مقایسه حقوق بشر در مسیحیت غربی و اسلام (سیر تاریخی)

تاریخ تئورى حقوق بشر در اسلام

براى شناخت تاریخ تئورى حقوق بشر در اسلام ناگزیر باید آن را به دو بخش زیر تقسیم و هر کدام را به طور جداگانه مورد بررسى قرار داد:

تاریخ تکوین حقوق بشر در اسلام
در مورد این بخش باید توجه داشت که تاریخ تکوین مجموعه حقوقى اسلام با نزول آیات قرآن و گفتار پیامبر و سیره عملى و تقریرهاى آن حضرت ترسیم شده است. لذا در این بحث کافى است به بخشى از آیات و احادیث مربوطه اشاره شود:
1 ـ حدیث «مثل المؤمنین فى توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد الواحد اذا اشتکى منه عضو تداعى له سایر الجسد بالسهره و الحمى؛ مثل مؤمنین در دوستى و مهربانى و همدلى با یکدیگر، همانند پیکر واحد است، چنانچه یک عضو به رنج و درد آید، سایر اعضا به عنوان همدلى یکدیگر، همانند پیکر واحد است، چنانچه یک عضو به رنج و درد آید، سایر اعضا به عنوان همدلى و همدردى به بیدارى مى نشینند و حالت تب آنها را خواهد گرفت.» (سفینة البحار ج 1 ص.13) اشاره به این نکته دارد که اعضاى جامعه به ایمان در ابراز مهر، دلسوزى و عواطف مانند یک تنند که هرگاه عضوى از آن به درد آید، دگر عضوها را نماند قرار. مفاد این حدیث موازنه ارزش فرد و جامعه است. در دیدگاه اسلام ارزشها و نقشها و خلاقیتهاى اجتماعى از وجود افراد متجلى مى گردد و به همین دلیل رشد آن از هدفهاى اصیل و قابل توجه زندگى محسوب مى شود، ولى در عین حال ارزش و اصالت جامعه هرگز نادیده گرفته نمى شود. همان قدر که فدا کردن جامعه براى فرد به دور از عقل و منطق و در جهت تخریب ارزشهاست، فدا کردن فرد در برابر جامعه نیز غیر منطقى و موجب پایمال شدن ارزشها و توقف قافله رشد انسانى است.
2 ـ حدیث «انما یجمع الناس الرضا و السخط؛ عامل اجتماع میان مردم ناخشنودى و خشنودى است.» (سفینة البحار ج 1 ماده رضا) روشنگر بنیان اصیل وحدت و انسجام بر اساس رضایت عمومى است که پایه اساسى دموکراسى را در تفکر سیاسى اسلام تبیین مى کند و بدون رضایت آن (رضایت عمومى) نظام سیاسى مشروعیت خود را از دست مى دهد.
3 ـ آیه: «ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون؛ این است امت شما که امت یکپارچه است و من پروردگار شمایم پس همگى خدا را پرستش نمایید.» (انبیاء/ 92) مبین این حقیقت است که در تئورى امت در دیدگاه اسلامى، فرد بر حسب ادراک و اراده و اختیار خود و ایمانى که به ارزشهاى والا دارد جزئیت کل (جامعه ـ ملت ـ امت) را مى پذیرد و خود را وقف آن و گاه فداى آن مى سازد و این، عالیترین مرحله آزادى بشر محسوب مى شود.
4 ـ در جهان بینى اسلام حق آزادى و اختیار در همه حال براى فرد به عنوان حق غیر قابل سلب ثابت و محفوظ است. مى توان از آیه «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما انسان را آفریدیم او در سپاسگذارى و ناسپاسى مختار است.» (انسان/ 3) و آیه «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر؛ هر کس خواست ایمان بیاورد و هر که خواست کفر بورزد.» (کهف/ 9) دلیل واضحى بر این تفکر استنباط نمود.
