وصول به علم حقیقی در حکمة الاشراق

حسن، مهر و حزن منشأ سفر و مقامات روحانی
به عقیده سهروردی، سفر روحانی و حالات و مقامات مسیر آن منبعث از سه پدیده است: حسن، مهر و حزن. در رساله فی حقیقة العشق خود، سهروردی حسن را از شناخت حق، مهر را از شناخت خود (خویشتن) و سرانجام حزن را از شناخت آنچه نبود پس ببود ناشی می داند. شناخت حق حسن یا نیکوئی، و در واقع خیر اعلی است، حال آنکه شناخت خود به این کشف می انجامد که خود اصلی الهی دارد و نتیجه اش عشق و شوقی است که صوفیان تجربه می کنند و بالاخره حزن است که بر اثر تأمل در نظم کائنات حاصل می شود، زیرا حاکی از جدائی انسان و مفارقت او از منزلگه اصلی است.

مکان شناسی روحانی و سفر روحانی
در رساله فی حقیقة العشق که زبان رمزی و نمادین به اوج خود می رسد، سهروردی داستان آفرینش را این طور آغاز می کند که نخستین آفریده خداوند عقل بود. پس از ذکر اینکه خیر اعلی، یا شناخت، عشق و حزن یا درد فراق، سه جنبه خلقت اند، می پردازد به وصف اینکه چگونه هر یک از دیگری پدید آمد. با استعمال نمادهای صوفیانه ای از قبیل «شهرستان جان»، «پیر جوان»، «ناکجاآباد»، و «جاویدان خرد»، سهروردی سفر روحانی را به تفصیل مرور می کند و مکان شناسی روحانی این سفر را به دست می دهد. سرزمینها، قلمروها، و خطرات گوناگون سفر روح را به شهرستان ازل مورد بررسی قرار می دهد، و بار دیگر در پایان رساله نتیجه می گیرد که شخص تا گاو نفس را نکشد قدم در آن شهر ننهد.
 

اهمیت مبارزه با نفس و امیال در رساله های سهروردی

اهمیت امحاء نفس و امیال شهوانی جسم به کمک ریاضت و تنسک در تعالیم صوفیانه موضوع عامی است که مکررا در رسالات سهروردی انعکاس می یابد. مداومت وی در مطرح کردن این موضوع نشان روشنی است از این که اعتقادات و رسوم صوفیان پیشین بخشی لاینفک از مکتب تفکر اشراقی است و برخلاف آنچه بعضی پیشنهاد کرده اند، در فلسفه سهروردی جنبه ای فرعی ندارد.
سهروردی رساله یاد شده را با تأکید بر طبیعت دوگانه حقیقت به پایان می برد: عملی و نظری و رابطه آنها با نفس کسی که نمی خواهد درگیر جهاد نفس شود... نه به آهن ریاضت زمین بدن را بشکافد تا مستعد آن شود که تخم عمل درو افشاند، نه به دلو فکرت از چاه استنباط آب علم می کشد تا به واسطه معلوم به مجهول رسد. پیوسته در بیابان خودکامی چون افسار گسسته می گردد... و هر گاوی (نفس) لایق این قربان نیست و در هر شهری این چنین گاوی نباشد و هر کسی را آن دل نباشد که این گاو قربان تواند کردن و همه وقتی این توفیق به کسی روی ننماید.

نفس مانع تجربه اشراقی
موضوع سفر روحانی و مؤلفه های اصلی آن بارها و بارها در رساله های مختلف سهروردی بحث شده است و جالب اینجاست که در هر رساله، در اشاره به مفاهیم صوفیانه پیشین، مجموعه جدیدی نماد به کار رفته است. در لغت موران و در بسیاری از نوشته های دیگر خود، سهروردی نفس را دشمنی می داند که بین روح ملکی و تجربه اشراق قرار می گیرد. او می نویسد: هرچه مانع خیر است بد است و هرچه حجاب راهست کفر مردان است. راضی شدن از نفس بدانچه او را دست دهد، و با او ساختن در طریق سلوک عجز است و به خود شادمان بودن تبه است و اگر نیز بهر حق باشد. به کلی روی به حق آوردن خلاص است.

