اسلام آوردن عمربن خطاب

عمر بن خطاب از جمله کسانی است که در سال پنجم پیش از هجرت مسلمان شد. فاطمه خواهر عمر زن سعید بن زید بود و زن و شوهر هر دو مسلمان شده بودند، اما اسلام خود را پنهان می کردند.
نوشته اند روزی عمر شمشیر خود را برداشت و گفت: «به سروقت محمد می روم تا او را بکشم.» در راه به مردی که نعیم بن عبدالله نام داشت رسید. نعیم چون از قصد او آگاه شد، گفت: «اگر محمد را بکشی پسران عبدمناف تو را آسوده نخواهند گذاشت، بهتر است به خانه بروی و ببینی خویشان تو به چه کار مشغولند.»
عمر پرسید: «چه می گویی؟»
نعیم گفت «خواهر و شوهر خواهرت به محمد گرویده اند.»
عمر خشمناک به خانه خواهر رفت. در آن وقت خباب بن ارت در خانه سعید سوره «طه» را به زن و شوهر می آموخت. چون عمر به خانه داخل شد، خباب خود را پنهان کرد و فاطمه صحیفه را در زیر دامن خود نهاد. عمر پرسید: «این چه بانگی بود؟» فاطمه گفت: «چیزی نشنیدی؟» عمر گفت: «چرا شنیدم، شما به دین محمد درآمده اید.»
سپس داماد خود را دشنام داد. فاطمه به یاری شوهر برخاست. عمر با ضربتی سر خواهر را شکست. فاطمه گفت: «حالا که چنین است بدان که ما مسلمان شده ایم. هر چه می خواهی بکن!»
عمر از کاری که کرده بود پشیمان شد و به خواهر گفت: «آنچه را می خواندید به من بده!»
فاطمه گفت: «می ترسم آن را پاره کنی.»
عمر سوگند خورد که چنان نخواهد کرد. فاطمه طمع در مسلمان شدن عمر بست و به او گفت برادر تو ناپاکی و دست هیچ ناپاکی به این صحیفه نباید برسد. عمر برخاست و خود را شست.
فاطمه صحیفه را بدو داد. چون اندکی خواند گفت: «چه سخنان نیکو و بلندی است.»
خباب چون این ستایش را شنید از نهان خانه بیرون آمد و گفت: «عمر! می بینم خدا دعای پیغمبر را درباره تو پذیرفته است، چه، شنیدم می گفت خدایا اسلام را به ابوالحکم یا عمر یاری کن.»
عمر گفت: «پس مرا نزد محمد ببر.»
از آن جا به همراه خباب نزد محمد (ص) رفت و مسلمان شد و مسلمانی خود را به قریش اعلام کرد.
مسلمانی عمر را به صورتی دیگر نیز نوشته اند؛ چنان که گویند وی به هنگام طواف، رسول خدا را در نماز دید و آواز قرآنی را که می خواند شنید و در دلش اثر کرد و به دنبال پیغمبر (ص) رفت و مسلمان شد.


منابع :

  1. سیدجعفر شهیدی- تاریخ تحلیلی اسلام- صفحه 55-56

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/211518