عوامل بخشودگی گناهان (نماز و صبر)

وظایف دینی

انجام وظایف دینی و سپاس نعمت ظهور و رشد نیروی ایمان و تقوی است و نیز سبب صفای قلب و نورانیت روح می شود و کدورت و تیرگی گناهان کوچک را زایل می نماید زیرا بر آینه قلب از ارتکاب گناهان غباری می نشیند و در اثر قیام به اداء فرائض تیرگی های گناهان برطرف خواهد شد. برای مقاومت در برابر زر و زوری که تکیه گاه ظالمان است و پایداری در برابر فشار سخت آنان و برای این که دلهای ما در برابر اضلال ستمکاران استوار باشد و در مبارزه با آنان قدرتمند باشیم باید از بردباری و نماز یاری جوییم و همچنین برای این که اعتماد به نفسی را که طاغیان با تبلیغ و تحذیر آن را ناتوان ساخته اند بازیابیم و کفاره گناه بزرگی که عادتا گروه های مستضعفان به آن مرتکبند بدهیم. و این گناه نومیدی از رحمت خدا و آب به آسیای ظالمان ریختن و اعتقاد به این است که آنان مقهور نخواهند شد. باید از صبر و نماز استعانت کنیم، چنان که خدا در جای دیگر فرمود: «و استعینوا بالصبر و الصلاة و إنها لکبیرة إلا علی الخاشعین؛ از شكيبايی و نماز ياری جوييد و به راستی اين [كار] گران است مگر بر فروتنان.» (بقره/ 45) زیرا نماز بنده را به خدا می پیوندد و به او آرامش می بخشد و از گناهان نگاهش می دارد.
خداوند در سوره هود می فرماید که: «و اقم الصلاة طرفی النهار و زلفا من اللیل؛ نماز را در دو طرف روز، و در اوائل شب برپا دار.» سپس برای اهمیت نماز روزانه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنین می گوید: «إن الحسنات یذهبن السیئات؛ حسنات، سیئات را از میان می برند.» «ذلک ذکری للذاکرین؛ و این تذکر و یادآوری است برای آنها که توجه دارند.» (هود/ 114)
ظاهر تعبیر طرفی النهار (دو طرف روز) این است که نماز صبح و مغرب را بیان می کند، که در دو طرف روز قرار گرفته و "زلف" که جمع "زلفه" به معنی نزدیکی است به قسمتهای آغاز شب که نزدیک به روز است گفته می شود بنابراین منطبق بر نماز عشا می گردد. همین تفسیر در روایات ائمه اهل بیت (ع) نیز وارد شده که آیه فوق اشاره به سه نماز (صبح و مغرب و عشا) است. در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا از نمازهای پنجگانه تنها در اینجا اشاره به سه نماز صبح و مغرب و عشا شده و از نماز ظهر و عصر سخن به میان نیامده است. پیچیده بودن پاسخ این سؤال سبب شده است که بعضی از مفسران "طرفی النهار" را آن چنان وسیع بگیرند که هم نماز صبح و هم ظهر و عصر و هم مغرب را شامل شود و با تعبیر به "زلفا من اللیل" که اشاره به نماز عشا است همه نمازهای پنجگانه را در بر می گیرد.
ولی انصاف این است که "طرفی النهار" تاب چنین تفسیری را ندارد مخصوصا با توجه به اینکه مسلمانان صدر اول مقید بودند که نماز ظهر را در اول وقت و نماز عصر را حدود نیمه وقت (میان ظهر و غروب آفتاب) انجام دهند. تنها چیزی که می توان اینجا گفت این است که در آیات قرآن گاهی هر پنج نماز ذکر شده مانند «اقم الصلاة لدلوک الشمس إلی غسق اللیل و قرآن الفجر؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكی شب برپادار و [نيز] نماز صبح را.» (اسراء/ 78) و گاهی سه نماز مانند آیه مورد بحث و گاهی تنها یک نماز ذکر شده است، مانند «حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا لله قانتین؛ بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد و خاضعانه برای خدا به پا خيزيد.» (بقره/ 238) بنابراین لزومی ندارد که در هر مورد هر پنج نماز با یکدیگر ذکر شود به خصوص اینکه گاهی مناسبات ایجاب می کند که تنها روی نماز ظهر (صلاة وسطی) به خاطر اهمیتش تکیه شود، و گاهی روی نماز صبح و مغرب و عشا که گاهی به خاطر خستگی و یا خواب ممکن است در معرض فراموشی قرار گیرد.