5 ـ در اندیشه سیاسى اسلام تنها واکنش قهرى فرد یا جامعه در برابر بى نظمى و پدیده ظلم و اختلاف نیست که احترام به حقوق آدمى را ایجاب مى کند، بلکه این تحمیل از آنجا نشأت مى گیرد که او به نیاز خود و دیگران به تکامل اعتقاد دارد و سرنوشت متعالى انسان و کرامت ذاتى او در حد موجود صاحب روح خدایى، همانطور که در قرآن مجید آمده «و نفخت فیه من روحی؛ و از روح خود در آن دميدم.» (ص/ 72) شناخته شده است.
6 ـ در تفکر اسلامى جهالت نسبت به موضع و جایگاه اصیل انسان و ارزش والاى آن مایه اصلى همه بى عدالتیها و ستمها و عدم شناخت صحیح انسان از خویشتن بوده و تا انسان به شناخت صحیح از خود و دیگران نرسد، نسبت به مسؤولیتهایش جاهل خواهد بود. «کفى بالمرء جهلا ان لا یعرف قدره؛ براى آدمیان بالاترین نادانى آن است که قدر و ارزش خویش را نشناسد.» (نهج البلاغه: خطبه 16- 9)
7 ـ در نصوص اسلامى بر ارزش و احترام به انسان على رغم پیرایه ها و طبقه بندیهاى عارضى تأکید شده است: على (ع) خطاب به والى خود در مصر نوشته است: «فانهم صنفان اما اخ لک فى الدین او نظیر لک فى الخلق؛ همه انسانها را احترام و مهربانى کن چرا که مردم یا برادر دینى تویند و یا همانند تو انسانند.» (همان، نامه 51- 9)
8 ـ آفرینش انسان یکسان و از طبیعت برابر برخوردار است: «الذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء؛ از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد.» (نساء/ 1)
9 ـ آیه: «ما کان الناس الا امدا فاختلفوا؛ مردم جز يك امت نبودند پس اختلاف پيدا كردند.» (یونس/ 19) بیانگر نفى فاصله و تبعیضهاى نارواست.
10 ـ در دیدگاه قرآن تفاوتها جنبه ارزشى ندارد، بلکه صرفا مربوط به پیچیدگیهاى نظام آفرینش و معرفت و رشد انسانى مى باشد«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا؛ ایمردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد.»  (حجرات/ 13)
11ـ براى نفى هرگونه تبعیض ناروا در میان انسانها، پیامبر اکرم فرمود: «ایها الناس ان ربکم واحد و ان اباءکم واحد کلکم لادم و آدم من تراب؛ هان اى مردم: خداى شما یکى است و پدر همه شما یک نفر است. همه شما از آدم هستید و آدم از خاک بود.» (تحف العقول، ص 29)
12ـ ارزش و جایگاه هر انسان در جامعه و در نهایت بسته به عمل اوست «کل نفس بما کسبت رهینة؛ هر كسى در گرو دستاورد خويش است.» (مدثر/ 38)
13ـ اسلام امتیاز طلبى ها بر اساس زر و زور و سایر معیارهاى مادى را مطرود شمرده و آن را مورد نکوهش قرار داده است قرآن مجید این خصلت زشت را به مغروران نسبت داده و مى گوید: «و قالوا نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین؛ آنان گفتند که ما اموال و اولادمان افزون است و ما هیچ گاه عذاب نخواهیم شد.» (سبا/ 35- 36)
14ـ در قضاوت عادلانه اسلامى حتى در نگاه کردن هم باید مساوات را مراعات کرد. على (ع) خطاب به قضات گفته است: «و آس بینهم فى اللحظة و النظرة؛ میان طرفین دعوى حتى در نگاه کردن مساوات را رعایت کن.» (نهج البلاغه، نامه 27 و نامه 46)
