تفاوت های زن و مرد، شاهکار خلقت و آیت خداشناسی

اساسا وضع زن با مرد در اصل خلقت متفاوت است و به همین دلیل این زن است که خود آرایی می کند برای جلب مرد. مرد هرگز با خود آرایی نمی تواند نظر زن را به خود جلب کند. زن و زیور، زن و آرایش دو موجود توأم با یکدیگرند. زن موجودی است ظریف و لطیف. در هر جنسی حتی در غیر انسان هم جنس ماده همیشه ظریف تر و مظهر جمال و زیبایی و آرایش است، و وقتی می خواهند فتنه ایجاد نشود، به آنکه مظهر جمال است باید بگویند خودت را نشان نده نه به آنکه مظهر خشونت و قوت است، آن که جلب نظری ندارد، به آنکه جلب نظر می کند می گویند اسباب غوایت و گمراهی فراهم نکن.
در دنیای امروز (به کار دیگری روی آورده اند) و البته این یک چیزی است که من به طور قطع و یقین می گویم امری نیست که دوام داشته باشد و آخر سرشان به سنگ خواهد خورد و به ناموس خلقت بر می گردند. اینکه زن ها کوشش می کنند برای مرد نمایی، و بر عکس، پسرها و مردها کوشش می کنند در جهت زن نمایی و دختر نمایی، یکی از آن هوس های کودکانه زود گذر بشر است و بیشتر هم در ناحیه پسرها دیده می شود. این دیگر یک پدیده مخصوص زمان ماست و از نظر من یک پدیده زود گذر است. خوششان می آید که مثل دخترها لباس بپوشند و ژست های آنها را بگیرند، مثل آنها آرایش کنند به طوری که انسان وقتی برخورد می کند نمی فهمد این پسر است یا دختر و به قول بعضی "مطالعات عمیق تری لازم است تا آدم بفهمد این پسر است یا دختر!". این یک امری است برخلاف خلقت و اصول فطرت. بشر از این جور هوس های احمقانه و کودکانه زیاد دارد ولی دوام پیدا نخواهد کرد.
صرف نظر از اینکه تفاوت های زن و مرد موجب تفاوت هایی در حقوق و مسئولیت های خانوادگی زن و مرد می شود یا نمی شود، اساسا این مسئله یکی از عجیب ترین شاهکارهای خلقت است، درس توحید و خداشناسی است، آیت و نشانه ای است از نظام حکیمانه و مدبرانه جهان، نمونه بارزی است از اینکه جریان حکیمانه و مدبرانه جهان، نمونه بارزی است از اینکه جریان خلقت تصادفی نیست، طبیعت جریانات خود را کورمال کورمال طی نمی کند، دلیل روشنی است از اینکه بدون دخالت دادن اصل ''علت غائی'' نمی توان پدیده های جهان را تفسیر کرد.
دستگاه عظیم خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، جهاز عظیم تولید نسل را بوجود آورده است، دائما از کارخانه خود هم جنس نر بوجود می آورد و هم جنس ماده و در آنجا که بقا و دوام نسل احتیاج دارد به همکاری و تعاون دو جنس، مخصوصا در نوع انسان، برای اینکه این دو را به کمک یکدیگر در این کار وا دارد طرح وحدت و اتحاد آنها را ریخته است، کاری کرده است که خود خواهی و منفعت طلبی که لازمه هر ذی حیاتی است تبدیل به خدمت و تعاون و گذشت و ایثار گردد، آنها را طالب هم زیستی با یکدیگر قرار داده است و برای اینکه طرح کاملا عملی شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم بپیوندد تفاوت های عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است و همین تفاوت ها است که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند، عاشق و خواهان یکدیگر قرار می دهد.
اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وا دارد و مرد را شیفته وصال خود نماید و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را می داشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالی ترین هنر خود را صید و شکار و تسخیر قلب او به حساب آورد. مرد جهانگیر و زن مردگیر آفریده شده است.
قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است، اما نه از نوع علاقه ای که به اشیاء دارند. علاقه ای که انسان به اشیاء دارد از خود خواهی او ناشی می شود، یعنی انسان اشیاء را برای خود می خواهد، به چشم ابزار به آنها نگاه می کند، می خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند، اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد، از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت می برد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد4- صفحه 93-94

  2. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 167-168

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/21586