مقایسه حجاب از دیدگاه اسلام و غرب

چرا غرب همواره تلاش کرده است که در سلسله اقدامات تهاجمى خود علیه ارزش‏هاى فرهنگى ملى و اسلامى، کشف حجاب را یکى از اقدامات مهم قرار داده و توان بالایى را به عملى شدن آن و جلوگیرى از اشاعه حجاب اسلام اختصاص داده است؟ چرا اسلام، این دین سعادت بخش، حجاب را براى زنان واجب فرموده و یکى از احکام ضرورى قراردادهاست؟ شک نیست که غرب و اسلام با دو دیدگاه متفاوت به زن و ارزش‏ها و کرامت انسانى الهى او مینگرند و بر همین اساس برنامه ‏ریزى مى‏ نمایند. اینک حجاب را از دو دیدگاه غرب و اسلام مورد بحث و بررسى قرار می‏دهیم: لباس پوشیدن، شأنى از شئون انسان است و در هر تمدن رابطه مستقیمى با معناى انسان و تعریف انسان در آن تمدن دارد. حجاب انسان در تمدن جدید غربى چیست؟

در تمدنى که خدا از صحنه زندگى غایب شده، و در کلیسا عزلت گزیده، معنویت به حاشیه زندگى خزیده، و استخوان‏بندى فرهنگ و تمدن غربى، یک استخوان‏بندى مادى شده که در آن دیگر معنویت و قدس، اصالت ندارد و انسان دیگرى موجودى نیست که حامل روح الهى باشد و بتواند خلیفه خدا در زمین شود و... در این تمدن، انسان هیچ فرقى بنیادى و وجودى با حیوان ندارد... او هم چند سالى در طبیعت زندگى میکند و میمیرد و هیچ. ارزش و اعتبار همه چیز در این تمدن با این ملاک سنجیده می‏شود که چقدر میتواند به انسانى که اساسا حیوانى مادى‏ است، لذت ببخشد و یکى از چیزهایى که میتواند به او لذت ببخشد تن انسان است.

از نظر غرب، انسان جز تن چیز دیگرى نیست و این تن یکى از مهم‏ترین آبشخورهاى لذت اوست، و او در فرصت محدودى که تا مرگ دارد باید از همه لذت‏ها تا می‏تواند بهره‏ مند شود. در این‏جا ما دیدگاه برخى از دانشمندان غربى را درباره حجاب و پوشش کنار هم قرار میدهیم تا شما خود به قضاوت بنشینید و علت تناقص گوییها را خود پیدا کنید. راسل با تابو خواندن احساس شرم، عفاف و تقواى مرد و پوشش زن درباره ریشه حیا و حجاب مى‏گوید: اخلاق جنسى آن‏چنان که در جوامع متمدن دیده میشود، از دو منبع سرچشمه می‏گیرد: یکى، تمایل به اطمینان پدرى، دیگرى اعتقاد مرتاضانه به خیبث بودن عشق. دیدگاه فروید نیز هم افق با دیدگاه راسل است. او نیز اخلاق جنسى را تابو می‏خواند و در روان‏شناسى خود، مبناى تحرکات انسان را در همه دوران‏هاى زندگى، غریزه جنسى معرفى می‏کند و ایجاد مانع در برابر آنان را به هر شکل ممکن، مردود شمرده، عامل بیمارى‏هاى روانى میداند.

به راستى، آیا می‏توان این کلمات متناقص که حقایق آشکار را زیر پا میگذارد پذیرفت؟ آیا اخلاق نوین جنسى غرب که با استفاده همین نظریات پایه ‏ریزى شده مشکلات روانى را حل کرده است و یا به عکس، عوارض بی‏شمار فرهنگى، اجتماعى و اخلاقى به وجود آورده و هزاران درد بى‏ درمان به دردهاى گذشته افزوده است؟ آیا می‏توان با این سخن متناقض، به تحلیل ریشه حجاب و حیا پرداخت و آن را تبیین نمود؟ شهید مطهرى در پاسخ غربیها میگوید: «درباره این‏که زن ابتدا در خود احساس نقص میکرده است و سبب شده که هم خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زیادى گفته شده است، خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشیدگى زن رابطه ‏اى ندارد. اسلام، نه حیض را موجب پستى و حقارت زن می‏داند و نه پوشیدگى را به خاطر پستى و حقارت زن عنوان کرده است؛ بلکه منظور دیگرى داشته است». آیت الله‏ جوادى آملى میگوید: «شبه ه‏ایى که در ذهنیت بعضى افراد هست، این است که خیال میکنند حجاب براى زن محدودیت و حصارى است، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است». محرومیت از ارضاى غریزه جنسى از راه مشروع و طبیعى، باعث انحراف و فساد خواهد شد؛ اسلام این مشکل را با دستور ازدواج و توجه همسران به ارضاى همدیگر حل کرده است.

