تالیفات امام محمد غزالی

غزالی

غزالی از آن‌ عده‌ محققان‌ و مؤلفان‌ است‌ که‌ آثارشان‌ به‌ کثرت‌ معروف‌ است‌ چنانکه‌ پیش‌ گفتیم‌ در یک‌ جا می نویسد: «چهل‌ سال‌ در دریای علوم‌ غواصی کرد و در علوم‌ دین‌ نزدیک‌ به‌ هفتاد کتاب‌ تصنیف‌ کرده‌ پس‌ دنیا را چنانکه‌ بود بدید و جملگی را بینداخت‌.» شاید غیر از موضوعات‌ دینی درباره‌ موضوعات‌ دیگر هم‌ کتاب‌ نوشته‌ باشد که‌ نام‌ نبرده‌ یا ما نمی دانیم‌. در هر صورت‌ غیر از خود او دیگران‌ هم‌ بیشتر از هفتاد کتاب‌ و رساله‌ از او نقل‌ کرده‌اند. خوشبختانه‌ بیشتر این‌ آثار بر جای مانده‌ است‌ که‌ برخی از آنها را به‌ ترتیب‌ اهمیت‌ ذکر می کنیم.

احیاء علوم‌ الدین

احیاء علوم الدین مهمترین‌ کتاب‌ عربی غزالی است‌ در مواعظ‌ و حکم‌ و اخلاق‌ و مسائل‌ دینی، که‌ آن را در سفر شام‌ و بیت المقدس‌ پرداخته‌ است‌. در اهمیت‌ این‌ کتاب‌ همین‌ بس‌ که‌ گفته‌اند: «لوذهبت‌ کتب‌ الاسلام‌ و بقی الاحیاء لاغنی عما ذهب‌؛ اگر تمام‌ کتابهای اسلامی از میان‌ برود و تنها احیاء باقی بماند، مسلمانان‌ از آنچه‌ از میان‌ رفته‌ بی نیاز می باشند.» این‌ کتاب‌ بر چهار قسم‌ تقسیم‌ می شود یکی در عبادات‌، دو دیگر در عادات‌، سه‌ دیگر در مهلکات‌، چهارم‌ در منجیات‌. هر کدام‌ از این‌ چهار قسم‌ شامل‌ ده‌ کتاب‌ است‌ که‌ مجموعا چهل‌ کتاب‌ یا چهل‌ بخش‌ می شود. این‌ کتاب‌ پیوسته‌ مورد نظر اهل‌ معرفت‌ بوده‌ و موافقان‌ و مخالفان‌ زیادی داشته‌ است‌ و درباره‌ آن‌ رساله‌ها نوشته‌ و تلخیص‌ و شرح‌ کرده‌اند.
نخست‌ خود امام‌ این‌ کتاب‌ را خلاصه‌ کرد و آن را: «المرشدالامین‌ الی موعظة‌المتقین‌» نام‌ نهاد و نیز تلخیص‌ برادرش‌ را به‌ نام‌ «لباب‌ الاحیاء» باید نام‌ برد. شاید مهمترین‌ شرحی که‌ بر «احیاء» نوشته‌ شده‌ است‌ همان‌ است‌ که‌ مؤلف ‌«تاج‌ العروس»‌ سید محمد حسینی معروف‌ به‌ مرتضی زبیدی (تولد 1145 / وفات‌ 1205) نوشته‌ و آن را اتحاف‌ السادة‌ المتقین‌ نامیده‌ است‌. این‌ شرح‌ در سال‌ 1302 هجری در 13 مجلد در فاس‌ چاپ‌ شده‌ و باز در سال‌ 1311 در مصر در ده‌ مجلد چاپ‌ گردید.
زبیدی از طرفداران‌ جدی امام‌ بود و هماره‌ از او دفاع‌ می کرد. از طرفداران‌ دیگر امام‌ زین العابدین‌ ابوالفضل‌ عبدالرحیم‌ بن‌ حسین‌ عراقی است‌ که‌ احادیث‌ این‌ کتاب‌ را بیرون‌ آورد و در سال‌ 751 کتابی در چند مجلد بپرداخت‌ در صحت‌ احادیث‌ و سند آنها. پس‌ از آن‌ هم‌ در سال‌ 760 کتابی مختصرتر به‌ نام‌ المغنی عن‌ حمل‌ الاسفار بپرداخت‌.
از مخالفان‌ غزالی یکی ابوالفرج‌ بن‌ الجوزی است‌ (درگذشته‌ 597 ه.ق‌) که‌ منهاج‌ القاصدین‌ را در شرح‌ احیاء علوم‌ الدین‌ غزالی نوشت‌ و سپس‌ به‌ نظر خود کتابی پرداخت‌ در اغلاط‌ احیاءالعلوم‌، که‌ آن را «اعلام‌ الاحیاء بأغلاط‌ الاحیاء؛ آگاهانیدن‌ زندگان‌ به‌ غلطهای احیا» نامید. پسر ابن‌ الجوزی یعنی ابوالمظفر ابن‌ الجوزی هم‌ غزالی را انتقاد کرد که‌ کتابش‌ را بر مذهب‌ صوفیان‌ وضع‌ کرده‌ است‌. اما غزالی از پیش‌ در جواب‌ بعضی از این‌ گونه‌ اعتراضات‌ کتاب‌ الاملاء علی مشکل‌ الاحیاء را نوشته‌ بود.

