موضع گیری هارون الرشید در برابر علویان

هارون الرشید کسی بود که به تعبیر خوارزمی «درخت نبوت را از شاخ و برگ برهنه کرد و نهال امامت را از بن برآورد.» او هرگز از خدا ترسی نداشت و دلیل این بیشرمی همان نحوه رفتارش با بزرگان خاندان علی (ع)، یعنی اولاد دختر پیامبر بود که هرگز جرمی نداشتند.
رشید کسی بود که به تعبیر احمد شبلی «از شیعیان بدش می آمد و آن ها را به قتل می رسانید.» و آنقدر از شیعیان بدش می آمد که شاعران به منظور تقرب جستن به او، اشعار هجو خاندان علی را می سرودند. رشید سوگند خورده بود که این خاندان و پیروانشان را از ریشه برافکند، می گفت: «تا کی خاندان فرزندان ابوطالب را تحمل کنم... به خدا سوگند که می کشم، هم خودشان را و هم شیعیانشان را.»
او چون به خلافت رسید تمام طالبیان را از بغداد به مدینه راند و این به انگیزه تنفر و کینه ای بود که به آنان می ورزید. «او کاملا به جان علویان افتاده بود. گام به گام آنها را تعقیب می کرد و به قتلشان می رسانید.» «اولاد و شیعیان فاطمه را پیوسته می کشت» هنگامی که جلودی «محمدبن جعفر بن محمد» فرستاد به او دستور داد که خانه های خاندان ابوطالب را در مدینه غارت کند، از زنانشان هرچه لباس و زیور است برباید به گونه ای که برای هر زنی بیش از یک جامه باقی نماند.
رشید کسی بود که مرقد امام حسین را خراب کرد و زمین کربلا را به زیر شخم برد. به علاه، درخت سدری را که کنار آن بقعه شریف، زائران را سایبان می بود، برید. البته این عمل به دست کارگزارش در کوفه، موسی بن عیسی بن موسی عباسی، صورت گرفت. از همه فجیعتر و از تمام این فجایع هولناک تر آن بود که دست به خون رهبر و پیشوای علویان، یعنی امام موسی بن جعفر (ع) بیالود.
عقاد خطاب به رشید با اشاره نبش قبری که از امام حسین (ع) کرده بود، گفت: «گویا می ترسیدند که شیعیان علی، قبر تو را هم نبش کنند، از این رو تو را در قبر پیشوای علوی (امام رضا) نهادند تا از نبش قبر و اهانت پس از مرگ رهایی یابی... شگفتا که فرزندان علی به قلمرو گسترده تو پناه می آوردند ولی در همه جا تنگی می دیدند اما پیروان تو که در جستجوی پناهگاهی برآمدند تا جسد پادشاهی پرعوض و طول را پس از مرگ در آن بنهد، دیدند که این جسد در قبر یکی از همان پناهندگان بی پناه نهاده شده»
وی با این جملات اشاره به قبر امام رضا (ع) می کند که رشید نیر در کنار آن مدفون گشته «محمد بن حبیب ضبی» نیز با اشاره به این مطلب چنین سروده:
در طوس دو گور است که در یکی هدایت آرمیده
و در دیگری گمراهی که خاکش، خاکستر آتش است
همجواری ضلالت با پاکی افزون کننده
عذابش است و فراهم آوردنده خواریش
ستمگریهای رشید به حدی رسیده بود که مردم او را دشمن علی (ع) باور می داشتند ولی او خود موضع دفاعی گرفته برایشان سوگند می خورد که علی را دوست دارد.
اسحاق هاشمی نقل می کند: «روزی نزد رشید بودیم و او می گفت، شنیده ام که مردم می پندارند من نسبت به علی کینه می توزم، به خدا سوگند هرگز کسی را به اندازه او دوست نداشته ام. ولی این علویان سختگیرترین مردمند.» آنگاه گناه این پندار مردم را به گردن علویان انداخته گفت: «این علویان به بنی امیه بیشتر تمایل دارند تا عباسیان.» رشید حتی در برابر علمای بزرگ از رفتار خود با طالبیان علنا توبه کرد.
البته این ژستها برای رشید پس از آنکه همه تعقیب و کشتار علویان، امری طبیعی می نمود و بالاخره ستمگریهای رشید تا بدانجا اوج گرفت که در برخی این پندار را تقویت کرد که علت بیعت مأمون با امام رضا به عنوان ولیعهد، به خاطر زدودن جرایم رشید بوده که علیه خاندان علی (ع) مرتکب شده بود. این مطلب را بیهقی وصولی ذکر کرده اند.


منابع :

  1. جعفر مرتضی حسینی- زندگی سیاسی هشتمین امام- صفحه 57- 60

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/210729