ورود پیغمبر اکرم به مدینه

در اینکه رسول خدا چه روزی از ماه ربیع الاول از مکه بیرون آمده و چه روزی به مدینه رسیده، میان نویسندگان سیره خلاف است. ابن هشام که خط سیر او را ضبط کرده، می نویسد: «نیمروز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول به قبا رسید.» و ابن کلبی بیرون شدن آن حضرت را دوشنبه اول ربیع و رسیدن او به قبا را روز جمعه دوازدهم آن ماه نوشته است و بعضی دیگر نوشته اند روز هشتم ربیع الاول بدان جا رسید.
مورخان متأخر اسلامی و اروپایی نویسند «وی نه روز در سفر بود و روز دوازدهم ربیع الاول سال چهاردهم بعثت برابر با بیست و چهارم سپتامبر 622 م به قبا که واحه ای است نزدیک مدینه درآمد. سپس هجرت پیغمبر از مکه به مدینه مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت. اما آغاز سال را از ماه محرم که نخستین ماه سال قمری است گرفتند.» رسول خدا (ص) هنگام توقف در قبا مسجدی بنا کرد که تا امروز به نام مسجد قبا معروف است. آیا این همان مسجد است که قرآن درباره آن می گوید:
«لمسجد أسس علی التقوی من أول یوم أحق أن تقوم فیه رجال یحبون أن یتطهروا الله المطهرین؛ همانا مسجدی که بنا شده است بر پرهیزگاری از نخستین روز، سزاوارتر است که در آن بایستی. در آن مردمانی هستند که دوست دارند پاکی ورزند و خدا پاکی ورزان را دوست می دارد.» (توبه/ 108)
شیخ طوسی گوید در آن دو قول است. ابن عباس و حسن و عطیه گفته اند آن مسجد قباست و ابن عمر و ابن مسیب گفته اند مسجد مدینه است. و عمر بن شبه گفته است مسجدی که بر تقوی بنیان گذارده شده مسجد رسول الله (ص) و مسجدی که بر تقوی و رضوان تأسیس گردید مسجد قباست.
طبری نیز در تفسیر خود روایت های هر دو دسته را آورده است و از سهل بن سعد حدیث کند که در عهد رسول خدا دو تن در آن مسجد خلاف کردند که کدام است. نزد پیغمبر (ص) آمدند و او فرمود: «این مسجد من است.» گویا آیه در وصف مسجد مدینه است زیرا مدت سفر رسول خدا آن اندازه دراز نبود که در قبا توقفی کند و مسجدی بسازد و سال های بعد که همچشمی بین تیره ها آغاز شد، بنی عمرو بن عوف که در این واحه جای داشتند مسجد خود را نخستین مسجد در اسلام خواندند.
علی (ع) سه روز پس از هجرت پیغمبر (ص) در مکه ماند. امانت هایی را که از مردم نزد رسول خدا بود به صاحبان آن برگرداند، سپس با حرم رسول خدا که فاطمه (ع) جزء آنان بود روانه مدینه گردید و در قبا در خانه کلثوم بن هدم به پیغمبر ملحق گشت. پیغمبر (ص) روز جمعه با گروهی از بنی النجار روانه مدینه شد. نخستین نماز جمعه را در قبیله بنی سالم بن عوف گزارد. هنگام ورود به شهر مهتر هر قبیله یا رئیس هر خانواده می خواست پیغمبر را نزد خود ببرد تا بدین وسیله شرفی بیش از دیگران بیاید. محمد (ص) گفت: «هر جا شتر من بر زمین بخوابد همان جا منزل خواهم کرد.» و گفته اند در پاسخ دعوت کنندگان گفت: «شتر من مأمور است و می داند به کجا برود.»
این ابتکار نیز نظیر همان داوری به هنگام نصب حجرالاسود در مکه است. آن جا از خونریزی فراوان ممانعت کرد، و این جا با چنین تدبیری نگذاشت از میان آن همه خوانندگان یکی مهماندار وی گردد و امتیازی کسب کند و دیگران به سبب آن که از چنین شرفی محروم مانده اند افسرده خاطر شوند. شتر بر در خانه های بنی مالک بن نجار، در جایی که بعدا مسجد او را ساختند و جزء مسجد فعلی است، بر زمین خفت و آن زمین از آن دو یتیم بود و در آن خرما می خشکاندند. پیغمبر زمین را از معاذبن عفراء که آن دو کودک در سرپرستی او بودند، خریداری کرد، و در آن مسجدی ساخت که اساس مسجد فعلی است.
ابوایوب انصاری بنه پیغمبر را به خانه برد و پیغمبر تا روزی که حجره ای برای وی ترتیب دادند نزد ابوایوب به سر برد. محمد (ص) در ساختن مسجد با مسلمانان همکاری می کرد و در یک سوی مسجد نیز صفه ای ترتیب دادند تا یاران مستمند او در آن سکونت کنند. کسانی که در این صفه به سر می بردند، همانند که در اسلام به نام اصحاب صفه معروف شده اند و از برگزیدگان اصحاب رسول خدایند.

 


منابع :

  1. سیدجعفر شهیدی- تاریخ تحلیلی اسلام- صفحه 63-67

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/211523