ده روایت از امامان مصوم در باب پاسخگویی به نیازهای مردم

آنچه در کتاب و سنت آمده، نه تنها ناظر به اصول ارزشی، بلکه بیان کننده همه نیازهای انسان تا روز قیامت، از جمله قوانین و مقررات فردی و اجتماعی است. برای فهم روشن این حقیقت، باید عنایت کرد که در سده های نخست اسلامی، فروع فقهی و قوانین حقوقی تا این اندازه گسترده نبوده اند. اما پا به پای گسترش نیاز به این فروع و قوانین، اجتهاد توانست به وظیفه خود عمل کند و جوابگوی نیازهای رو به رشد بشری باشد. البته این نیازها تا گذشته ای نه چندان دور، بیشتر در زمینه مسائل عبادی و احکام مدنی بوده است و از این رو پاسخ دهی اجتهاد نیز بیشتر به همین زمینه مربوط می شده است.
در کتب روایی ما آمده است که هر چه مورد نیاز مردم باشد، در کتاب و سنت نهفته است. از آنجا که هیچ موضوعی بیش از حکومت و رهبری و مسائل وابسته به آن مرود نیاز مردم نیست، روشن است که قوانین این موضوعات نیز در کتاب و سنت نهفته اند.
آیا ممکن است دینی که تا این اندازه به مسائل حکومت و اقتصاد و مانند آن بها داده است، تنظیم قوانین و مقررات مربوط به این مسائل را بر عهده اندیشه کوتاه و نارسای بشر نهاده باشد؟ همانگونه که حجم مباحث عبادی در کتب متاخرین نسبت به آثار پیشینیان چندین برابر شده است، در دیگر زمینه ها نیز، به تناسب احساس نیاز جامعه، فقه زنده ما می تواند پاسخگوی همه نیازها و چندین برابر مباحث طرح شده در کتب گذشتگان باشد.
راز توفیق فقه ما در این است که طبق روایات ما، ارائه اصول در همه زمینه ها توسط کتاب و سنت صورت پذیرفته است و از سوی دیگر، به مجتهدان دستور داده شده که شاخه ها و فروع را به تناسب نیاز هر زمان، از آن اصول استنباط کنند. البته شرایط و روش های این اجتهاد نیز از همان منبع به ما تعلیم داده شده است. اینک به بیان بعضی از روایاتی می پردازیم که نشان می دهند خطوط اصل همه مسائل و موضوعات زندگی انسان در کتاب و سنت آمده است. البته ممکن است برخی از این روایات از لحاظ سند و مدرک، قوی نباشند، اما از آنجا که «مستفیض» اند، مضمونشان معتبر و قطعی است.
نخستین روایت از امام صادق (ع) است: «ان الله تبارک و تعالی انزل فی القرآن تبیان کل شیء حتی والله ما ترک الله شیئا یحتاج الیه العباد حتی لا یستطیع عبد یقول لو کان هذا انزل فی القرآن الا و قد انزله الله فیه؛ به راستی خداوند بلند رتبه بیان روشن هر چیز را در قرآن نازل کرده است تا آنجا که (سوگند به خدا) خداوند از بیان هیچ چیزی که بندگان نیازمند آن باشند، فروگذار نکرده است. این تا آن جاست که هیچ بنده ای نتواند بگوید: «کاش این در قرآن نازل شده بود»، مگر آن که خدا آن را به راستی در قرآن نازل کرده باشد.»
طبق این بیان ارزنده هرچه مورد نیاز مردم باشد در قران کریم آمده است تا کسی نتواند بگوید که ای کاش این مطلب در قرآن وجود می داشت. بدین سان، نمی توان ادعا کرد که مثلا در زمینه مسائل حکومتی یا حقوق بشر، کتاب و سنت پیامی برای ما نیاورده اند.
روایت دیگر از امام باقر (ع) است: «ان الله تبارک و تعالی لم یدع شیئا تحتاج الیه الامه الا انزله فی کتابه و بینه لرسوله (ص) و جعل لکل شیء حدا و جعل علیه دلیلا یدل علیه و جعل علی من تعدی ذلک الحد خدا؛ به راستی خداوند بلندرتبه تمام آنچه را که امت بدان نیازمندند، در کتاب خویش نازل فرموده و آن را برای پیامبرش به روشنی بیان کرده و برای هر چیز حد و مرزی بر نهاده و دلیلی روشنگر برای آن قرار داده و نیز برای متجاوزان از آن حد و مرز، کیفری مقرر ساخته است.»
طبق این روایت شریف نیز همه نیازهای امت در کتاب و سنت مندرجند، خواه نیازهای یکایک افراد و خواه نیازهای مجموعه آنان. این بیان بدین معنا نیست که خداوند مجموعه مطالب مورد نیاز را نزد امام عصر (ع) نهاده و تا ظهور آن انسان کامل و خلیفه خدا، جامعه انسانی از این هدایت ها محروم باشد، بلکه این احکام هم بیان شده اند و هم می توان به آنها دسترسی پیدا کرد. اگر همانند «اخباری» ها و دیگر صاحبان اندیشه های تحریف آمیز، قائل شویم که راهی برای رسیدن به این حدود همه جانبه الهی وجود ندارد، آنگاه چه ثمره ای بر وجود این حدود الهی مترتب است؟ روح روایت که می فرماید مسائل مورد نیاز امت اسلامی از سوی خداوند تبیین شده، حاکی از این است که این حدود در دسترس جامعه نیز قرار گرفته اند.
روایت سوم هم از آن امام صادق (ع) است که می فرماید: «ما خلق الله حلاله و لا حراما الا و له حد کحد الدار فما کان من الطریق فهو من الطریق و ما کان من الدار فهو من الدار حتی ارش الخدش فما سواه و الجلده و نصف الجلده؛ برای هر حلال و حرامی که خدا آفریده، حد و مرزی است، همانند مرز خانه: بدین سان آنچه جزء جاده است از آن جاده به شمار می آید و آنچه جزء خانه است از آن خانه. حتی تاوان یک خراش و جز آن، و نیز تنبیهاتی به قدر یک یا نیم تازیانه هم معین شده است.»
