قرآن بهترین قانونها

در قرآن مجید علاوه بر معارف و تعلیمات مربوط به مبدأ و معاد و مسائل اخلاقی و تاریخی، و دستورات مربوط به عبادت، یک رشته قوانین اجتماعی نیز آمده است، که در واقع ترسیمی از قانون اساسی اسلام و بخشی از قوانین مدنی، حقوقی، جزایی و سیاسی آن است.
دقت در این بخش از قرآن به تنهایی می تواند معجزه بودن آن را ظاهر سازد چرا که ظهور و بروز این قوانین بسیار حکیمانه می تواند هر فرد منصفی را به تسلیم وادارد. قرآن کاوان و مفسران و حکیمان الهی (حتی قرآن پژوهان غیر مسلمان) معتقدند که همه‌ قوانین قرآن با فطرت انسان هماهنگ و همسو است: «فطرت الله التی فطر الناس علیها؛ با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است.» (روم/ 30)
قرآن مجید صدها آیه پیرامون اصول جامع و برنامه‌های مختلف شؤون زندگی را در بر دارد که هر یک می‌تواند، مبدأ و سرچشمه‌ دهها و صدها و هزارها قانون فرعی باشد. این سخن نه شگفت است و نه شگفتی‌ زا.
"آلبرماله" مورخ و دانشمند فرانسوی، در کتاب تاریخ عمومی نسبت به عظمت قرآن می نگارد: «قرآن کتاب به تمام معنا ممتازی است که جایگزین سایر کتابهای عالی و محتوی کلیه علوم است؛ کتابی است که هم دارای دستورهای مذهبی و هم قوانین مدنی امروز و هم نسخه راهنمای یک قاضی و هم کمال مطلوب یک پیشوای روحانی است.»
البته ما نمی گوییم تمام جزئیات احکام و قوانین، در ظواهر آیات قرآن بیان شده است زیرا حجم آنها مسلما چندین برابر قرآن است، بلکه منظور این است در هر قسمت اصول لازم را بیان فرموده است. بد نیست در اینجا اشارات کوتاهی به بخشهایی از این اصول داشته باشیم:
1- توحید زیربنای همه چیز: در مسائل اعتقادی قرآن بیش از همه چیز روی اصل توحید تکیه کرده و صدها بار در آیات قرآن، به این مساله اشاره شده، و دقیقترین مفاهیم توحید را ترسیم نموده، تا آنجا که درباره خداوند می فرماید: «لیس کمثله شیء؛ هیچ چیز همانند خداوند نیست.» (شوری/ 11) و اوصاف جلال و جمال او را در صدها آیه شرح داده که در این زمینه می توانید به جلد سوم کتاب پیام قرآن مراجعه کنید. نه تنها خدا را از هر نظر یگانه می شمرد، بلکه نبوت انبیاء را نیز دعوت واحدی می داند و جدایی افکندن میان آنها را نادرست می شمرد «لا نفرق بین احد من رسله؛ مومنان می گویند ما میان پیامبران جدایی نمی افکنیم.» (بقره/ 285) هر چند هر کدام از آنها ماموریتهای ویژه ای، طبق نیاز زمانی خود داشتند، ولی اصول دعوت آنها همه جا یکی بود. مساله توحید در جامعه انسانی نیز حاکم است و چنانکه گفتیم تمام افراد انسان را عضو یک خانواده می داند و از آنها تعبر به برادرانی می کند که از یک پدر و مادر زائیده شده اند.
2- «عدالت اجتماعی» را یکی از مهمترین تعلیمات انبیاء می شمرد و می فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و به همراه آنها کتاب آسمانی و قانون نازل کردیم تا مردم (جهان) عدالت را برپا دارند.» (حدید/ 25) در تعقیب این هدف، همه افراد با ایمان را اعم از بزرگ و کوچک، پیرو جوان، از هر نژاد و هر زبان، دعوت به این امر کرده، می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم اوالوالدین و الاقربین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره قیام به عدالت کنید و برای خدا گواهی دهید، هر چند این گواهی به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکانتان بوده باشد.» (نساء/ 135)
3- در زمینه «روابط اجتماعی» و قراردادها و هر گونه عهد و پیمان، همه را به پایبندی به این اصل دعوت کرده، می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به قراردادها و پیمانهای خود وفادار باشید.» (مائده/ 1) و نیز می فرماید: «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ به پیمان خود عمل کنید که از پیمان سوال می شود.» (اسراء/ 34) گسترش و شمول این آیات چنان است که حتی عهد و پیمان یا غیر مسلمین را شامل می شود و بر روابط عمومی و خصوصی، و قراردادهای بین المللی نیز حاکم است.
4- در زمینه «دفع هرگونه تجاوز» جبران هرگونه خسارت، در یک عبارت کوتاه و کاملا حساب شده می فرماید: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم واتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقین؛ هرکس به شما تجاوز کند، به مانند آن تجاوز کنید، و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید) و بدانید خدا با پرهیزکاران است.» (بقره/ 194)
