:
زیادة المرء فی دنیاه نقصان *** و ربحه غیر محض الخیر خسران
ترجمه: فزونى شخص در دنیایش براى او نقصانى است و سود او خیر محض نیست و بلکه زیان است.
مسأله خلود از ضروریات دین است و نصوص قرآن و انکارش موجب کفر است. «بشریکم الیوم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها؛ نوید باد شما را در این روز که برای تان باغ هایی است که زیر درختان آن، نهرها جاری است و برای همیشه در آن خواهید بود» (حدید/ 12). این جمله حکایت بشارتى است که در روز قیامت به مؤمنین و مؤمنات مى دهند، و دهنده آن ملائکه است، که به دستور خداى تعالى و تقدیر او مى گویند: بشارتتان امروز جناتى است که از دامنه آنها نهرها جارى است، و شما در آن جاودانید. در مقابل به دوزخیان وعده عذاب دهند و گویند: «فادخلوا أبواب جهنم خالدین فیها فلبئس مثوی المتکبرین؛ از درهای جهنم وارد شوید و برای همیشه در آن جای گیرید که بدجایی است جایگاه متکبران» (نحل/ 29). نتیجه رد و تکذیب در گفتار کافران آن است که به هر یک خطاب شده و به موقع اجراء گذارده مى شود، به این که وارد دوزخ شوند، در حالی که به طور خلود و براى همیشه در آن سکونت خواهید داشت.
چه بسیار سخت و دشوار است، جایگاه آنان که از نظر خودستائى با ساحت کبریائى به مبارزه برخاسته اند و استفاده مى شود که خلود و زیست در دوزخ صفت و ظهور سیرت عناد با آفریدگار است و نیز عقوبت به طور خلود، سنخ مخصوصى از عقوبت است که اختصاص به اهل شرک دارد. أبواب جهنم: اشاره مى کند به أبواب و دربهایى که از آنها وارد جهنم مى شوند و این دربها معنوى باشند، چون صفات رذیله و أخلاق حیوانى غیر انسانى که متصف بودن با آنها موجب دخول در جهنم باشد. موضوع خلود و دوام در جهنم براى این است که منشأ آن، صفات نفسانى حیوانى است، و این صفات باطنى از ماوراى عالم ماده است، و قهرا فناء پذیر و محو شدنى نخواهد بود. و همین طور است صفات روحانى بهشتى که چون خالص و پاک باشد، موجب خلود در بهشت خواهد بود. آرى اگر این صفات روحانى آلوده به ظلمت و جهات مادى گردید: قهرا موضوع خلود برطرف شده و منتفى خواهد شد.
در قرآن مجید بیش از 80 بار این واژه و هم خانواده های آن درباره ی نعمت بهشت و عذاب جهنم به کار رفته است. در برخی موارد «أبدا» را نیز همراه دارد، مانند: «خالدین فیها أبدا؛ جاودانه در آن میمانند» (تغابن/ 9). البته خلود به معنای ابدی بودن درباره ی بهشت و بهشتی بحثی ندارد. ولی عده ای درباره ی ابدیت عذاب دوزخیان تأملی دارند که باید جداگانه نقد و بررسی شود.

تذکر:
الف: چون با ظهور آخرت بساط دنیا برچیده می شود: «و الأرض جمیعا قبضته یوم القیمة و السموات مطویات بیمینه؛ و حال آنكه روز قيامت زمين يكسره در قبضه [قدرت] اوست و آسمانها در پيچيده به دست اوست» (زمر/ 67)، «یوم تبدل الأرض غیر الأرض و السموات؛ روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمانها [به غير اين آسمانها] مبدل گردد» (ابراهیم/ 48). دیگر دنیایی وجود ندارد تا بساط آخرت به دنیا تبدیل شود.
ب: زوال و نابودی آخرت حتی بهشت و بهشتیان امکان ندارد.
ج: تحول در دارالقرار فرض صحیح ندارد از این رو محدود بودن و انقراض آخرت قابل فرض درست نخواهد بود.


منابع :

  1. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج‏ 13 صفحه 500 و ج‏ 14 صفحه 400 و ج‏ 16 صفحه 300

  2. فتح الله شریف کاشانی- تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- ج‏ 9 صفحه 21

  3. جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 4 صفحه 309 و 385

  4. عبدالحسین طیب- أطیب البیان فی تفسیر القرآن- ج‏ 12 صفحه 255

  5. سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج‏ 19 صفحه 195 و 273

  6. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان در تفسیر قرآن- ج‏ 12 صفحه 57

  7. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏ 23 صفحه 200

  8. میرزا حسن مصطفوی- تفسیر روشن- ج‏ 13 صفحه 34

  9. محمد حسینی همدانی- انوار درخشان- ج‏ 9 صفحه 435

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115679