روایت چهارم نیز از امام صادق (ع) است: «ما من شیء الا و فیه کتاب او سنه؛ برای هر چیز، در کتاب خدا و سنت، بیانی هست.»
در روایت پنجم از امام باقر (ع) چنین آمده است: «اذ حدثتکم بشیء فاسالونی من کتاب الله ثم قال فی بعض حدیثه: ان رسول الله (ص) نهی عن القیل و القال و فساد المال و کثره السوال. فقیل له: یابن رسول الله این هذا من کتاب الله؟ قال: ان الله عزوجل یقول: لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس. و قال: و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما. و قال: لا تسالوا عن اشیاء ان تبدلکم تسوکم؛ هرگاه درباره چیزی با شما حدیث می گویم، از من بپرسید که ریشه قرآنیش چیست. سپس امام ضمن گفتار خویش فرمود: «همانا پیامبر خدا از قیل و قال، تباه ساختن مال، و پرسش بیش از اندازه نهی کرد.» از امام پرسیده شد: «ای فرزند پیامبر خدا! ریشه قرآنی این گفتار چیست؟» امام فرمود: «خدای بلند رتبه فرموده است در بسیاری از رازگویی های آنان خیری نیست، مگر کسی که بدین وسیله به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم فرمان دهد.» و نیز فرموده است: (و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام زندگی شما قرار داده به نابخردان مسپارید..) و هم فرموده است: (از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد، اندوهناکتان می سازد، مپرسید.).»
در این روایت، امام (ع) نخست می فرماید که هرچه را من به شما گفتم، ریشه قرآنیش را از من باز پرسید. آنگاه از امام (ع) سوال می شود که در کدام آیات، این سه عمل که پیامبر از آنها نهی فرموده، نهی شده اند؟ سپس امام دلایل این هر سه را، یکایک، از قرآن شریف باز می فرماید. همین نشان می دهد که آنچه از عترت به ما رسیده است، نیز ریشه در کتاب الهی دارد و خطوط اصلیش در قرآن بیان شده است.
روایت ششم فرموده امام صادق (ع) است: «ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فی کتاب الله عزوجل و لکن لا تبلغه عقول الرجال؛ هر امری که دو تن در آن اختلاف نظر داشته باشند، حتما در کتاب خداوند بلند رتبه دارای ریشه ای است؛ اما اندیشه های مردم عادی بدان دست نمی یابد.»
این روایت نیز مبین روایت پیشین است. البته روشن است که این خطوط اصلی بیان شده توسط قرآن، از سوی همه کس قابل فهم نیستند، به کله تنها مفسران حقیقی قرآن، یعنی ائمه (ع) می توانند آنها را دریابند و برای دیگران تبیین کنند.
هفتمین روایت، همان سخن بلند امام علی (ع) است که نخست وضعیت عصر جاهلیت را تشریح می سازد و آنگاه در تعریف دین اسلام می فرماید که این دین هرچه را مردم بدان نیازمند باشند، پاسخ می گوید.
روایت هشتم این بخش هم از امام صادق (ع) است: «قد ولدنی رسول الله (ص) و انا اعلم کتاب الله و فیه بدء الخلق و ماهو کائن الی یوم القیامه و فیه خبر السماء و خبر الارض و خبر الجنه و خبر النار و خبر ما کان و ما هو کانن. اعلم ذلک کما انظر الی کفی ان الله یقول: (فیه تبیان کل شیء)؛ همانا من زاده پیامبر خدایم و به کتاب خداوند آگاهم. در این کتاب، از آغاز آفرینش و هرچه تا روز قیامت پدید می آید، و نیز خبر آسمان و زمین و بهشت و دوزخ و هرچه هست و هرچه خواهد بود، سخن رفته است. من این همه را می دانم. همچنانکه به کف دست خویش می نگرم. به راستی خداوند می فرماید: بیان روشن هر چیز در قرآن هست.»
روایت نهم نیز از امام صادق (ع) رسیده است: «کتاب الله فیه نبا ما قبلکم و خبر ما بعدکم و فصل ما بینکم و نحن نعلمه؛ در کتاب خدا، خبر هر چیز که پیش از شما بوده و هر چه پس از شما خواهد بود و نیز هرچه میان شما داوری کند، آمده است و ما آن را می دانیم.»
دهمین و آخرین روایت این باب از امام کاظم (ع) است. «سماعه» با آنکه از شاگردان بزرگوار مکتب اهل بیت (ع) بود، نمی توانست دریابد که چگونه کتاب و سنت می توانند جوابگوی همه نیازهای روزگاران بعد باشند. از این رو سوال می کند: «اکل شیء فی کتاب الله و سنه نبیه (ص) او تقولون فیه؟؛ ایا همه چیز در کتاب و سنت پیش بینی شده است یا شما خود گفتاری درباره آن دارید؟» امام کاظم (ع) در پاسخ او فرمود: «بل کل شیء فی کتاب الله و سنه نبیه (ص)؛ آری؛ همه چیز در کتاب خدا و سنت پیامبرش یافت می شود.»


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- فلسفه حقوق بشر- صفحه 119-125

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/210593