تأثیر سهروردی بر ملاصدرا

غلبه سهروردی بر فلسفه اسلامی به اندازه قابل ملاحظه ای به دست ملاصدرا محدود شد، حکیمی که نقدها و شرحهای وی بر تعالیم سهروردی او را به عنوان بالاترین مرجع حکمت متعالیه تثبیت کرد. سهروردی و ملاصدرا نماینده دو رویکرد متمایز به حکمت هستند. نظام فلسفی ملاصدرا فلسفه سهروردی را در برمی گیرد اما او تغییرات عمده ای در آن داده که در نتیجه تعبیرات مشائی ابن سینا با اندیشه های اشراقی سهروردی در هم تلفیق و ترکیب شده است. جامعیت اندیشه های ملاصدرا تفوق او را بر فلسفه اسلامی در ایران تا عصر حاضر پای برجا نگه داشته است.

تغییر اصالت نور به اصالت وجود
مهم ترین توفیق ملاصدرا این است که او مبنای معرفت شناسی سهروردی را از نور به اصالت وجود تغییر داد. تغییر مهم این گونه صورت پذیرفت که کل ساختار فلسفه سهروردی با یک استثناء دست نخورده باقی مانده است و آن استثنا اولویت اصالت وجود بر اصالت ماهیت سهروردی است. صدرالدین شیرازی بیش از پنجاه کتاب نوشت که از شرحهائی بر احادیث اسلامی، مانند شرح اصول کافی گرفته تا تألیفات مشائی او از قبیل کتاب شرح الهدایه را دربر می گیرد. کتابهائی هم دارد که در آنها به دفاع از اصول اشراق برخاسته است، از قبیل الشواهد الربوبیه، حکمة العرشیه، شرح معروف او بر حکمة الاشراق سهروردی موسوم به تعلیقات علی شرح حکمة الاشراق، و بالاخره شاهکار او، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة العقلیه.
فلسفه ملاصدرا هم نهاد بی نظیری از جریانهای فکری عمده در اسلام به دست می دهد. این جریانها، همان گونه که سیدحسین نصر می گوید، بدین شرح اند: کلام، فلسفه مشائی، حکمت اشراقی و عرفان. در ملاصدرا ما عناصری از غزالی، ابن سینا، سهروردی و مخصوصا ابن عربی می بینیم. به علاوه، تصوف، به ویژه در وجه عرفانی آن، به عنوان پس زمینه کل این ترکیب یا همنهاد عمل می کند.

تفاوت ملاصدرا و سهروردی در آراء هستی شناسی
تفاوت اصلی میان ملاصدرا و سهروردی در آراء هستی شناختی آنهاست. به عقیده ملاصدرا، که طرفدار اصالت وجود و درجات موجودات (تشکیک) بود، هر موجود جایگاه وجودشناختی متفاوتی دارد. ملاصدرا که وجود محض را همان وجود مطلق می داند، بر این عقیده است که در میان همه درجات موجودات وحدتی است که از وجود (محض) صادر می شود تا اینجا، نظام فلسفی ملاصدرا مشابه نظام سهروردی است، با این تفاوت که ملاصدرا وجود را جایگزین نور کرده است.
چیزی که تفاوت عمده میان این دو اندیشمند را پدید می آورد توصیف آنهاست از سلسله مراتبی که هر دو مدافع آنند. ملاصدرا می گوید سلسله مراتب در مورد قلمرو وجود قابل اعمال است و نمی تواند ماهیت را شامل شود. سهروردی نقطه مقابل را می گیرد، بدین ترتیب که می گوید درجه بندی موجودات تنها وقتی معنا پیدا می کند که در مورد ماهیات به کار رود. سید جلال آشتیانی در کتاب خود هستی از نظر فلسفه و عرفان بحث مفصلی درباره جدال میان دیدگاه سهروردی و ملاصدرا درباره وجود و هستی دارد. او نظر ملاصدرا را این گونه خلاصه می کند: «هر موجودی که صاحب ماهیت است باید معلول باشد، و وجودی که صرف الوجود است،...، واجب الوجود است». بنابراین، از نظر ملاصدرا، وجود مقدم بر ماهیت و لذا اصلی است زیرا نخست چیزی باید وجود داشته باشد و سپس دارای ماهیت گردد. اساسا این بحث است که در مرکز فلسفه ملاصدرا قرار دارد.

فرارفتن ملاصدرا از بحث تمایز میان وجود و ماهیت
به عقیده آشتیانی تعبیر دیگری از بحث ملاصدرا هست که از تفاوتی که سنتا میان ماهیت و وجود قائل بوده اند، فراتر می رود. آشتیانی این گونه اظهارنظر می کند که ملاصدرا هم در اسفار هم در مشاعر نظریه ای بینابینی مطرح می کند که در حکم آشتی یا تقریبی است میان آنهائی که به دفاع از اصالت ماهیت و آنان که در تأیید اصالت وجود بحث می کنند. آشتیانی می گوید، چون همه موجودات به لحاظ جایگاهشان در سلسله مراتب وجود اساسا متفاوتند، ماهیت و وجود یکی و یک چیز می شوند زیرا هر موجودی دارای یک جایگاه وجود شناختی است که درجه وجودی او را تعیین می کند و این جایگاه هویت و ماهیت او را به او ارزانی می دارد.
در واقع همین بحث مذکور است که شعاع نفوذ سهروردی را بر ساختار هستی شناسی ملاصدرا نشان می دهد. بحث ملاصدرا را می توان موضعی بینابینی، که فراتر از تمایز مرسوم ماهیت / وجود می رود، خواند و گفت که اینها دو جنبه از حقیقتی واحدند.
بحث همه جانبه ای از تفاوتهای میان این دو حکیم بزرگ بیرون از حوصله نوشتار حاضر است. کافی است بگوئیم که هر دو شخصیت تأثیری پایدار بر ساختار فکری ایران، شبه قاره هند و مخصوصا بر تشیع بر جای نهادند. به سبب دشمنی فقهای ظاهری و قشری، تعالیم ملاصدرا برای حدود یک سده در مراکز علمی تدریس نشد. با وجود این، به مجرد اینکه، در اوائل دوره قاجار، آثار مذکور از نو رواج یافت، در صدر مطالعات دانش پژوهان قرار گرفت.


منابع :

  1. مهدی امین رضوی- سهروردی و مکتب اشراق- ترجمه مجدالدین کیوانی- صفحه 205-202

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/19220