آرمان والا، و کمال مطلوب، حکومت معصوم است، و به هنگام فقدان حکومت معصوم، باید به سراغ حکومتی شبیه حکومت معصوم رفت. و ما از آن، به «حکومت مسانخ» تعبیر کرده ایم. حکومت مسانخ (یا مشابه) یعنی چه؟ یعنی شبیه ترین و نزدیکترین نوع حکومت به حکومت معصوم، حکومتی که بر پایه تعالیم معصوم پی افکنده شده باشد. البته با نگرشی همه جانبه و جامع به این تعالیم، همراه با آگاهی های لازم زمانی، نه نگرشی بسته ذهنانه بعضی از علمای متحجر و فقه خواندگان محدود اندیش بی استعداد. اینگونه نگرش را تحمیل کردن بر مذهب آل محمد (ص)، خیانت است. به تشیع غنی و وسیع و مقام و جوانب نگر، خیانت است به تشیع جامع و انسانی و عمیق. حکومت یاد شده، در عصر فقدان معصوم، می تواند مرتبه دوم کمال مطلوب باشد. اگر چنانکه باید، فهم شود، و چنانکه شاید، اعمال گردد.
بنابراین، حکومت مالک اشتر نخعی، در مصر، اگر تشکیل می یافت. از نوع حکومت مسانخ بود. پس ما می توانیم ویژگیهای حکومت مسانخ را، در «عهدنامه مالک اشتر» بیابیم. بنابراین مبنی، حکومتی که به نیابت از امام معصوم تشکیل می یابد، باید دارای اصول و ویژگیهایی باشد:
(1)- رعایت اصول تقوا
(2)- پیروی از کتاب و سنت
(3)- بی اعتنایی به تمایلات نفسانی
(4)- دوست داشتن مردم و مهربانی با آنان
(5)- خوشحال نبودن به هنگام کیفر دادن مجرمان
(6)- سوء استفاده نکردن از مقام و مأموریت
(7)- تکبر نداشتن، و خود را با تأمل در قدرت و عظمت خدا کوچک شمردن
(8)- انصاف را در حق دوست و دشمن رعایت کردن
(9)- از ظلم پرهیز کردن
(10)- عدل عمومی و رضای خلق را خواستن
(11)- به توده مردم تکیه داشتن
(12)- حفظ آبروی مردم کردن
(13)- به همکاران و یاران ظلمه و ستمگران کار ندادن
(14)- از نیکان و پاکان همکاری خواستن
(15)- حرف حق را اگر چه تلخ باشد شنیدن
(16)- درستکار و بدکار را مساوی نشمردن
(17)- هزینه های حکومتی را سبک گرفتن
(18)- سنت های شایسته را زنده داشتن
(19)- به زندگی سربازان و مرزداران رسیدگی کردن
(20)- به مردم با شرف و با فضیلت نزدیک شدن
(21)- با شجاعان و دلاوران و جوانمردان و بخشندگان و فرهیختگان آمیزش نمودن
(22)- مردمان و مأموران خدمتگزار و خوش سلیقه را پاس داشتن
(23)- کار و خدمت را ملاک احترام دانستن
(24)- کار قضاوت را به بهترین و داناترین و با شخصیت ترین و بی طمع ترین و پرحوصله ترین و انسان ترین کسان سپردن
(25)- مقام قاضی را والا داشتن
(26)- کارگزاران را با دقت برگزیدن
(27)- چشم و دل سیرترین مردم را به کار مردم گماشتن
(28)- به کارگزاران رسیدگی کردن
(29)- در حق خیانتکاران سختگیری کردن و کیفر شدید دادن
(30)- اموال عمومی را در راه عمران و آبادی و مصالح عمومی صرف کردن
(31)- از تعدی و طمع و احتکار جلو گرفتن
(32)- به حال طبقه مستمند و گرفتار و علیل و ناتوان جامعه – به تمام و کمال – توجه کردن
(33)- به گرفتاریهای مردم به وسیله (بی پارتی) رسیدگی کردن، و در برابر آنان قیافه نگرفتن و فروتن بودن
(34)- مأموران انسان و متواضع و پدر و مادر دار را به رسیدگی به امور واداشتن
(35)- از ریختن خون های ناحق پرهیز کردن
(36)- به هنگام انجام دادن کار برای مردم، بر سر آنان منت نگذاشتن و منم منم نکردن
(37)- مردم را مساوی دانستن و حقوق متساوی را محترم شمردن
(38)- به داد مظلومان رسیدن
(39)- در سرگذشت پیشینیان تأمل کردن و از کارهای نیک آنان پیروی نمودن.
(40)- سنن و دستورات پیامبر اکرم را زنده نگاه داشتن و احکام اسلام و مسلمانی را عمل کردن.
این بود پاره ای از رئوس مطالب «عهدنامه مالک اشتر نخعی». مالک اشتر، از یاران و شاگردان برجسته و عالم و متقی و شجاع و کم مانند امام علی (ع) بود. علی (ع) او را بسیار دوست می داشت و حرمت می گذاشت و وقتی خواست او را به عنوان فرمانده کل به مصر بفرستد، دستورنامه مفصلی برای او نوشت که به «عهدنامه مالک اشتر» معروف شده است.