شریح

ابوامیه، شریح بن حارث (معروف به شریح قاضی) قاضی شهر کوفه و وابسته به دربار اموی!
ظاهرا زمان جاهلیت قبل از اسلام بوده و بعد از اسلام، از بزرگان تابعین شد.
در اصل و نسب او اختلاف زیادی است ولی اصالتا یمنی بود و در کوفه (عراق)، زندگی می کرد. مردی دنیاپرست و طرفدار حکومت های غاصب بود در عقل و ذکاوت، بسیار تیز و اعلم مردم به قضاء و قضاوت در زمان خودش، طبعی شوخ داشت و شعر هم می گفت. به گفته برخی اقوال، روایاتی از او نقل شده ولی بعضی از بزرگان شیعه او را مذموم می دانند.
شریح در زمان خلافت عمربن الخطاب، از طرف خلیفه، منصب قضاوت را در کوفه گرفت و در زمان خلافت علی بن ابیطالب (ع)، نیز از طرف آن حضرت، قاضی کوفه شد، اگرچه حضرت علی (ع)، با او شرط کرد که هیچ حکمی را جز با نظر آن حضرت اجرا نکند!!
امام علی (ع) یکبار آنقدر از او خشمگین شد که تصمیم گرفت او را زا شهر کوفه به شهر «بانقیا» یا «مانیقیا» که یهودیان در آنجا ساکن بودند تبعید کند.
زمان بنی امیه، او همچنان قاضی آن شهر و از هواداران دستگاه و دربار امویان بود. در زمان یزید بن معاویه، به فرمان عبیدالله بن زیاد، قاضی کوفه بود و در قیام حضرت مسلم بن عقیل، وقتی که ابن زیاد، «هانی بن عروه»، یار و هوادار مسلم را دستگیر و در قصر دارالاماره، با او بدرفتاری کرد قبیله مذحج که هواداران هانی بودند در بیرون قصر به فکر اینکه او را کشتند، سر و صدا راه انداختند، اما شریح قاضی به دستور ابن زیاد در نقشی خائنانه بیرون آمد و شهادت داد که هانی زنده و میهمان ابن زیاد است و جمعیت هوادار هانی بن عروه را متفرق کرد و این کار، خود باعث شد که افراد قبیله هانی رفته و از رفتن آنها سوء استفاده شد و هانی را در تنهایی، شکنجه داده و بعد به شهادت رساندند.
شریح در زمان عبدالله ابن زبیر، بعد از واقعه عاشورا (کربلا)، 3 سال از قضاوت کناره گرفت و در زمان حکمرانی حجاج بن یوسف، استعفا داد و حجاج هم با استعفایش موافقت کرد و دیگر خانه نشین شد. او مجموعا 60 سال قاضی بود و همیشه سوء استفاده هایی از موقعیتش به نفع حکومت جور، انجام می گرفت.
مشهور است که او به دستور عبیدالله بن زیاد، فتوای قتل حسین بن علی (ع) را صادر کرده، مبنی بر اینکه چون حسین (ع) بر خلیفه وقت، «یزید»، خروج کرده، دفع او بر مسلمانان واجب است. اما در بیشتر کتب معتبره، این خبر نیامده و برخی معتقدند که اگر چه شریح، مردی بدسیرت و دشمن علی بن ابیطالب (ع) معرفی شده و در عناد او هیچ شکی نیست و نسبت به «حجربن عدی» شهادت ناحق داد و نسبت به هانی بن عروه، خیانت کرد و همه اینها و مسائل دیگری، تایید می کند که او از آخوندهای درباری و خبیث بوده، ولی در جریان قتل امام حسین (ع) سندی از دخالت و یا فتوای او در دست نیست.
چنانکه آیت الله شهید قاضی طباطبائی، نیز فرمودند که مدرکی دال بر اینکه او مفتی کشتن امام (ع)، باشد وجود ندارد.
با روی کار آمدن مختار ثقفی، او تبعید شد و سال 97 یا 98 هجری قمری، که سن او بیشتر از صد سال بود، در کوفه از دنیا رفت. سن او را به هنگام مرگ از 107 تا 120 سال، بنا به اقوال مختلف گفته اند.

 


منابع :

  1. سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف- به نقل از: بحار الانوار، وسائل الشیعه

  2. سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

  3. دائره‌المعارف تشیع به نقل از چندین منبع

  4. رسول جعفريان- تاریخ خلفا

  5. ابن خلکان- وفیات الاعیان

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/116658