15ـ میزان مساوات در اسلام حق و عدالت است على (ع) گفته است: «و لیکن امر الناس عندک فى الحق سواء؛ بایستى امور مردم نسبت به حقوق آنان مساوات کامل رعایت گردد.» (همان، خطبه 59) «و اعملوا ان الناس عندنا فى الحق سواء؛ بدانید مردم در چشم ما یکسانند.» (همان: نامه 70) در یک کلام «خذ سواء واعظ سواء؛ یکسان بگیر و یکسان بده.» (وسائل الشیعة ج 12 صفحه 10)
16ـ قرآن امنیت را از نتایج رشد و تکامل بشر مى داند: «و لیبدلنهم من خوفهم امنا؛ سرانجام امنیت را جایگزین ترسشان مى سازد.» (نور/ 5) و شهر امن را الگوى مدینه فاضله معرفى مى کند، «ضرب الله مثلا قریة کانت آمنة؛ خداوند آبادى امن را مثال مى زند.» (نحل/ 12)
17ـ قدرت سیاسى در تفکر اسلامى صرفا وسیله اى براى هموار کردن راه رشد انسانها است نه هدف و یا وسیله سرکوب: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منا منافسة فى سلطان؛ خدایا تو مى دانى که آنچه ما در اختیار گرفته ایم وسیله اى است براى اجراى عدالت.» (نهج البلاغه خطبه 131)
18ـ مصونیت هر انسان آگاه و متعهد به راه انسانى از هر نوع تعرض حقى است مسلم که اسلام بر آن تأکید مى ورزد: «لا تروعوا المسلم فان روع المسلم ظلم عظیم و من انظر الى مؤمن لیخیفه بها آخذه الله عزوجل یوم لا ظل الا ظله؛ مسلمان را نترسانید؛ زیرا ترساندن او ستمى بس بزرگ است. هر کس به مؤمنین نگاهى بیافکند که او را بترساند، خداوند او را در روزى که جز عنایت پروردگار کارسازى نیست، مجازات خواهد نمود.» (اصول کافى ج 2 صفحه 273)
19ـ رسول گرامى اسلام بخش عظیمى از حقوق فردى را در یک خطابه تاریخى مشخص نمود، آنجا که فرمود: «من اهان مؤمنا فقد بارزنى و سباب المؤمن فسوق و قتاله کفر و اکل لحمه معصیة و حرمة ماله کحرمة دمه؛ هر کس که مؤمنین را بترساند، با من اعلام جنگ نموده است. ناسزا گفتن و جنگ نمودن با او کفر است و دست درازى به مال او نافرمانى خدا است و احترام مال او مانند احترام خون او است.» (سفینة البحار ج 1 صفحه 41)
20 ـ در فلسفه سیاسى اسلام هدف بعثت انبیا باز گرداندن انسانها به آزادگى است. «فان الله بعث محمدا لیخرج عباده من عباده الى عبادته؛ خداوند پیامبر را مبعوث نمود تا بندگانش را از عبودیت دیگران آزاد سازند.» (وسائل الشیعة ج 3 صفحه 14 ـ نهج البلاغه خطبه 154) و به انسانهایى که کرامت خود را به خاطر نیاز از کف مى دهند، مى گوید: «لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا؛ بنده دیگرى مباش، تو را خدا آزاد آفریده است.» (وسائل الشیعه ج 3 صفحه 43 ـ نهج البلاغه نامه 31)
21 ـ شعار «لا تظلمون و لا تظلمون؛ نه ستم کنید و نه ستم بپذیرید.» (بقره/ 79) از اصلى ترین شعارهاى انسان دوستانه اى است که قرآن براى ریشه کن نمودن مایه هاى تجاوز مطرح کرده است.
22 ـ نفى اکراه از مقوله هاى حقوقى روشنى است که ضمن تحریم سلب آزادى انسان به صورت یک اصل حقوقى در محاکمات به کار گرفته مى شود: حدیث رفع: «رفع عن امتى تسعه... و عدا اکرهوا علیه؛ از امت من نه مورد از مسئوولیتها و تکالیف دست برداشته شده و یکى از آنها موردى است که فرمود مورد اکراه قرار مى گیرد.» و آیه «لا اکراه فى الدین؛ در دين هيچ اجبارى نيست.» (بقره/ 256)

تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام

با گردآورى آیات قرآن کریم در همان نخستین سالهاى نزول قرآن، اولین مرحله تدوین حقوق بشر در اسلام انجام گرفت و تبیین مسائل مربوط به حقوق بشر در مجموعه آیات الهى در ذکر حکیم گردآورى و تدوین گردید و از این رو مى توان تاریخ تدوین حقوق بشر را در اسلام به دهه دوم قرن اول هجرى و دهه هاى آخر قرن هفتم میلادى نسبت داد و قرآن را در مقایسه با آنچه که در غرب تحت عنوان حقوق بشر تدوین شده، یکى از کهنه ترین اسناد مدون در حقوق احادیث و سیره و تألیف جوامع حدیث و سیره نبوى گام دیگرى به صورت وسیع تر در زمینه تدوین حقوق بشر در اسلام برداشته شده و مبانى و ریشه هاى حقوق بشر در لابلاى کتب حدیث و سیره مطرح گردید و مانند دیگر بخشهاى علوم اسلامى زمینه را براى بررسى و تحقیق و تحلیل اندیشمندان اسلامى فراهم آورد. قرن سوم هجرى شاهد صدها کتاب و جامع و سیره نگارى بوده است که با نامهاى مختلف اصول و مبانى تفکر جامع اسلام را در زمینه فرهنگ و تمدن بشر و از آن جمله حقوق بشر مطرح نموده است.
تنقیح کتب، اصول و جوامع اولیه حدیث توسط محدثین و محققین اسلامى مرحله جدیدى را در زمینه مسائل اسلامى و از آن جمله مسائل مربوط به حقوق بشر در سیر تاریخى تدوین حقوق بشر در اسلام آغاز نمود. در این مرحله کار تقسیم بندى موضوعى احادیث و تبیین و طبقه بندى سنى روایات و در نتیجه مشکل تعارض احادیث آشکارتر و منقح گردید. با آغاز تدوین فقه و اخلاق (دو رشته بسیار مهم از علوم اسلامى) که شکل جامعتر آن در قرون سوم و چهارم تجلى نمود، مباحث حقوق بشر در اسلام در کتابهاى فقهى و اخلاقى این عصر همچون مبسوط شیخ طوسى به طور استدلالى مطرح و مورد نقد و تحلیل قرار گرفت. تحولات بعدى فقه را به ویژه در قرنهاى هفتم و هشتم هجرى مى توان در کتب فقهى چون مؤلفات محقق و علامه حلى جستجو نمود و نیز در دوران شکوفایى فقه اسلامى در قرنهاى سیزدهم و چهارده هجرى مسائل حقوق بشر در اسلام به صورت عمیقتر و روشنترى در لابلاى طبقه بندى و موضوع بندى سنتى فقه در مباحث سیاسى فقه عنوان گردید.
مجددا در اینجا ذکر این نکته را ضرورى مى دانیم که دین اسلام مجموعه اى است که یک جزء آن را شریعت تشکیل مى دهد و بخش عظیم آن اخلاق، عرفان و فلسفه است. در عرفان اسلامى انسان جایگاه ویژه اى دارد، این گونه مقوله ها مى تواند در استنباطات فقهى اثر گذارد و اصولى فلسفى و عرفانى بر هستى فردى و اجتماعى او حاکم است. در عصر کنونی فقهایى بزرگ چون حضرت امام خمینى گامهاى بلندى در گشودن راههاى جدید در بینش فقهى برداشتند که ضمن وارد کردن مقوله هاى عرفانى در شخصیت و ارزش انسان به قلمرو مباحث فقهى حقوق بشر، اصولا با تکیه به دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد فقهى جدیدى را براى صاحب نظران در برداشت از نصوص متناسب با انسان معاصر باز نمودند.