المنقذ من‌ الضلال

المنقذ من الضلال این‌ کتاب‌ از بهترین‌ آثار غزالی است‌، زیرا در نوع‌ خود کم‌ نظیر است‌، که در آن شرح و چگونگی خروج از شک و وصول به نور یقین آمده است.
مقاصدالفلاسفه: این‌ کتاب‌ شاید یکی از بهترین‌ و آسان ترین‌ کتب‌ حکمت‌ مشاء است‌ که‌ غزالی برای تفهیم‌ مفاصد فیلسوفان‌ نوشت‌ تا پس‌ از آن‌ کتاب‌ تهافت‌ الفلاسفه‌ را بر اساس‌ آن‌ در رد فیلسوفان‌ تألیف‌ کند و نشان‌ دهد که‌ بدون‌ فهم‌ و کورکورانه‌ عقاید فیلسوفان‌ را رد نکرده‌ است‌. خود می گوید: «فینبغی أن‌ نحقق‌ مذهبهم‌ اولا للتفهیم‌، ثم‌ نشتغل‌ بالاعتراض‌، فان‌ الاعتراض‌ علی المذهب‌ قبل‌ تمام‌ التفهیم‌ رمی فی عمایة‌؛ شایسته‌ است‌ که‌ نخست‌ روش‌ آنان‌ را بررسی کنیم‌، آنگاه‌ به‌ اعتراض‌ بپردازیم‌. زیرا اعتراض‌ بر مذهبی پیش‌ از آنکه‌ آن را به‌ خوبی دریابند، سنگ‌ انداختن‌ در تاریکی است‌!» این‌ کتاب‌ به‌ سال‌ 1888 با شروح‌ در لندن‌ چاپ‌ شد و در سال‌ (1506) به‌ لاتین‌ ترجمه‌ شده‌ بوده‌ است‌.