تجربه عرفانی و علم حقیقی در رساله صفیر سیمرغ
مصنفات سهروردی نه تنها از لحاظ کاربرد نمادهای فراوان، بلکه از حیث اشارات مکرر به قرآن و حدیث و نیز درج اشعاری از خود و دیگران غنی است. اینها همه شناختی از عالم مقدسی به ما می دهد که سهروردی خود در آن پرواز عرفانی خویش را چون سیمرغ انجام داد، پرنده ای که احوال روحانی او در صفیر سیمرغ به شرح آمده است. در این رساله سهروردی در بیان اهمیت اعمال زاهدانه و رابطه آن با ادراک انوار مختلفی که هر کدام نماینده نوعی تجربه عرفانی اند، صراحت بیشتر دارد. او به ما می گوید که همه علوم از صفیر این سیمرغ است و بر این مبنا صفیر سیمرغ را، که وی آن را با دانش ورجاوند یکی می داند، به سه بخش تقسیم می کند: در باب تفضیل این علم، در باب آنچه به اهل تجرید مربوط است و بالاخره در باب سکینه یا آرامش درونی.
در مورد تفضیل این علم بر سایر علوم، سهروردی می گوید مقصود و مطلوب این علم حقیقت است و به علاوه، مبتنی بر دیدن و مشاهده است. بدیهی است که مشاهده قوی تر از استدلال باشد، زیرا شخص می تواند همیشه به استدلال و نه به رابطه ای مستقیم و بی واسطه با موضوع علم یک نفر، اعتراض کند. سهروردی در مورد اینکه چگونه چنین چیزی ممکن است تحلیلی فلسفی دارد.

نحوه تجلی علم حقیقی بر اصحاب تجرید
و اما در مورد اینکه چه چیزی از معرفت بر سالک طالب تجلی می کند، سهروردی می گوید که از عالم قدس انواری بر روان اصحاب تجرید فرود می آید. این انوار همچون برق خاطف ناگاه می آیند و زود می گذرند؛ این انوار مطبوع دل را گرم می کنند. این لوایح همه وقتی نیاید، مدتی باشد که منقطع می شود و چون ریاضت بیشتر گردد بروق بسیارتر آید تا بدان حد رسد که مردم در هرچه نگرد بعضی از احوال آن عالم (قدس) با یاد آرد. کسانی که با زهد و ریاضت مشغول نیستند آن انوار را نمی بینند حتی وقتی انوار مذکور به سوی آنها طالع شود. ریاضت شخصیت را تصفیه می کند و موجب می شود که آن انوار را مشاهده کند.
سهروردی تمثیلی می آورد از برآمدن آواز طبل به هنگام جنگ و راندن بر مرکبها که می تواند در شخصی که حتی آماده چنین وضعیتی نیست، ایجاد تحرک کند. وقتی شدت و دوام مشاهده این انوار به غایت رسد، آن را سکینه گویند: احساس آرامش که به هیچ تجربه دیگری شباهت ندارد. سهروردی با اشاره به آیات قرآنی که مفهوم سکینه در آنها بحث شده، آن را مقامی به شمار می آورد که صوفی از جنت عالی نداهای به غایت لطیف بشنود و مخاطبات روحانیت بدو رسد و مطمئن گردد.
 