تاثیر اعمال نیک

آیه فوق همانند قسمتی دیگر از آیات قرآن تاثیر اعمال نیک را در از میان بردن آثار سوء اعمال بد بیان می کند، در سوره نساء آیه 31 می خوانیم: «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم؛ اگر از گناهان بزرگ دوری کنید گناهان کوچک شما را می پوشانیم.» و در آیه 7 از سوره عنکبوت می خوانیم: «و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لنکفرن عنهم سیئاتهم؛ کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را می پوشانیم.» و به این ترتیب اثر خنثی کننده گناه را در طاعات و اعمال نیک تثبیت می کند. از نظر روانی نیز شک نیست که هر گناه و عمل زشتی، یک نوع تاریکی در روح و روان انسان ایجاد می کند که اگر ادامه یابد اثرات آنها متراکم شده به صورت وحشتناکی انسان را مسخ می کند. ولی کار نیک که از انگیزه الهی سرچشمه گرفته به روح آدمی لطافتی می بخشد که آثار گناه را می تواند از آن بشوید و آن تیرگیها را به روشنایی مبدل سازد. اما از آنجا که جمله فوق "إن الحسنات یذهبن السیئات" بلا فاصله بعد از دستور نماز ذکر شده یکی از مصداقهای روشن آن، نمازهای روزانه است و اگر می بینیم در روایات تنها تفسیر به نمازهای روزانه شده دلیل بر انحصار نیست، بلکه همانگونه که بارها گفته ایم بیان یک مصداق روشن قطعی است.

اهمیت فوق العاده نماز

در روایات متعددی که ذیل آیات فوق از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل شده تعبیراتی دیده می شود که از اهمیت فوق العاده نماز در مکتب اسلام پرده بر می دارد. ابوعثمان می گوید: «من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فرو رفت، سپس رو به من کرد و گفت سؤال نکردی "چرا این کار را کردم؟" گفتم: "بگو ببینم منظورت چه بود؟" گفت: "این همان کاری بود که پیامبر (ص) انجام داد هنگامی که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت سلمان نمی پرسی چرا چنین کردم؟ من عرض کردم بفرمائید چرا؟" فرمود: "ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحات هذا الورق ثم قرء هذه الایة و اقم الصلاة؛ هنگامی که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو می ریزد، همانگونه که برگهای این شاخه فرو ریخت، سپس همین آیه (اقم الصلاة...) را تلاوت فرمود."»
در حدیث دیگری از یکی از یاران پیامبر (ص) به نام "ابی امامه" می خوانیم که می گوید «روزی در مسجد خدمت پیامبر (ص) نشسته بودیم که مردی آمد و عرض کرد: "یا رسول الله من گناهی کرده ام که حد بر آن لازم می شود، آن حد را بر من اجرا فرما،" فرمود: "آیا نماز با ما خواندی؟" عرض کرد: "آری، ای رسول خدا،" فرمود: "خداوند گناه تو (یا حد تو) را بخشید."» و نیز از علی (ع) نقل شده که می فرماید: «با رسول خدا در مسجد در انتظار نماز بودیم که مردی برخاست و عرض کرد: "ای رسول خدا من گناهی کرده ام." پیامبر (ص) روی از او برگرداند، هنگامی که نماز تمام شد همان مرد برخاست و سخن اول را تکرار کرد، پیامبر (ص) فرمود: "آیا با ما این نماز را انجام ندادی؟ و برای آن به خوبی وضو نگرفتی؟" عرض کرد: "آری،" فرمود "این کفاره گناه تو است!"»
نیز از علی (ع) از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: «انما منزلة الصلوات الخمس لامتی کنهر جار علی باب احدکم فما یظن احدکم لو کان فی جسده درن ثم اغتسل فی ذلک النهر خمس مرات کان یبقی فی جسده درن فکذلک و الله الصلوات الخمس لامتی؛ نمازهای پنجگانه برای امت من همچون یک نهر آب جاری است که بر در خانه یکی از شما باشد، آیا گمان می کنید اگر کثافتی در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند آیا چیزی از آن بر جسد او خواهد ماند (مسلما نه) همچنین است به خدا سوگند نمازهای پنجگانه برای امت من.»
به هر حال جای تردید نیست که هر گاه نماز با شرائطش انجام شود، انسان را در عالمی از معنویت و روحانیت فرو می برد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم می سازد که آلودگیها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو می دهد. نماز انسان را در برابر گناه بیمه می کند، و نیز نماز زنگار گناه را از آئینه دل می زداید. نماز جوانه های ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر می رویاند، نماز اراده را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر می کند، و به این ترتیب نماز در صورتی که به صورت جسم بی روح نباشد مکتب عالی تربیت است.