تهافت‌ الفلاسفه

غزالی در این‌ کتاب‌ با سلاح‌ خود فیلسوفان‌، یعنی برهان‌ و استدلال‌ و قواعد فلسفه‌، به‌ ابطال‌ عقاید آنها پرداخته‌، در بیست‌ مسئله‌ از مسائل‌ مختلف‌ تناقض‌ آراء و لغزشهای آنها را بیان‌ کرده: در سه‌ مسئله‌ حکم‌ به‌ کفر فیلسوفان‌ داده‌ است‌ و در هفده‌ مسئله‌ به‌ بدعتشان‌ منسوب‌ داشته‌ است‌. آن‌ سه‌ مسئله‌ که‌ در آن‌ فیلسوفان‌ با تمام‌ مسلمانان‌ مخالفت‌ کرده‌اند عبارت‌ است‌ از:
1. می گویند: ابدان‌ و اجساد محشور نمی شوند و آنچه‌ پاداش‌ می بیند و عقاب‌ می یابد ارواح‌ مجرده‌اند و ثوابها و عقابها جسمانی نیست‌ بلکه‌ روحانی است.
2. می گویند: خدای تعالی کلیات‌ را می داند و به‌ جزئیات‌ عالم‌ نیست‌ و این‌ کفر صریح‌ است‌ و حق‌ آن‌ است‌ که به‌ اندازه‌ ذره‌ای در آسمانها و زمین‌ از دانش‌ او بر کنار نیست.
3. می گویند: عالم‌ قدیم‌ و ازلی است‌ و این‌ خلاف‌ حدوث‌ عالم‌ است‌ که‌ در شریعت‌ آمده‌ است‌.
آن‌ هفده‌ مسئله‌ که‌ در باب‌ آنها فیلسوفان‌ را به‌ بدعت‌ و انحراف‌ و کجروی متهم‌ و منسوب‌ می دارد عبارت‌ است‌ از: 1- عجز فیلسوفان‌ از اثبات‌ صانع؛ 2- عجز فیلسوفان‌ از اقامه‌ دلیل‌ بر محال‌ بودن‌ دو خدا؛ 3- ابطال‌ مذهب‌ فیلسوفان‌ در نفی صفات؛ 4- ابطال‌ عقیده‌ فیلسوفان‌ به‌ اینکه‌ می گویند: ذات‌ باری به‌ جنس‌ و فصل‌ منقسم‌ نمی شود؛ 5- ابطال‌ قول‌ فیلسوفان‌ که‌ می گویند مبدأ اول‌ موجود بسیط‌ بدون‌ ماهیت‌ است؛ 6- عجز فیلسوفان‌ از اثبات‌ اینکه: خدا جسم‌ نیست؛ 7- در بیان‌ اینکه‌ قول‌ به‌ دهر و نفی صانع‌ بر فیلسوفان‌ لازم‌ می آید؛ 8- عجز فیلسوفان‌ از اثبات‌ اینکه‌ مبدأ اول‌ عالم‌ به‌ غیر است؛ 9- در ابطال‌ قول‌ فیلسوفان‌ که‌ گویند: خدا جزئیات‌ را نمی داند؛ 10- ابطال‌ قول‌ فیلسوفان‌ که‌ گویند: آسمان‌ حیوانی متحرک‌ بالاراده‌ است؛ 11- ابطال‌ قول‌ فیلسوفان‌ راجع‌ به‌ غرض‌ محرک‌ آسمان؛ 12- در ابطال‌ قول‌ ایشان‌ که‌ گویند: نفوس‌ آسمانی تمام‌ جزئیات‌ را می دانند؛ 13- در ابطال‌ قول‌ ایشان‌ راجع‌ به‌ محال‌ بودن‌ خرق‌ عادات؛ 14- درباره‌ قول‌ ایشان‌ که: نفس‌ انسان‌ جوهری است‌ قائم‌ به‌ نفس‌ و جسم‌ و عرض‌ نیست؛ 15- قول‌ ایشان‌ درباره‌ محال‌ بودن‌ فنای نفوس‌ بشری؛ 16- در ابطال‌ انکار فیلسوفان‌ به‌ رستاخیز و حشر اجساد؛ 17- در ابطال‌ مذهب‌ ایشان‌ در ابدیت‌ عالم‌.
پس‌ از بحث‌ مستوفی درباره‌ هر یک‌ از این‌ مسائل‌ و بیان‌ عجز و تهافت‌ حکیمان‌ و تقریر ادله‌ ایشان‌، غزالی در آخر این‌ کتاب‌ چنین‌ می گوید: «اگر کسی بپرسد حال‌ که‌ مذاهب‌ این‌ جماعت‌ را بیان‌ کردی، آیا به‌ طور قطع‌ حکم‌ به‌ کفرشان‌ می کنی؟! گویم: آری بی هیچ‌ تردید تکفیر آنها در سه‌ مسئله‌ حتمی است‌. نخست: مسئله‌ قدم‌ عالم‌ و اینکه‌ تمام‌ جواهر قدیمند؛ دوم‌ قول‌ ایشان‌ که‌ خدای تعالی به‌ جزئیاتی که‌ از اشخاص‌ حادث‌ می گردد عالم‌ نیست؛ سوم‌ انکارشان‌ به‌ بعث‌ اجساد و حشر آنها که‌ این‌ سه‌ با اسلام‌ سازگار نیست‌ و معتقد آن‌ تکذیب‌ کننده‌ انبیاء است‌ ولیکن‌ باقی مسائل‌ چیزهایی است‌ که‌ مذهبشان‌ به‌ معتزله‌ نزدیک‌ است‌.»
صاحب‌ تاریخ‌ الحکماء می گوید که‌ غزالی بسیاری از مطالب‌ این‌ کتاب‌ را از تألیفات‌ یحیی نحوی انتحال‌ کرده‌ است‌، ولیکن‌ چون‌ آن‌ تألیفات‌ به‌ دست‌ ما نیست‌، این‌ قول‌ را از او باور نتوانیم‌ داشت‌. قاضی ابوالولید محمدبن‌ احمدبن‌ رشدالمالکی (درگذشته‌ 595 ه.ق‌) نیز به‌ دفاع‌ از فیلسوفان‌ برخاست‌ و کتاب‌ تهافت‌ التهافت‌ را در رد تهافت‌ الفلاسفه‌ نوشت‌ و گفت: «هر چه‌ غزالی در این‌ کتاب‌ نوشته‌، خالی از برهان‌ و عاری از یقین‌ است‌.» در آخر کتاب‌ می نویسد: «شکی نیست‌ که‌ غزالی شریعت‌ و دین‌ هر دو را خراب‌ کرد و راه‌ خطا رفت‌» و سپس‌ می گوید: «اگر ضرورت‌ طلب‌ حق‌ در میان‌ نبود اصلا در این‌باره‌ سخن نمی گفتم‌.»