سیر تاریخى تدوین حقوق بشر در غرب

اعلامیه هاى مختلفى که در خصوص حقوق بشر تا کنون صادر شده، فهرست وار عبارتند از:

الف ـ اعلامیه حقوق بشر فرانسه
اولین اعلامیه حقوق بشر پس از انقلاب کبیر فرانسه در ماه اوت سال 1789م منتشر شد. این اعلامیه که شامل یک مقدمه و 17 ماده بود، در قوانین اساسى فرانسه که بعد از آن به تصویب رسید، منعکس گردید، در اعلامیه جهانى حقوق بشر بى تأثیر نبود.

ب ـ اعلامیه جهانى حقوق بشر
این اعلامیه در دهم دسامبر 1948 به صورت قطعنامه شماره 217 در مجمع عمومى سازمان ملل متحد به تصویب رسید. در این اعلامیه فکر حقوق بشر که قبلا به صورت محدود موضعى شناخته شده بود، جنبه جهانى به خود گرفت و کلیه کشورها وعده احترام نهادن به این حقوق را دادند. اعلامیه جهانى حقوق بشر شامل قرارداد، مقدمه و 30 ماده است.

ج ـ قرارداد اروپایى حمایت از حقوق بشر و آزادیهاى اساسى
این قرارداد در تاریخ 4 نوامبر 1950 در رم به تصویب رسید و پرتکل هاى ضمیمه آن به تدریج تا سال 1966 به آن اضافه شد. این قرارداد داراى 66 ماده است و از کاملترین متون مربوط به حقوق بشر است. در این قرارداد که به وسیله کشورهاى عضو شوراى اروپا امضا شده است، مسأله حقوق بشر ضمانت اجرایى قانونى کسب کرده است و دولتهاى اروپایى امضا کننده قرارداد تعهد رعایت این حقوق را کرده اند و به کلیه اشخاص اجازه داده اند که اجراى این مقررات را درخواست نمایند. همچنین در این قرارداد تأسیس یک دادگاه پیش بینى شده است که شکایت مربوط به تجاوز از مقررات حقوق بشر را مورد رسیدگى قرار دهد.

د ـ منشور اجتماعى اروپا
این منشور در 18 اکتبر 1961 در شهر تورن به تصویب رسید و هدف از آن بهره مند شدن اتباع این کشورها از حقوق اجتماع مساوى بدون تبعیض از جهت نژاد، رنگ، جنس و مذهب و عقیده سیاسى است. این منشور بیشتر جنبه اقتصادى و به منظور بالا بردن سطح زندگى و بهبود وضع ملتهاى مختلف اروپایى اعم از شهرنشینان و روستائیان تصویب گردیده است.

ه ـ قرارداد حمایت از حقوق بشر در قاره آمریکا
کشورهاى قاره آمریکا تا کنون چندین اعلامیه و قرار داد در زمینه حقوق بشر امضا کرده اند که از جمله مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ کمیسیون حقوق بشر در بین کشورهاى امریکایى که از سال 1960 کار خود را آغاز کرده است.
ـ قرارداد آمریکایى حقوق بشر که در 22 نوامبر 1969 تصویب شد.
ـ اعلامیه آمریکایى حقوق و تکالیف بشر که در سال 1948 در شهر بوگوتا تصویب شد.

و ـ میثاقهاى بین المللى حقوق بشر
دو میثاق جدید در 16 دسامبر سال 1966 میلادى به تصویب مجمع عمومى سازمان ملل متحد رسیده است که از جهت حقوق و سیاسى پس از اعلامیه جهانى حقوق بشر ارزش زیادى دارند و در واقع مکمل آن است. یکى از آنها راجع به حقوق مدنى و سیاسى است و داراى یک مقدمه و 53 ماده است و دیگرى مربوط به حقوق اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى است و شامل یک مقدمه و 31 ماده است.

