تجزیه ناپذیر بودن نظام کلی خلقت

جهان همچنان که از یک نظام کلی لا یتخلف برخوردار است، در ذات خود یک واحد تجزیه ناپذیر است، یعنی مجموع خلقت، یک واحد اندام وار را تشکیل می دهد. پس نه تنها شرور و اعدام از خیرات و هستی ها تفکیک ناپذیرند، مجموعه اجزای جهان نیز به حکم اینکه یک واحد است و یک "جلوه" است، از یکدیگر جدایی ناپذیرند.
آنچه امکان وجود دارد، نظام معین کلی لا یتغیر است، پس امر جهان دایر است میان اینکه موجود باشد با نظام معین و یا اصلا موجود نباشد. اینکه موجود باشد و نظام نداشته باشد و یا نظام به شکلی دیگر باشد، مثلا علت ها به جای معلول ها و معلول ها به جای علت ها باشد، محال است. پس آنچه از نظر حکمت بالغه مطرح این است که جهان با نظام معین وجود داشته باشد و یا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. بدیهی است که حکمت اقتضا می کند افضل را، یعنی هستی را نه نیستی را.
ایضا آنکه امکان وجود دارد، وجود اشیاء است با همه لوازم و اوصاف لاینفک آنها و اما اینکه خیرات و هستی ها و از شرور و نیستی ها جدا شوند، خیال محض و توهم محال است. پس از این نظر نیز آنچه از جنبه حکمت بالغه مطرح است، بود و نبود خیرات و شرور است تواما، نه بودن خیرات و نبودن شرور.
ایضا آنچه امکان وجود دارد، کل جهان است به صورت یک واحد به هم بسته نه وجود یک جزء و عدم جزء دیگر پس از نظر. حکمت بالغه آنچه قابل مطرح شدن است، بود و نبود کل است نه بودن یک جزء و نبودن جزئی دیگر.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- جهان بینی توحیدی- صفحه 131

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/21119