امید بخش ترین آیه قرآن

در تفسیر آیه مورد بحث حدیث جالبی از علی (ع) به این مضمون نقل شده است که روزی رو به سوی مردم کرد و فرمود: «به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟» بعضی گفتند: آیه ی «إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء؛ خداوند هرگز شرک را نمی بخشد و پائین تر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد.» (نساء/ 48) امام فرمود: «خوب است، ولی آنچه من می خواهم نیست.» بعضی گفتند: آیه ی «و من یعمل سوء أو یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفورا رحیما؛ هر کس عمل زشتی انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت.» (نساء/ 110) امام فرمود: «خوب است ولی آنچه را می خواهم نیست.»
بعضی دیگر گفتند: آیه ی «قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله؛ ای بندگان من که اسراف بر خویشتن کرده اید از رحمت خدا مایوس نشوید.» (زمر/ 53) فرمود: «خوب است اما آنچه می خواهم نیست!» بعضی دیگر گفتند: آیه ی «و الذین إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب إلا الله؛ پرهیزکاران کسانی هستند که هنگامی که کار زشتی انجام می دهند یا به خود ستم می کنند به یاد خدا می افتند، از گناهان خویش آمرزش می طلبند و چه کسی است جز خدا که گناهان را بیامرزد.» (آل عمران/ 135) باز امام فرمود: «خوب است ولی آنچه می خواهم نیست.» در این هنگام مردم از هر طرف به سوی امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: «چه خبر است ای مسلمانان؟» عرض کردند: «به خدا سوگند ما آیه دیگری در این زمینه سراغ نداریم.» امام فرمود: «از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود: امید بخشترین آیه قرآن این آیه است "و اقم الصلاة طرفی النهار و زلفا من اللیل إن الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکرین." (هود/ 114)»
البته همانگونه که در ذیل آیه 48 سوره نساء گفتیم در حدیث دیگری آمده است که امید بخشترین آیه قرآن: آیه ی "إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء" می باشد. اما با توجه به اینکه هر یک از این آیات به زاویه ای از این بحث نظر دارد و یک بعد از ابعاد آن را بیان می کند، تضادی با هم ندارد. در واقع آیه مورد بحث از کسانی سخن می گوید که نمازهای خود را به خوبی انجام می دهند، نمازی با روح و با حضور قلب که آثار گناهان دیگر را از دل و جانشان می شوید. اما آیه دیگر از کسانی سخن می گوید که دارای چنین نمازی نیستند و تنها از در توبه وارد می شوند پس این آیه برای این گروه و آن آیه برای آن گروه امیدبخش ترین آیه است. چه امیدی از این بیشتر که انسان بداند هرگاه پای او بلغزد و یا هوی و هوس بر او چیره شود (بدون اینکه اصرار بر گناه داشته باشد پایش به گناه کشیده شود) هنگامی که وقت نماز فرا رسید، وضو گرفت و در پیشگاه معبود به راز و نیاز برخاست احساس شرمساری که از لوازم توجه به خدا است نسبت به اعمال گذشته به او دست داد گناه او بخشوده می شود و ظلمت و تاریکیش از قلب او بر می خیزد.
