غزوه خندق (مسبب بوجود آمدن غزوه)

در تاریخ وقوع این نبرد، دو نظر وجود دارد: 1- گروهی سال چهارم را زمان این رویداد و 2- گروه دوم که اکثر مورخین را شامل می شود سال پنجم را بستر این حادثه می دانند. البته ممکن است منظور گروه اول نیز اتمام سال چهارم (یعنی پس از چهار سال)، و اوایل سال پنجم بوده باشد.

سبب رخداد این غزوه:
بنابر آنچه علمای تاریخ و حدیث گفته اند سبب این جنگ اخراج طایفه «بنی نضیر» از محل زندگی شان بوده است.
توضیح مطلب آنکه: وقتی جنگ «بنی نضیر» پایان می یابد، مردم بنی نضیر که قومی یهودی بودند بنا به دستور رسول خدا (ص) از محل سکونتشان تبعید شده و به قلعه های خیبر پناه می برند. وقتی به آنجا می رسند «حیی ابن اخطب»، «کنانه ابن ابی الحقیق»، «هوذة ابن ابی الحقیق» و «هوذه ابن قیس وائلی» که از خاندان بنی خطمه و از قبیله اوس بوده است و «ابوعامر» به همراه چند تن دیگر از یهودیان، به مکه رفته و بزرگان قریش را به جنگ با پیامبر (ص) فرا می خوانند. ایشان به قریش می گویند: «ما با شما خواهیم بود تا محمد را از پا در آوریم و... در این راه، هر گونه مساعدتی را با شما خواهیم داشت و از هیچ امری فروگذار نمی کنیم» ابوسفیان می پرسد: «آیا انگیزه شما از آمدن به مکه تنها همین است؟ و غرض دیگری ندارید؟» می گویند: «آری، ما فقط و فقط آمده ایم تا در دشمنی محمد با شما هم پیمان و شریک شده و بر این کار سوگند بخوریم». ابوسفیان می گوید: «درود بر شما، خوش آمدید، محبوب ترین مردم نزد ما کسی است که ما را در جنگ با محمد یاری کند». سپس آنها می گویند: «پس پنجاه نفر از خاندان های مختلف قریش و خودت آماده شوید تا ما و شما زیر پرده های کعبه رفته و در حالی که پهلوی خود را به دیوار کعبه تکیه داده باشیم قسم بخوریم که هیچ یک از ما دیگری را رها نکند و تا آخرین نفر همگی بر دشمنی با محمد هماهنگ و متحد باشیم».
ابوسفیان این شرط را پذیرفته و مدتی بعد همه با هم نزد کعبه رفته و آنچنان که پذیرفته بودند هم پیمان شدند. در این هنگام برخی از قریش به بعضی دیگر گفتند: «راستی اکنون که بزرگان یثرب از اهل یهود که همگی اهل علم و کتاب اند نزد شما آمده اند، از ایشان درباره دین و آئین خود و محمد سوال کنید که کدامیک از ما بر حق و هدایتیم؟» گفتند: «باشد، این کار را می کنیم» به همین جهت ابوسفیان به یهودیان گفت: «ای یهود! شما پیروان اولین کتاب و صاحب علم هستید، درباره محمد به ما خبر دهید، آیا آیین ما بهتر است یا آیین محمد؟ و البته شما میدانید که ما خانه کعبه و شهر مکه را آباد داشته و برای خدای خود قربانی کشته و آب آشامیدنی حاجیان را فراهم می سازیم و ما بت ها را عبادت کرده و به آنها احترام می کنیم...» یهودیان گفتند: «مسلما شما و آئینتان بهتر از او و آئینش هستید چرا که شما کعبه را گرامی داشته و بر آب دادن حاجیان قیام می کنید و شتران پرگوشت قربانی کرده و همان چیزی که پدرانتان می پرستیدند می پرستید پس حقا شما سزاوارتر از اویید» خداوند متعال درباره این سخن یهود می فرماید: «الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطاغوت و یقولون للذین کفروا هولاء اهدی من الذین آمنوا سبیلا»؛ «آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب آسمانی داده شده اند، به بتان و طاغوت گرویده و به کافران می گویند: «این بت پرستان، هدایت شده تر از مؤمنان اند!!» (نساء/ 51) پس از پاسخ یهودیان به پرسش ابوسفیان، هر دو طرف با هم قراری گذاشته و پذیرفتند که همگی در موعد مشخص حاضر شوند.
«صفوان ابن امیه» پس از خروج یهودیان به قریش رو کرده و گفت: «ای قریش! همانا شما با این قوم زمان وعده ای گذاشتید و آنها از شما جدا شدند. پس تلاش کنید به وعده خود وفا کنید تا مانند بار گذشته نشود که با محمد در «بدر زرد» وعده گذاشتیم اما به آن وفا نکردیم و این، باعث جرأت ورزی محمد شد» قریش سخن صفوان را تأیید کرده و پس از خروج یهودیان به منظور مبارزه با مسلمین به جمع آوری سپاه پرداختند. آنها میان اعراب رفته و به یاریشان می خواندند و از غیر عرب نیز اگر هم پیمان بودند کمک می خواستند. یهودیان نیز نزد «بنی سلیم» رفته و با آنها وعده کردند که وقتی قریش به سمت مدینه حمله کرد، آنها نیز به همراه قریش خارج شوند. و پس از بنی سلیم نزد قبیله «غطفان» رفته و محصول یکسال خرمای خیبر را به ایشان واگذار می کنند، بشرط اینکه آنها نیز در نبرد بر علیه رسول الله (ص) حضور یابند. «بنی غطفان» این پیشنهاد را پذیرفته و به صف دشمنان پیامبر (ص) می پیوندد.


منابع :

  1. سیدجعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)- جلد 9

  2. محمود مهدوی دامغانی- ترجمه مغازی واقدی

  3. ترجمه سیره ابن هشام- زندگانی حضرت محمد (ص)- جلد 2

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/118359