بررسی رابطه بین اراده ازلی خداوند و اختیار انسان

مطلبی که در حل مشکل اراده ازلی بسیار مهم و حساس است شناسائی انواع علل خارجی است، و از میان آنها شناسائی دو نوع علت، اهمیت شایانی دارد. و این دو قسم عبارتند از شناسائی فاعل مختار و علت مضطر توضیح این که:
علتی داریم که دارای شعور و ادارک و اختیار و اراده است و در انجام عمل مورد نظر خود، مختار و آزاد است مانند انسان و در اصطلاح دانشمندان به این قسم فاعل مختار می گویند در این مورد نه تنها وجود انسان در فعل او موثر است، بلکه اراده و اختیار او نیز از مبادی و علل فعل وی شمرده می شوند. و به عبارت دیگر فاعل مختار، علتی است که دو راه در برابر او وجود دارد، و او با کمال آزادی و اختیار یکی را بر دیگری ترجیح می دهد.
نوع دیگر از علل، درست نقطه مقابل آن است یا اصلا فاقد علم و شعور به خود و افعال خویش است و یا ادراک و احساس دارد ولی دارای اختیار و اراده نیست و این دسته از علل خواه فاقد شعور باشند یا فاقد اختیار فاعل مضطر نامیده می شوند.
تابش خورشید، رشد و نمو گیاه از آن عللی است که از فعل و کار خود آگاهی ندارند و طبعا در انجام آن مضطر خواهند بود جانوران و زنبور و مورچه و سائر جنبدگان اگر چه از کار خود آگاه هستند اما عمل آنها صددرصد یک عمل غریزی است که از روی انتخاب و تصویب عقل و خرد صورت نمی گیرد، بلکه تمام کارهای آنان جلوه غریزه است و ارادی نیست.
با در نظر گرفتن این دو نوع فاعل، مشکل اراده ازلی، خودبخود حل می شود زیرا درست آنچه که در جهان هستی موجود می شود، مورد تعلق اراده خداوند می باشد: و خداوند از ازل خواسته است که چنین حوادثی در طبیعت مثلا رخ دهد.
ولی باید دید: اراده خدا بر چه تعلق گرفته است: اراده وی در ازل بر این تعلق گرفته که هر معلولی از علت خود سر بزند و هر پدیده ای از علت ویژه خود صادر گردد. یعنی اراده او بر این تعلق گرفته که آفتاب بدون شعور و درک، اشعه خود را بر دشت و دمن بریزد، و زنبور و مورچه از روی غریزه با حس و شعور، اما بدون اختیار و آزادی شیره درختان را بمکد و لانه شش گوشه بسازد و انسان از روی اراده و با کمال اختیار و آزادی کارهای خود را انجام دهد. به عبارت روشن تر همان طور که اصل وجود انسان و فعل او مورد خواست خدا است، همچنین صفت و قید فعل او نیز که همان اختیاری بودن مورد خواست او می باشد. یک چنین اراده ازلی، نه تنها مخالف آزادی انسان ها نیست بلکه به وضع روشنی آن را تحکیم و تثبیت می کند.
زیرا اراده خداوند نافذ و قاطع است و تخلف پذیر نیست و هرچه را به هر شکلی بخواهد، به همان نحو انجام می گیرد از آن جا که خداوند خواسته است که هر فعلی از علت ویژه خود صادر گردد و چون انسان نسبت به افعال خود فاعل مختار و آزاد است ناچار خدا خواسته است که او عمل خود را از روی انتخاب و اختیار انجام دهد اگر او در عمل خود مختار و آزاد باشد و کار خود را از روی اختیار انجام دهد در این موقع خواسته خدا تحقق می پذیرد ولی اگر فرض کنیم او کار خود را به طور جبر و بدون اختیار انجام دهد در این هنگام کار وی بر طبق خواسته خدا نبوده و خواسته او جامه عمل نمی پوشد در صورتی اراده وی تخلف ناپذیر است.
درست است که تمام پدیده های جهان مورد تعلق اراده خدا است و اراده تکوینی خدا بر این تعلق گرفته است که فعلی خاص از انسان معین صادر گردد ولی باید دید اراده خدا به چه تعلق گرفته است آیا اراده خداوند بر این تعلق گرفته که انسانی عملی را به هر صورت شد انجام دهد خواه از روی اختیار باشد و خواه از روی جبر و اضطرار یا این که اراده ازلی او بر این تعلق گرفته که هر معلولی از علت خاص با ویژه خود، صادر گردد.
درباره انسان که فاعل مرید و مختار است اراده کرده است که او فعل خود را اعم از خوب و بد از روی اراده و اختیار با کمال حریت و آزادی انجام دهد یک چنین اراده ازلی نه تنها موجب جبر و سلب کننده اختیار نیست بلکه موکد اختیار است زیرا اراده خداوند نافذ و تخلف پذیر نیست و هر چیزی را به نحو و شکل بخواهد به همان نحو انجام می گیرد و چون درباره انسان مختار، اراده وی بر این تعلق گرفته که وی از روی اراده و اختیار، علت فعل خود گردد در این صورت صدور فعل به جز طریقی که مورد خواست خداست محال و ممتنع خواهد بود و میان یک چنین خواست (انسان عمل خود را از روی اختیار انجام دهد) و جبر، فاصله بسیار است.
خلاصه: اصل وجود اراده ازلی موجب جبر و رافع اختیار نمی گردد بلکه در نحوه چگونگی تعلق اراده او دقت کافی به عمل آورد. سپس قضاوت و داوری نمود.
درست است که تمام پدیده های جهان از آن جمله فعل انسان از حوزه اراده خدا خارج نیست و در قلمرو حکومت او چیزی بدون اراده و خواست او انجام نمی گیرد و اراده او از ازل، بر تحقق پدیده تعلق گرفته است.
ولی آنچه را که خدا از ازل کرده است این است که انسان از روی اختیار و آزادی، افعال خود را انجام دهد نه از روی جبر و اضطرار و آنچه که از ازل اراده او به آن تعلق گرفته است این است که هر فعلی از مبادی و علل خاص خود صادر گردد اگر فاعل مضطر است از ازل خواسته که به اضطرار، کار خود را انجام دهد اگر فاعل آگاه و آزاد است از روز نخست خواسته است که با کمال آزادی و اختیار علت فعل خود شود، و یک چنین اراده ازلی موجب جبر نیست بلکه در نقطه مقابل جبر قرار می گیرد. اراده ازلی خداوند در یک صورت مستلزم جبر است و در یک صورت موید اختیار، هرگاه بگوئیم اراده خدا بر این تعلق گرفته است که هر پدیده ای از مبدأ خود بدون اراده و اختیار سر بزند در این صورت وجود چنین اراده ازلی موجب جبر است.
ولی هرگاه جهان را جهان اسباب و مسببات بدانیم و برای هر پدیده ای یک علت خاص در نظر بگیریم و در میان علل، انسان را فاعل مختار بدانیم و بگوئیم که خواسته خدا از ازل این بود که هر معلولی از علت ویژه خود صادر گردد و فعل هر انسانی از وی با کمال آزادی و نهایت اختیار سر زند در این صورت میان یک چنین اراده ازلی و مسأله جبری گری ارتباطی وجود ندارد.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- سرنوشت- صفحه 109-113

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/119240