انسان مخلوق و وابسته خداوند

یکی از نکاتی که در متون دینی به آن تصریح شده و مورد تحقیق و بررسی عالمان دین قرار گرفته، مسئله مبدأشناسی است؛ آیا انسان موجودی تصادفی است و بدون علت فاعلی پدید آمده یا نه؟ اگر پدید آمدن انسان تصادفی نیست و ناگزیر دارای علت فاعلی است آیا خود او مبدا فاعلی و خالق خویش است یا موجود دیگری؟ اگر پیدایش صدفه ای ندارد و خود نیز مبدا فاعلی و خالق خویش نیست، تکون او به دست چه کسی انجام گرفته، خداوند متعالی یا جز او؟ این سه نوع پرسش درباره پیدایش انسان است که هر یک اقتضای خاص خود را دارد. قرآن کریم دیدگاه سه گانه پیش گفته را در دو آیه بیان فرموده است: یکی در آیه 35 طور که می فرماید: «ام خلقوا من غیر شیء ام هم الخالقون؛ آيا از هيچ خلق شده ‏اند يا آنكه خودشان خالق (خود) هستند» و دیگری در آیات 58-59 سوره واقعه: «افرایتم ما تمنون* ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون؛ آيا آنچه را (كه به صورت نطفه) فرو مى ‏ريزيد ديده ‏ايد* آيا شما آن را خلق می‏كنيد يا ما آفريننده ‏ايم».
دو نگرش نخست (تصادفی بودن و خالقیت خود انسان نسبت به خود) که به استقلال انسان منتهی می شود، نگرش ناصوابی است که مبانی اعتقادی اومانیسم را شکل می دهد؛ اما نگرش سوم که انسان را موجودی وابسته به خدا می شناسد، معتقد است که در تکوین انسان مراحلی سپری شد تا هستی اش کامل گردید. نخستین مرحله وجودی انسان مرحله علم الهی است؛ در این مرحله، انسان فقط وجود علمی داشت در مقام عین وجودی برای او نبود: «و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئا؛ و تو را در حالى كه چيزى نبودى قبلا آفريده ‏ام» (مریم/ 9). سپس از آن مرحله تنزل کرده و به شیئیت رسید، هرچند شیء ناچیز و غیرقابل ذکری بود: «هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا؛ آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود» (انسان/ 1). این همان مرحله ای است که در آن ذات غذا به نطفه تبدیل می شود. قرآن کریم در همین جا به پدرها و مادرها می گوید: کار شما خلق فرزند نیست، بلکه کار شما امناء و نقل منی از جایی به جای دیگر است: «افرایتم ما تمنون* ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون» مشابه همین مطلب را قرآن از زبان خدای سبحان در زمینه مباحث کشاورزی مطرح کرده و می فرماید: «ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون؛ آيا شما آن را (بى ‏يارى ما) زراعت میكنيد يا ماييم كه زراعت میكنيم» (واقعه/ 64)؛ آیا زارع شما هستید یا ما؟
مرحله سوم مرتبه عینیت است که انسان در عالم خارج و واقع تحقق پیدا می کند. در مورد این مرحله می فرماید: «ثم انشاناه خلقا اخر فتبارک الله احسن الخالقین؛ آنگاه (جنين را در) آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است» (مومنون/ 14). آنچه گفته شد نگاه قرآن در مراحل تکوین انسان است که هویت حقیقی او در سه مرحله علمیت، شیئیت و عینیت شکل می گیرد. همه سخن حکیمان اسلامی این است که حقوق واقعی انسان باید با این اصل حقیقی خلقت انسان هماهنگ باشد. بدون شک نگرشی که انسان را مستقل فرض می کند، با نگاهی که انسان را موجودی وابسته به خداوند می داند، هیچ یک نمی توانند درباره حقوق تکالیف و احکام وی یکسان باشند. اگر انسان موجودی مستقل بوده و وام دار هیچ مبدا ایجادی نباشد، نظام حقوقی او گونه ای است که اگر وابسته به سبب ایجادی به نام خداوند باشد به گونه دیگر است.
هر یک از کارفرما و کارمند حقوق و وظایفی جدا برای خود دارند؛ کسی که خالقی برای خود قائل نباشد، نظام حقوق و تکالیف او انسان محور است و کسی که برای خود خالق قائل باشد و او را بشناسد، نظام حقوق و تکالیف وی متناسب با مخلوق بودن او و خالق بودن خدای اوست. انسان دینی چون مبدا وجودی خود را خالق قادر متعالی می داند نمی تواند آن مبدا پیدایش خویش را لحظه ای نادیده انگارد. هیچ فرض علمی و عقلی ندارد که کسی اصل هویت خود را وابسته به خدا بداند ولی در بحث حقوق از مبدا فاعلی خود (خداوند) مستقل عمل کند.


منابع :

  1. آیت الله جوادی آملی- حق و تکلیف در اسلام- صفحه 83-85

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/211282