پاسخ به یک ایراد سطحی نگرانه درباره تعدد زوجات

قانون تعدد زوجات، با اصل فلسفی تساوی حقوق زن و مرد که ناشی از تساوی آنها در انسانیت است، منافات دارد، چون زن و مرد هر دو انسان و متساوی الحقوق می باشند؛ یا باید هر دو مجاز باشند که دارای چند همسر باشند یا هیچ کدام مجاز نباشند. اما اینکه مرد مجاز باشد چند زن داشته باشد و زن مجاز نباشد که چند شوهر داشته باشد، تبعیض و مرد نوازی است. اجازه دادن به مرد که تا چهار زن می تواند بگیرد به معنی این است که ارزش یک زن مساوی است با یک چهارم مرد. این نهایت تحقیر زن است و حتی با نظر اسلام درباره ارث و شهادت که ارث و شهادت دو زن را برابر با ارث و شهادت یک مرد قرار داده است منافات دارد.

این ایراد سخیف ترین ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته شده است. گویی ایراد کنندگان به علل و موجبات فردی و اجتماعی تعدد زوجات کوچکترین توجهی نداشته اند. خیال کرده اند تنها موضوعی که در میان است هوس است. آن گاه گفته اند چرا به هوس مرد توجه شده و به هوس زن توجه نشده است؟ اگر مبنای فلسفه اسلام در تعدد زوجات و ارث و شهادت، تحقیر و بی اعتنائی به حقوق زن بود و اسلام میان زن و مرد از لحاظ انسانیت و حقوق ناشی از انسانیت تفاوت قائل بود، همه جا یک جور نظر می داد، زیرا این فلسفه همه جا یک جور حکم می کند. یک جا نمی گفت یک زن نصف یک مرد ارث ببرد و در جای دیگر نمی گفت یک زن با یک مرد برابر ارث ببرد، و در جای دیگر نمی گفت یک مرد تا چهار زن بگیرد و همچنین در باب شهادت در هر موردی به نحوی حکم نمی کرد. از اینها بخوبی می توان فهمید که اسلام فلسفه های دیگری در نظر گرفته است.
مسئله تساوی زن و مرد در انسانیت و حقوق ناشی از انسانیت از نظر اسلام جزء الفبای حقوق بشری است. از نظر اسلام در حقوق زن و مرد مسائلی بالاتر از تساوی وجود دارد که لازم است آنها دقیقا منظور گردد و اجرا شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 346-345

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/21724