روان ناخودآگاه در قرآن و دعای کمیل

در این زمینه، نکاتی در قرآن مجید و کلمات امام علی (ع) و کلمات حکمای الهی و عرفانی مثل مولوی وجود دارد، یعنی تا حدود زیادی حکما و عرفا هم به این نکته توجه کرده اند. حال مطلبی را که آنها گفته اند عجالتا مطرح نمی کنم، فقط یک مورد از قرآن کریم و یک فراز از کلمات امیرالمؤمنین (نه از نهج البلاغه بلکه از دعای کمیل) نقل می کنم.
در قرآن مجید در سوره مبارکه طه می فرماید: «فانه یعلم السر و اخفی»؛ «خدا آگاه به راز است، آگاه به پنهان است، و آگاه به پنهان تر از پنهان است.» (طه/7) این "پنهان تر از پنهان" چیست؟ برای انسان چیزی پنهان تر از این نیست که امری را در دل خود پنهان کند. اگر انسان چیزی را در دل خاک یا هر جای دیگر پنهان کند ممکن است کسی پیدا کند. ولی اگر چیزی به صورت سر باشد، یعنی اصلا از درون دل بیرون نیاید، چیزی مخفی تر از آن برای انسان نیست.
از امام سؤال شد: چرا قرآن می گوید خدا راز را می داند و از راز پنهان تر را هم می داند؟ از راز مخفی تر چیست؟ امام فرمود: «از راز پنهان تر، آن چیزی است که در روان تو وجود دارد و خودت نمی دانی و فراموش کرده ای.»
علی (ع) در دعای کمیل می فرماید: «الذین وکلتهم بحفظ ما یکون منی»؛ «تو ملائکه ای را بر من موکل کردی، آنها را مأمور من کردی و تمام اعمال مرا ضبط و ثبت می کنند.» بعد برای اینکه مردم چنین خیال و توهمی نکنند که خدا که ملائکه را فرستاده العیاذ بالله مثل کسی است که به مأمور احتیاج دارد و خودش به تنهایی نمی تواند، یا شریک در ملک و به تعبیر قرآن "ولی از ذل" دارد می فرماید: «و کنت انت الرقیب علی من ورائهم»؛ «تو خودت باز بر فرشتگان، ناظر و شاهد هستی، نه فقط شاهد بر آنها (بلکه شاهد بر آنچه از آنها پنهان است) «و الشاهد لما خفی عنهم»؛ چیزهایی در حوزه وجود من است که حتی بر ملائکه که جنود غیبی هستند مخفی می ماند، یعنی وجود من غیب و پنهان هایی دارد که ملائکه هم از آنها آگاه نیستند و نمی توانند آگاه باشند ولی تو خودت آن گواهی هستی که آنچه را که بر آنها هم پنهان است شاهدی.»
از اینجا انسان می فهمد که قضیه روح و روان انسان چقدر عجیب است که قرآن می گوید "سر و پنهان تر از سر" و علی (ع) می فرماید چیزهایی (در روح و روان انسان) هست که از ملائکه هم پنهان می ماند و تنها خداست که بر آنها آگاه است.
این روان ناخود آگاه از کجا و چگونه ایجاد می شود؟ نظریه علمای روانکاو در این جهت مختلف است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- شناخت- صفحه 153-154

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/21361