به دنبال برنامه انسان ساز نماز و بیان تاثیری که حسنات در زدودن سیئات دارد در آیه بعد فرمان به "صبر" می دهد، و می گوید: «و اصبر فإن الله لا یضیع أجر المحسنین؛ شکیبا باش که خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.» (هود/ 115) گرچه بعضی از مفسران خواسته اند معنی صبر را در اینجا محدود به مورد نماز و یا اذیت و آزارهای دشمنان در برابر پیامبر (ص) کنند. ولی روشن است که هیچگونه دلیلی بر محدود ساختن معنی صبر، در آیه مورد بحث نداریم بلکه یک مفهوم کلی و جامع را در بر دارد که هر گونه شکیبایی را در برابر مشکلات، مخالفتها، آزارها، هیجانها، طغیانها و مصائب گوناگون را شامل می شود و ایستادگی در برابر تمام این حوادث در مفهوم جامع صبر مندرج است.
"صبر" یک اصل کلی و اساس اسلامی است که در موردی از قرآن با نماز همراه ذکر شده است شاید به این دلیل که نماز در انسان "حرکت" می آفریند و دستور صبر، مقاومت ایجاب می کند، و این دو یعنی "حرکت" و "مقاومت" هنگامی که دست به دست هم دهند عامل اصلی هر گونه پیروزی خواهند شد. اصولا هیچگونه نیکی بدون ایستادگی و صبر ممکن نیست، چون به پایان رساندن کارهای نیک حتما استقامت لازم دارد، و به همین جهت در آیه فوق به دنبال امر به صبر می فرماید خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند، یعنی نیکوکاری بدون صبر و ایستادگی میسر نیست. ذکر این نکته نیز لازم است که مردم در برابر حوادث ناگوار به چند گروه تقسیم می شوند.
1- گروهی فورا دست و پای خود را گم می کنند و به گفته قرآن بنابر جزع و فزع می گذارند «إذا مسه الشر جزوعا؛ چون صدمه ‏اى به او رسد عجز و لابه كند.» (معارج/ 20)
2- گروه دیگری دست و پای خود را گم نمی کنند و با تحمل و بردباری در برابر حادثه می ایستند.
3- گروه دیگری هستند که علاوه بر تحمل و برد باری، شکرگزاری هم دارند.
4- گروه دیگری هستند که در برابر اینگونه حوادث عاشقانه به تلاش و کوشش بر می خیزند و برای خنثی کردن اثرات منفی حادثه، طرح ریزی می کنند، جهاد و پیکار خستگی ناپذیر به خرج می دهند و تا مشکل را از پیش پا بر ندارند آرام نمی گیرند.
خداوند به چنین صابرانی وعده پیروزی داده: «إن یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا ماتین؛ مؤمنان را به جهاد برانگيز اگر از [ميان] شما بيست تن شكيبا باشند بر دويست تن چيره مى ‏شوند.» (انفال/ 65) و نعمتهای بهشتی را پاداش سرای دیگر آنها شمرده «و جزاهم بما صبروا جنة و حریرا؛ به [پاس] آنكه صبر كردند بهشت و پرنيان پاداششان داد.» (انسان/ 12)


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏9 صفحه 265- 274

  2. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏5 صفحه 116

  3. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 8 صفحه 526

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/117347