این اشکال که حجاب و پنهان شدن زن در میان پوشش‏ها باعث محرومیت و طغیان و فساد میشود، بى ‏اساس است، زیرا اسلام با آن دستورهاى موکد خود راجع به ازدواج و احکام دقیق خود در این مورد، رفع محرومیت کرده است. اما باید توجه داشت که اگر مشکل محرومیت را با به وجود آوردن بى‏ بند و بارى و کشف حجاب رفع کنیم، مفاسد تباهى‏ ها هزاران برابر بیش از تباهى‏ هاى محرومیت است؛ قبلا اشکال میکردند که محرومت از زن باعث میشود که مردها به همجنس خود تمایل کنند و گناه بزرگ لواط رائج میگردد؛ ولى باید با این‏ها گفت چرا در دنیاى غرب که مرد از محرومیت بیرون آمده و با کمال آسانى می‏تواند با زن تماس بگیرد، دامنه همجنس بازى و لواط گسترده شده؛ تا آن‏جا که این موضوع به عنوان لایحه به مجلس کشیده شده و مجلس بریتانیا جواز آن را تصویب کرده است؟ از این نمونه و امثال آن میفهمیم که حل مشکل با بى ‏بند و بارى نیست، بلکه بى‏ بند و بارى مشکل را هزارها برابر میکنند. بى‏ بند و بارى زن‏ها، برنامه‏ هاى سکس، فیلم‏هائى که نمایشگر زن‏هاى نیمه عریان و بى‏ حجاب است، و دوست بازى به عنوان جشن و هنر و برداشتن مرز بین زن و مرد، هر یک آتش است که به خرمن غریزه جنسى مى ‏افتد، و عواقب این تهیجات و تحریکات بر کسى پوشیده نیست؛ اسلام که کاملا به همه جوانب با نظر دقیق می‏نگرد و دستوراتش عمیقا حساب شده و منطقى است، کاملا به مرز باریک بى بند و بارى و فساد اطلاع و توجه دارد، و به خوبى در قانون‏گذارى خود خطر شکسته شدن حصار عفاف، و باریکى این مرز را در نظر داشته است. زندانیان چادر عنوان کتابى است که توسط خانم شهره مستشار در انگلیس منتشر شده است، چنانچه از عنوانش پیداست، حجاب ضد آزادى زن تلقى شده است.

می‏دانیم که آزادى قلمروهایى دارد: بیان عقیده، فعالیت سیاسى و.... حجاب کدام آزادى را سلب می‏کند؟ اگر فعالیت‏هاى اجتماعى و سیاسى زنان معنى نداشت، دیگر کدام آزادى است که با حجاب سلب شده است؛ مگر این‏که مراد از آزادى، هرزگى جنسى و بى بند و بارى غریزى باشد؛ که البته حجاب این آزادى را تحدید میکند و رسالت حجاب هم همین است و نیز حجاب برخى دشواریها را به بار دارد که اگر اصل آن براى سلامت و رشد جامعه انسانى مقید انگاشته شود، باید آن را متحمل شد. در دفاع از حجاب، میتوان گفت: «مگر دانش اندوزى، با محدودیت همراه نیست. مگر راست گویى، برخى آزادیها را سلب نمی‏کند. همواره ناموس خلقت بر این استوار بوده که اشیاء ذى قیمت و پر ارج را در پوشش محکم و دست نیافتنى و به دو از چشم و دسترس هر کس و ناکس محافظت نموده است. مرواریدهاى گرانسنگ را در پوشش نفوذناپذیر چون صدف نگاهدارى نموده، اما سنگ‏هاى بى ‏ارزش را به وفور در هر جا پراکنده است. زن مسلمان نیز آن‏گاه که پیکر خود را حرم پرحرمت حجاب قرار می‏دهد و خویشتن را از تیر نگاه‏هاى هوس آلود مردان هرزه حفظ می‏کند، در واقع مروارید گرانسنگ عفت و نجابت را در صدف حجاب و گوهر ارجمند زنانگى خویش را در پوشش مطمئن از دستبرد نامحرمان حفظ مینماید. نیز می‏توان گفت: و هرگز پوشش مانع کار نیست.

اگر نگاهى به آن زنانى که در کارخانه‏ ها کار یا در دهات مشغول تولید هستند، بکنیم مى‏بینیم هم پوشیده هستند و هم به اقتصاد کمک می‏کنند، و این زنان غرب زده هستند که با برهنگى خود جامعه را به فساد کشیدند و یک موجود مصرفى و تفننى بیش نیستند. نیز می‏توان گفت: تنها راه حفظ شخصیت و حرمت زن روى آوردن به حجاب است. اگر او به حجاب روى آورد، پایگاه خانوادگى ‏اش قوى می‏شود. مردها ناچار میشوند به زندگى خانوادگى خود ارج نهند و به همسران خود، واقعا توجه کنند (و به آنها وفادار باشند). اگر حجاب خود را ارج نهد، او را به مشاغل پست با حقوق بخور و نمیر، نمى ‏گمارند و استعدادهاى واقعى‏ اش به هدر نمی‏رود و آن وقت است که می‏تواند در مشاغل عالى، به مراتب بیشتر از آنچه براى بى‏ حجاب مطرح است، توفیق به دست آورد.


منابع :

  1. خلاصه مقالات كنگره جهانى جايگاه و نقش زن از ديدگاه امام خمينى (ره)

  2. سید عبدالله شیرازی- پوشش زن در اسلام

  3. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/18622