سخنان امام علی علیه السلام درباره صلح

نخست می پردازیم به جملات امیرالمؤمنین (ع) درباره صلح در فرمان مبارک، آن حضرت می فرماید:
1- «ولا تدفعن صلحا دعاک الیه عدوک و لله رضی. فان فی الصلح دعه لجنودک و راحه لهو مک و امنا لبلادک؛ و هرگز صلحی را که دشمنت دعوت به آن می کند و رضایت خدا در آن است دفع مکن، زیرا در صلح آرامشی برای لشکریان توست، و راحتی از اضطربات درونی برای تو، و امنیتی بر شهرهایت.»،
امیرالمؤمنین (ع) مالک را از دفع صلحی که دشمنی دعوت به آن می کند به یک شرط منع می کند که فوق العاده با اهمیت است، این است که صلح مفروض مورد رضای خداوندی باشد، و بدیهی است که اگر صلح برای این باشد که دشمن خود را تقویت نماید، و بر سر مسلمانان تاخت و تاز بیاورد، مورد رضای خدا نیست، اگر صلح برای آن باشد که در میان مسلمانان اختلاف بیفتد و پراکندگی پیش بیاید و دشمن از این فرصت استفاده کند و آنان را مورد هجوم قرار بدهد، می توان گفت صلحی که رضای خدا در آن است، اینست که طرفین از کشتار یکدیگر دست بردارند و (حیات معقول) خود را با اندیشه و تفکر عمیق و با فرصت مناسب تحقق ببخشند و راه را برای تفاهم معقول هموار بسازند، همانطور که در منابع اسلامی آمده است جهاد برای اصلاح و ایجاد حیات طیبه است نه برای از پای درآوردن مردم که کشتن بی دلیل یکی از آنان مساوی کشتن همه انسان ها است. (مائده/ 32) و چنین صلحی است که آسایش لشکریان را تأمین می کند و اندوه ها و اضطرابات درونی زمامدار منتفی و امنیت را در جامعه برقرار می نماید.
2- در خطبه 207 نهج البلاغه در یکی از روزهای جنگ صفین شنید که بعضی از یاران آن حضرت به لشکریان دشنام می دهند، فرمود: «من نمی خواهم شما مردمی ناسزاگو باشید، ولی شما اگر کردارهای آنان را به یکدیگر توصیف کنید، و به یاد بیاورید، صحیح تر و برای معذور بودنتان کاملتر خواهد بود. به جای ناسزا گفتن، چنین بگوئید: خداوندا، خونهای ما و خونهای آنان را حفظ فرما و در میان فرما و آنان صلح را برقرار فرما.»
3- در خطبه 125 در پاسخ کسانی که می گفتند: «چرا برای تحکیم مدتی فاصله قرار دادی؟» فرمود: «فانما فعلت ذلک لیتـبین الجاهل و یثــبتـت العالم،و لعل الله ان یصلح فی هذه الهدنه امر هذه الامه؛ جز این نیست که مدتی را برای تحکیم فاصله قرار دادم برای اینکه شخص نادان اطلاع و آگاهی به دست بیاورد و شخص دانا در کار خود تحقیق کند یا موضع خود را تثبیت نماید که خداوند در مدت این متارکه جنگ امر این امت را اصلاح فرماید.»
4- در خطبه 131 در حال نیایش می گوید: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان، و لا التماس شیء من فضول الحطام، ولکن لنزد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیا من المظلومون، من عبادک، و تقام المعطله من حدودک؛ خداوندا، تو می دانی که کوشش ما در موضع خلافت برای رقابت در سلطه گری و به دست آوردن چیزی از متاع محقر دنیا نبود، بلکه برای آن بود که به نشانه ها و حقایق دین تو وارد شویم و در شهرهای تو اصلاح نمائیم (صلح را برقرار کنیم) تا ستمدیدگان از بندگانت در امن و آسایش باشند و قوانین متروک تو بار دیگر به جریان بیفتد.»
صراحت و تاکید موضوع صلح را از مبانی اصلی زندگی اجتماعی معرفی می کنند، مخصوصا با توجه به حکم عقل صریح که خداوند هدف از خلقت انسان را قرار گرفتن انسان در جاذبه کمال مطلق (به وسیله عبادت که تکاپو در مسیر حیات معقول است) معرفی فرموده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و من جن وانس را نیافریدم مگر اینکه مرا عبادت کنند.» (ذاریات/ 56)
 


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 522- 523

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/210552