حقوق بشر یک اهرم سیاسى در غرب معاصر

امروز غرب حقوق بشر را گوئى مخصوص انسان غربى مى داند و براى جهان سوم و کشورهاى تحت ستم و استعمار هیچ حقى قائل نیست و هرگاه در این باره نسبت به جهان سوم سخن مى گوید، غرض و هدفى سیاسى دارد. وجود اغراض و اهداف سیاسى او در ایران کاملا محسوس است و این بى اعتمادى براى ملتهاى جهان سوم به وجود آمده است. على رغم تصویب مقررات و انتشار اعلامیه هاى فوق و پس از گذشت سالهاى متمادى از آنها، مکرر دیده شده که قدرتهاى بزرگ غرب به بهانه اشاعه اصول آدمیت و تمدن دست به شرم آورترین اعمال در کشورهاى آفریقایى، آسیایى و آمریکاى لاتین زده است. سرگذشت سیاه استعمال قدیم و جدید براى ملتهاى این مناطق از جمله براى وطن من ایران که بیش از یک قرن از آن رنج برده اند، فراموش ناشدنى است.
کشورهاى اسلامى هنوز هم مورد غارتگرى استعمارگران هستند و همه روزه به بهانه هاى مختلف، سرمایه ها و ذخائر مادى و معنوى آنان از سوى کشورهاى بزرگ غربى به تاراج مى رود، در حالى که در کنار این ستم و اجحاف، غرب از سردادن شعار طرفدارى از حقوق بشر نیز دست برنمى دارد و این دقیقا به آن علت است که غرب حقوق بشر را مخصوص به خود مى داند و شاهد گویاى آن سکوت مجامع غربى در قبال تجاوزات و جنایات صهیونیستها در فلسطین و بلکه حمایت از آنهاست و در ایجاد این کانون فتنه و فساد که مظهر تجاوز به حقوق انسان جهان سوم است، غرب پیشگام بوده است. غرب به خود زحمت نمى دهد که این همه بمبهاى آتش زا را که بر سر زنان و کودکان آواره فلسطینى ریخته مى شود، مورد ملاحظه قرار دهد و با سکوتى توأم با رضا از کنار آن مى گذرد و اگر طرح صلحى پیشنهاد مى کند، طرحى عادلانه نیست که حقوق مظلومان فلسطینى تأمین گردد، بلکه صرفا گوئى نگران نژادپرستان صهیونیست است و به این ترتیب تمدن غربى در نهاد خود قائل به تبعیض نژادى است و این طرز تفکر با فکر جهانى حقوق بشر سازگار نیست.

نتیجه گیرى:
مفهوم حقوق بشر، امروز در غرب جنبه فردى به خود گرفته است، در حالى که در اسلام به عنوان یک موجود اجتماعى که شدیدا وابسته به جامعه خویش است، در نظر گرفته شده است. حقوق بشر در غرب امروز اهرمى تجارى- سیاسى است. در حالى که انسان در مکتب ادیان به خصوص اسلام باید قبل از هر چیز آزادى را در درون خود جست وجو کند و از افسار گسیختگى و افتادن در راههاى غیر اخلاقى پرهیز کند. مذهب اسلام انسان را مسئول امانت الهى دانسته است و تفکر اسلامى در کنار جنبه هاى اجتماعى مثل امر به معروف و نهى از منکر از جنبه هاى درون گرایى نیز متمایز نیست و ایجاد یک انسان متعادل را مدنظر دارد.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان- جلد 4 صفحه 123

  2. سیدمصطفى محقق داماد- مقاله حقوق بشر در مسیحیت غربی و اسلام- مجله اسلام و غرب- شماره 40

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/116232