بسیط‌ و وسیط‌ و وجیز

در فقه‌، این‌ کتابها را بسیاری از دانشمندان‌ شرح‌ و تلخیص‌ کرده‌اند.
جواهرالقرآن: که‌ مشتمل‌ بر زبده‌ قرآن‌ است‌، کتاب‌ منقسم‌ به‌ علوم‌ و اعمال‌ است‌ و اعمال‌ هم‌ به‌ دو قسم: ظاهری و باطنی تقسیم‌ می گردد، اعمال‌ باطنی نیز منتهی به‌ تزکیه‌ و تحلیله‌ می شود.
المضنون‌ به‌ علی غیر اهله: که‌ در سال‌ 1309 در ضمن‌ مجموعه‌ای خطی در مصر چاپ‌ شد، اما در انتساب‌ این‌ کتاب‌ به‌ غزالی تأمل‌ است‌. غزالی در کتاب‌ جواهرالقرآن‌ نوشته‌ که: «برخی کتابها نوشته‌ام‌ که‌ به‌ غیر اهلش‌ مضمون‌ است‌.» سبکی می گوید: «یقین‌ دارم‌ که‌ این‌ کتاب‌ از آن‌ غزالی نیست‌ ولیکن‌ یافعی آن را از غزالی می داند.»
فضایح‌ الباطنیه: که‌ شامل‌ تعالیم‌ قرامطه‌ و اسماعیلیان‌ و غیر ایشان‌ از طوایف‌ باطنیه‌ است‌. کتاب‌ مذکور در موضوع‌ خود سخت‌ سودمند است‌. این‌ کتاب‌ به‌ سال‌ 1968 م‌ به‌ کوشش‌ عبدالرحمن‌ بدوی چاپ‌ شده‌ است‌.
غرایب‌ الاول‌ فی عجایب‌ الدول: که‌ در آن‌ سلطان‌ محمد پسر ملکشاه‌ سلجوقی را مورد خطاب‌ قرار می دهد.
سرالعالمین‌ و کشف‌ ما فی الدارین: که‌ از نظام‌ حکومتها و دولتها بحث‌ می کند.
تنزیه‌ القرآن‌ عن‌ المطاعن: که‌ به‌ سال‌ 1329 در مصر چاپ‌ شده‌ است‌.
المنخول: در علم‌ اصول‌ است، این‌ کتاب‌ را غزالی در دوران‌ نوجوانی نوشت‌ و همین‌ کتاب‌ بود که‌ دستاویز جماعتی غوغا قرار گرفت‌ و از روی آن‌ گفتند: غزالی در امام‌ ابوحنیفه‌ طعن‌ کرده‌ است‌.
المستصفی: در اصول‌ فقه‌ و آن‌ کتاب‌ کلانی است‌ در دو مجلد. در مقدمه‌ این‌ کتاب‌ می گوید: «من‌ لم‌ یعرف‌ المنطق‌ فلاثقه‌ له‌ فی العلوم‌ اصلا؛ هر کس‌ منطق‌ نداند هیچ‌ اعتمادی به دانسته های او نیست‌!»
بزرگترین‌ و اصیلترین‌ کتاب‌ فارسی غزالی کیمیای سعادت‌ نام‌ دارد، که‌ در اخلاق‌ و مسائل‌ دینی پرداخته‌ و تلخیص‌ گونه ای فارسی است‌ از احیاء علوم‌الدین‌ غزالی و «نظیر آن‌ کتابی به‌ فارسی در این‌ موضوع‌ نوشته‌ نشده‌» و تاریخ‌ تألیفش‌ میان‌ سالهای 500 - 490 است.
دیگر از نوشته‌های فارسی غزالی نصیحة‌الملوک‌ است‌ که‌ آن را برای سلطان‌ محمد بن‌ سنجر سلجوقی نوشته‌ و این‌ کتاب‌ در میان‌ مردم‌ دست‌ به‌ دست‌ می گشته‌ و عموی شرف الدین‌ مبارک‌بن‌ المستوفی الاربلی آن را به‌ تازی برگردانده‌ است‌. در حدود بیست‌ تا سی جلد دیگر‌ از رسائل‌ و کتب‌ غزالی چاپ‌ شده‌ و یا وجود آن‌ در کتابخانه های بزرگ‌ عالم‌ سراغ‌ داده‌ شده‌ که‌ در اینجا از ذکر آنها خودداری شده است.


منابع :

  1. سید حسین نصر- تاریخ فلسفه اسلامی- حکمت- تهران- 1382

  2. هانری کربن- تاریخ فلسفه اسلامی- مترجم؛ جواد طباطبایی- کویر- 1383

  3. کانون ایرانی پزوهشگران حکمت

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/19527