وحدت مجاهده درونی و بیرونی

یک آیه برایتان می خوانم، به نکته اش توجه بفرمائید: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله»؛ «هر کس از خانه خودش بیرون بیاید در حالی که به سوی خدا و رسولش هجرت کرده است و در خلال هجرتش، مرگ، او را فرا رسد، اجر او با خداست، یعنی چنین مهاجری مجاهد است و خدای متعال ضامن اوست».(نساء/100).
این آیه کدام هجرت را می گوید؟ تعبیر قرآن کریم عجیب است! مبدأ را وقتی نگاه می کنیم می بینیم خانه فرد است که یک مبدأ مادی است: «و من یخرج من بیته» اگر ما یک مسافرت داشته باشیم که مبدأش مادی است، منتهایش هم باید مادی باشد. این معنا ندارد که مثلا کسی بگوید من از مشهد حرکت کردم، بعد به منزل مراقبه رسیدم، باید بگوید مثلا به نیشابور رسیدم. سفر معنوی مبدأش معنوی است، منتهایش هم معنوی، و سفر مادی مبدأش مادی است، منتهایش هم مادی. ولی تعبیر اعجاز آمیز قرآن این است که می گوید "هر کس از خانه اش به سوی خدا حرکت کند" (مبدأش مادی است)، منتهایش معنوی. می خواهد بگوید چنین کسی هجرتش در آن واحد دو هجرت است، هم مادی است و هم معنوی. قرآن یکی را به تنهایی نگفته است. قرآن هجرتی را که مادی محض باشد طرد می کند. مثلا ابوذر از قبیله غفار از مکه حرکت کرده و منتهایش مدینه است، ولی در همان حال که خانه مادی را رها کرده، نفسانیات و خودخواهی ها و پستی ها را دور می ریزد، بت پرستی ها را با انواعش دور می ریزد، در حالی که دارد قدم به قدم به مشهد نزدیک می شود، قدم به قدم به سوی خدا بالا می رود، اگر از این خانه چهار فرسخ حرکت کرده، معادل و یا بیشتر از آن به طرف خدا بالا رفته است. یعنی در آن واحد دو هجرت را با هم انجام داده است.
ببینیم پیغمبر (ص) در همین حال چه تعبیری می کند. پیغمبر اکرم (ص) راجع به کسانی که از مکه به مدینه هجرت کردند (خواست حساب افراد را تصفیه کند و تکلیف را روشن نماید)، فرمود: کسانی که هجرت کرده اند هجرتشان دو گونه است: یکی به سوی خدا و رسول هجرت کرده است، یعنی از نظر معنوی هدفش خدا و رسول خدا است: «من کان هجرته الی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله» و هر کس که به این قصد و به این سو (از نظر معنوی) از شهر خودش خارج شده، به همان سو هم منتهی می شود.
«و من کان هجرته الی مال یصیبه ام امرأه یصیبها فهجرته الی ما هاجر الیه» (وسائل الشیعه، کتاب جهاد) ما آن آدمی که به طمع حرکت کرده، و فکر کرده که یک جمعیت تازه ای به وجود آمده است و این جمعیت آینده خوبی خواهد داشت، فردا صاحب مال و ثروت خواهند شد و به این وسیله به زنهای زیبا می توان رسید با مهاجرین آمده اما معنویتش این است از ما نیست.
این از خانه اش به سوی ثروت حرکت کرده است، به همان سو هم خواهد رفت و غیر از این چیزی نیست، پس اینطور نیست که بگوییم آیا قرآن عرفان را قبول دارد یا نه؟ آیا احساس عرفان را قبول دارد یا قبول ندارد، و وقتی از قرآن بپرسیم عرفان یعنی چه، بگوید عرفان یعنی اینکه انسان از جامعه اش کنار بکشد، برود در دامنه کوه، چله بنشیند و به کار مردم کاری نداشته باشد. قرآن این را نمی گوید. آن چیزی که قرآن آن را عرفان می نامد همان چیزی است که علی داشت.


منابع :

  1. شناخت- صفحه 70-68

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/21310