معنای شهادت امام حسین (ع)

در تاریخ بشر هیچ گاه فاجعه ای به عظمت حادثه عاشورا رخ نداده است که کسی مانند یزید در جای کسی مانند پیامبر اکرم (ص) و آورنده قرآن بنشیند و به نام جانشینی پیامبر (ص) بر مردم حکمرانی کند و از اینجاست که حکمت حدیث روشن می شود زیرا که شهادت حضرت امام حسین (ع) با آن چگونگی دو معنی داشت:
1- نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود.
2- اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته وانکار شده باشد.
و این هر دو با هم یعنی احیای اسلام در حکومت کسی چون یزید بن معاویه اسلام محو گشته بود و ضد اسلام به نام اسلام مطرح بود. دین توحید و عدل به نظامی طاغوتی و اشرافی منش (مانند دوران ابوسفیان و بنی امیه در عهد جاهلیت)، بدل گشته بود به جای توحید وعدل انکار وحی بود و نشر ظلم و این بود که عاشورا دنباله جنگ بدر بود یعنی جهاد با جاهلیت از نو زنده گشته جاهلیت سلطنت اموی به نام خلافت اسلامی. و از اینجاست که در زیارت سردار رشید عاشورا و پرچمدار سپاه قرآن یعنی حضرت ابوالفضل العباس (ع) آمده است: اشهد الله انک مضیت علی ما مضی به البدرتون، من خدا را گواه می گیرم که تو ای شهید بزرگوار همان راهی را رفتی که شهیدان جنگ بدر در رکاب پیامبر (ص) خدا رفتند.
آری جنایات بنی امیه و پس از آنان بنی عباس تاریخ اسلام معروف است. اگر تاریخ بر همان منوال می گذشت و عاشورایی پدید نمی آمد و سپس مجاهدات و جانفشانیهایی که دیگر امامان و فرزندانشان (سادات حسنی و سادات حسینی) کردند نمی بود امروز چه بسا اسمی از اسلام و قران و نماز و قبله و حج و جهاد نبود پس عاشورا به گردن همه مسلمانان چه سنی و چه شیعه حقی بزرگ دارد حقی به عظمت بقای اسلام و قرآن و برقراری قبله و نماز و ادامه حج و جهاد.
این است که این یک تکلیف سترگ و ژرف اسلامی است که مسلمانان بدانند که خاندان پیامبر (ص) آن همه مصائب سنگین را که در طول زمانی دو قرن و نیم و سپس فرزندانشان. در طول قرنها و صدها تحمل کردند برای چه بود. آنهمه مصائب که تحمل کردند و خود و فرزندان و خاندان و حتی کودکان شیرخوار خود را در راه اسلام دادند و در یک دوره طولانی 250 ساله نسل اندر نسلشان در مبارزه وشهادت و رنج و اسارت و زندان و شکنجه و تبعید و محرومیت بسر بدند و پس از واقعه بزرگ کربلا واقعه شهادت علی بن محمد فرزند امام محمد باقر (ع) و یارانش در مشهد اردهال و شهادت زید بن علی بن الحسین (ع) و یارانش در کوفه و شهادت حسین بن علی حسنی و یارانش در فخ (نزدیک مکه) و سپس واقعه ها و شهادتهای دیگر و زندانها و شکنجه های دیگر که پیش آمد اینها همه برای این بود که دین خدا باقی بماند و مشعل جاوید هدایت فرو نیفتند وب ه دست آیندگان برسد و انسانها در هر عصر و نسل بتوانند از فروغ هدایت بهره گیرند، و کتاب خدار ا در دسترس داشته باشند، و به ایین محمدی بگروند و ارزشهای الهی و معیارهای سعادت و نجات را بشناسند و هم اکنون همین اندازه از میراث دین که به ما و نسلهای ما رسیده است از برکت مجاهدت و مبارزات خاندان پیامبر اکرم (ص) است و مصیبت های بزرگی که دیدند و رنجهای توانفرسایی که پذیرا شدند. و اگر جز این بود امروز دین نبود؛ از امثال یزید بن معاویه و متوکل عباسیدینی بر جای نمی ماند. بدینگونه یاد آن مصیبت ها و مجاهدت ها از نظر حق شناسی ضروری، و از نظر ساختن انسان متعهد و جامعه با رسالت وظیفه است.
بخوبی روشن است که مقصود اصلی حفظ دین خدا و بیداری مردم و مبارزه با ظلم و ستم و استواری معالم قرآن است. و زنده کردن آن مصیبتها و تجسم بخشیدن به آن حماسه ها همواره باید در همین جهت قرار داشته باشد یعنی در جهت هوشیاری مردم و بیداری افکا نه در جهت تخدیر اذهان و تسلیم نفوس در برابر طاغوتان و طاغوتیان سیاسی و اقتصادی.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- قیام جاودانه- ص 49- 52

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/211056