5- در زمینه «مسائل دفاعی» یک اصل کلی متین را پیشنهاد کرده، می گوید: «واعدوا لهم مااستطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم؛ و در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانایی دارید، از قدرت و قوت و نیرو آماده سازید و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد) تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید. (و تجاوز و جنگی صورت نگیرد.)» (انفال/ 60) در اینجا اعداد قوا و تقویت نیروها را به طور عام، و آماده ساختن مرکب جنگی آن عصر را به طور خاص (به عنوان یک مصداق) به منظور پیشگیری از وقوع جنگ و ارهاب و ترساندن دشمنان، توصیه می کند، و این منطقی ترین هدف برای تقویت بنیه نظامی است.
6- اما در مناقشه ها و نزاعهایی که بین هم مسلکان و رقبای اجتماعی واقع می شود توصیه دیگری دارد و می گوید: به جای مقابله به مثل، یا اعداد قوا از مقابله به ضد استفاده کنید و بدی را به نیکی پاسخ دهید تا تخم نفاق و عداوت برچیده شود، می فرماید: «ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم* و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم؛ بدی را با نیکی دفع کن تا دشمنان سرسخت، همچون دوستان گرم و صمیمی شوند. اما به این مرحله (از ایثار و لطف و محبت) جز کسانی که دارای صبر و استقامتند نمی رسند، و جز کسانی که بهره عظیمی از ایمان و تقوا دارند به آن نائل نمی شوند.» (فصلت/ 34- 35)
7- درباره «سرنوشت انسان» با صراحت می گوید: سرنوشت هر کس به دست او است و در گرو تلاش و کوشش او می باشد «کل نفس بما کسبت رهینة؛ هرکس در گرو کاری است که انجام می دهد.» (مدثر/ 38) «وان لیبس للانسان الا ما سعی* و ان سعیه سوف یری؛ برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست، و سعی و کوشش به زودی دیده می شود و به نتیجه آن خواهد رسید.» (نجم/ 39- 40)
8- در مورد «آزادی عقیده» و اینکه جز از طریق استدلال و تبیین دین نمی توان در محیط فکری کسی نفوذ کرد، می فرماید: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ در قبول دین هیچ اکراهی نیست، راه درست از راه منحرف، آشکار و تبیین شده.» (بقره/ 256) و درمورد «آزادی انسانها» می گوید: یکی از اهداف مهم بعثت پیامبر اسلام (ص) همان آزاد کردن انسانها از قید و بندهای اسارت بوده است «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم؛ پیامبری که زنجیرهایی را که بر آنها بود (از دست و پا و گردنشان) فرو می نهد.» (اعراف/ 157) این زنجیرهای اسارت، مفهوم وسیعی دارد که هرگونه سلب آزادی انسانها را شامل می شود.
9- در مورد «عدم دخالت در زندگی خصوصی دیگران» و احترام به شخصیت افراد و ترک هتک آنان می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسوا ولا یغتب بعضکم بعضا؛ ای کسانی که ایمان آوردید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است، هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید و هیچ یک از شما از دیگری غیبت و عیبجویی نکند.» (حجرات/ 12)
10- «همزیستی مسالمت آمیز» با تمام کسانی که سر جنگ ندارند، و قابل تفاهم در اهداف مشترک محسوب می شوند یا لااقل راه بی طرفی را می پیمایند، از اصولی است که قرآن مجید بر آن تاکید کرده، می گوید: «لاینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تفسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین؛ خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و ازخانه و و دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی کند، به یقین خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.» (ممتحنه/ 8)
سپس می افزاید: «انما ینهیکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم و من یتولهم فاولئک هم الظالمون؛ تنها شما را از دوستی کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند از اینکه با آنها دوستی کنید و هر کس آنها را دوست بدارد ظالم و ستمگر است.» (ممتحنه/ 9)

 


منابع :

  1. ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 8 صفحه 244 و 251

  2. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 3 صفحه 335

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/18200