اجزاء عملی و اصلی طریقت

بحث خود را درباره نظر سهروردی راجع به سفر روحانی انسان و جزء مکمل آن، یعنی ریاضت، با تأملی کوتاه در واپسین بخش بستان القلوب او به پایان می بریم. سهروردی پس از بحث تعدادی از مسائل فلسفی دیرین در بستان القلوب، درونمایه و زبان را به گونه ای تغییر می دهد که نوشته اش به مرز شعر و نثر نزدیک می شود؛ وی این رساله را با خلاصه ای از اجزاء اصلی جنبه های عملی طریقت صوفیانه، به شرح زیر، خاتمه می دهد:

1- روزه داری:
سهروردی نخست اهمیت روزه داری و گرسنگی را بحث می کند و آن را بنیاد ریاضت می داند. او می گوید: بدان که بنای ریاضت بر گرسنگی است... اگر کسی خواهد مجاهده کند و گرسنگی نکشد، هیچ حاصل نشود، و هر آفتی که پیدا می شود از سیری و پر خوردن می شود.

2- کم خوابی:
دومین دستور سهروردی این است که باید خواب را به حداقل رساند. پس از ذکر اینکه خداوند همیشه بیدار است و قرآن از ما می خواهد که خدای گونه باشیم، نتیجه می گیرد که کم خوردن زمان خواب را کم می کند و موجب می شود که دیگر شهوات انسانی نیز تقلیلی یابد. پس چندان که کمتر خورند، به صفات حق موصوف تر باشند، و نیز چندان که کمتر خورند کمتر خسبند. سهروردی معتقد است هر وقت و هر جا که ممکن شد، شخص باید در طول شب بیدار بماند و اگر این بیش از حد طاقت فرسا بود، نیمه دوم شب را در بیداری بگذراند و اگر باز هم این مقدار بیش از حد طاقت او بود، ناظر طلوع آفتاب باشد، زیرا فوائد زیادی در بیدار ماندن است.

3- ذکر:
ذکر نامهای خداوند باعث تحولی درونی است که روح انسانی را آماده پذیرش نور حق می کند. سهروردی تا آنجا پیش می رود که می گوید حتی رسول خدا پیش از دریافت وحی مدام ذکر می گفت. سهروردی می گوید که ذکر با زبان آغاز می شود و سپس صوفی به مرحله ای می رسد که کل وجودش یاد خدا کند. صوفی در این مرحله ساکت می شود: و اول ذکر زبان باشد، آنگاه ذکر جان و چون جان به ذکر درآمد زبان خاموش شود.

4- پیر:
اگرچه ذکر مهم است، سهروردی بی درنگ یادآور می شود که شیخی باید تا تلقین ورد کند. اگر قرار است سالک طریقت به درستی راهنمائی شود، وجود پیری لازم است و مرید باید خویشتن را تسلیم وی کند. همانطور که سهروردی می گوید: و چون پیر مرید را بیند و داند که او را استعدادی هست، تلقین (آن) ذکر کند که لایق داند و در جای نشاند و نگذارد که هیچ فکر کند و دائما ذکر کند چنانکه هیچ گونه منقطع نشود. و به مقدار استعداد مرید قدر طعام فرماید. و هر روز پیش مرید می آید تا اگر واقعه یا خوابی دیده باشد تعبیری چنانکه لایق باشد بکند. سهروردی به صراحت می گوید که بی پیر به جائی نرسند، و یکی از مهم ترین مسئولیتهای شیخ را مراقبت کردن بر چله نشینی سالک می داند. کم از چهل روز نباید که مرید به خلوت نشیند و اگر از یک خلوت نگشاید به دو سه و همچنین به چهار و پنج و بیشتر کند.

5- صفات اخلاقی:
رعایت صفات اخلاقی مانند راستگوئی، تواضع، شفقت، خلوص و احتراز از حسد بردن بر دیگران، اجزاء اساسی طریق صوفی است. سهروردی حتی چیزهائی جزئی از قبیل استعمال بوی خوش و شعرخوانی را در طول روز توصیه می کند.


منابع :

  1. مهدی امین رضوی- سهروردی و مکتب اشراق- ترجمه مجدالدین کیوانی- نشر مرکز سال 1377- صفحه 120-114

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/19204