حیات سه گانه انسان و تأثر زندگی متأخر از زندگی متقدم

انسان در ماوراى زندگى این دنیا حیات دیگرى قرین سعادت و یا شقاوت دارد، که آن زندگى نیز اصولى و شاخه هایى دارد، که وسیله زندگى اویند، و انسان بزودى یعنى هنگامى که همه سبب ها از کار افتاد، و حجاب برداشته شد، مشرف بان زندگى میشود، و بدان آگاه مى گردد. از کلام خداى تعالى برمى آید که براى آدمیان حیات و زندگى دیگرى قبل از زندگى دنیا بوده، که هر یک از این سه زندگى از زندگى قبلیش الگو مى گیرد، واضح تر اینکه انسان قبل از زندگى دنیا زندگى دیگرى داشته، و بعد از آن نیز زندگى دیگرى خواهد داشت، و زندگى سومش تابع حکم زندگى دوم او، و زندگى دومش تابع حکم زندگى اولش است، پس انسانى که در دنیا است در بین دو زندگى قرار دارد، یکى سابق، و یکى لاحق، این آن معنایى است که از ظاهر قرآن استفاده میشود. ولکن بسیارى از مفسرین، آیاتى را که متعرض زندگى اول انسان است حمل بر زبان حال و اقتضاى استعداد کرده اند، هم چنان که آیاتى را که متعرض زندگى لاحق بشر است، حمل بر نوعى مجاز و استعاره کرده اند، (اینجا دقت بفرمائید).

استشهاد به چند آیه براى اثبات تبعیت حکم حیات اخروى از حیات دنیوى
اما ظواهر بسیارى از آیات این حمل آقایان را تخطئه مى کند، اما قسم اول که عبارتند از آیات ذر و میثاق، بزودى هر یک در مورد خودش خواهد آمد، که خدا از بشر قبل از آنکه بدنیا بیاید، پیمان هایى گرفته، و معلوم میشود که قبل از زندگى دنیا یک نحوه زندگى داشته است. و اما در آیات قسم دوم که بسیار زیادند، چند آیه را بعنوان نمونه در اینجا مى آوریم، تا خواننده خودش داورى کند، که از ظاهر آن چه استفاده میشود؟ آیا همانطور که ما فهمیده ایم زندگى آخرت تابع حکم زندگى دنیا هست، یا نه؟ و آیا از آنها بر نمى آید که جزاى در آن زندگى عین اعمال دنیا است؟: «لا تعتذروا الیوم إنما تجزون ما کنتم تعملون؛ امروز دیگر عذرخواهى مکنید، چون بغیر کرده هاى خود پاداشى داده نمیشوید» (تحریم/ 7)، «ثم توفى کل نفس ما کسبت؛ سپس به هر کس آنچه را که خود انجام داده، بتمام و کمال داده میشود» (بقره/ 281)، «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة؛ پس بترسید از آتشى که آتش گیرانه اش مردم و سنگند» (بقره/ 24)، «فلیدع نادیه* سندع الزبانیة؛ (بگو) تا گروه خود را بخواند* ما بزودى مامورین دوزخ را صدا مى زنیم» (علق/ 18)، «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا، و ما عملت من سوء؛ روزى که هر کس آنچه را که از خیر و شر انجام داده حاضر مى یابد» (آل عمران/ 30)، «ما یأکلون فی بطونهم إلا النار؛ آنها که مال یتیم را می خورند جز آتش در درون خود نمى کنند» (بقره/ 174)، «إنما یأکلون فی بطونهم نارا؛ آنها که ربا مى خورند در شکم خود آتش فرو مى کنند» (نساء/ 10).
و به جان خودم اگر در قرآن کریم در این باره هیچ آیه اى نبود به جز آیه ی: «لقد کنت فی غفلة من هذا، فکشفنا عنک غطاءک، فبصرک الیوم حدید؛ تو از این زندگى غافل بودى، ما پرده ات را کنار زدیم، اینک دیدگانت خیره شده است» (ق/ 23)، کافى بود، چون لغت غفلت در موردى استعمال میشود که آدمى از چیزى که پیش روى او و حاضر نزد او است بى خبر بماند، نه در مورد چیزى که اصلا وجود ندارد، و بعدها موجود میشود، پس معلوم میشود زندگى آخرت در دنیا نیز هست، لکن پرده اى میانه ما و آن حائل شده، دیگر اینکه کشف غطاء و پرده بردارى از چیزى میشود که موجود و در پس پرده است، اگر آنچه در قیامت آدمى مى بیند، در دنیا نباشد، صحیح نیست در آن روز به انسانها بگویند: تو از این زندگى در غفلت بودى، و این زندگى برایت مستور و در پرده بود، ما پرده ات را بر داشتیم، و در نتیجه غفلت مبدل به مشاهده گشت. و به جان خودم سوگند، اگر شما خواننده عزیز از نفس خود خواهش کنید که شما را به بیان و عبارتى راهنمایى کند، که این معانى را برساند، بدون اینکه پاى مجازگویى در کار داشته باشد، نفس شما خواهش شما را اجابت نمى کند، مگر بعین همین بیانات، و اوصافى که قرآن کریم بدان نازل شده.
و حاصل کلام این است که: گفتار خداى تعالى درباره مسئله قیامت و زندگى آخرت بر دو وجه است: یکى وجه مجازات، که پاداش و کیفر انسانها را بیان مى کند، و در این باره آیات بسیارى از قرآن دلالت بر این دارد، که آنچه بشر در آینده با آن روبرو میشود، چه بهشت، و چه دوزخ، جزاء اعمالى است که در دنیا کرده. دوم وجه تجسم اعمال است، که آیات بسیارى دیگر دلالت بر آن دارد، یعنى مى رساند که خود اعمال، و یا لوازم و آثار آن سرنوشت سازند، و امورى گوارا یا ناگوار، خیر یا شر، براى صاحبش درست مى کنند، که بزودى در روزى که بساط خلقت بر چیده میشود، بان امور مى رسند، و میان این دو دسته از آیات هیچ منافاتى هم نیست (براى اینکه دسته اول مى رساند که خداوند براى پاداش و کیفر بندگانش بهشت و دوزخى آفریده، که همین الان آماده و مهیا است، و تنها پرده اى میان ما و آن حائل است، که آن را نمى بینیم، و چون با تمام شدن عمر، آن پرده برداشته شد، با آن روبرو مى شویم، و دسته دوم از آیات میرساند که اعمال ما در روز قیامت بصورت نعمت هاى بهشتى، و یا عذابهاى دوزخى مجسم میشود، پس ممکن است یک انسان که خدا سهمى از بهشت را براى او آفریده، بخاطر کاهلى و انجام ندادن خیراتى که بصورت نعمتهاى آن بهشت مجسم میشود، بهشتى خالى از نعمت داشته باشد، پس اگر آیات دسته اول بما خبر داد، از اینکه بهشت و دوزخ هست، و آیات دسته دوم فرمود بهشت و دوزخ مخلوق و مولود عمل خود شما است، نباید توهم کنیم که میان این دو تعبیر منافاتى است.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج‏ 1 صفحه 142

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/117375