امر به معروف و نهی از منکر در فقه اسلامی

معمولا فقهاء و همچنین غیر فقهاء که احیانا وارد این مطلب شده اند بحث خود را در چند قسمت قرار می دهند. به طور اشاره و فهرست آنها را ذکر می کنم:
یکی بیان آیات زیادی که در قرآن مجید در این باب است و اخبار بسیاری که از رسول اکرم (ص) و یا ائمه طاهرین (ع) در این باب رسیده که به قول شهید ثانی کمر را می شکند. دیگر بحثی است در معنای معروف و منکر و تعریف آنها. و احیانا به مناسبت معنای معروف و منکر، بعضی از فقهاء وارد بحث معروف کلامی حسن و قبح عقلی شده اند. دیگر اینکه آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است یا واجب کفائی؟ دیگر اینکه شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ چون هر تکلیفی و امر و نهیی شرائطی دارد. علاوه بر شرائط عامه مشهور از عقل و بلوغ و قدرت و حتی علم، به یک اعتبار، که هر تکلیفی مشروط به این امور است، هر تکلیف بخصوصی ممکن است شرائط مخصوص به خود داشته باشد. آیا امر به معروف و نهی از منکر نیز به سهم خود شرائط مخصوصی دارند یا نه؟
شرایط امر به معروف و نهی از منکر
معمولا فقهاء چهار شرط ذکر می کنند: یکی علم و معرفت، دیگر احتمال اثر و نتیجه، سوم نبودن ضرر و به تعبیر بعضی از فقهاء مترتب نشدن مفسده، چهارم ادامه و اصرار متخلف، یعنی آنکس که معروف را ترک کرده و یا مرتکب منکر شده خودش منصرف و نادم و پشیمان نشده باشد.
مراتب و درجات امر به معروف و نهی از منکر
در اخبار و احادیث به طور کلی وارد شده که سه درجه و سه مقام دارد: مرتبه قلب، مرتبه زبان، مرتبه دست. فقهاء هم این سه مرتبه را تشریح کرده و تفصیل داده اند و گفته اند در درجه اول مسلمان باید در قلب خود نسبت به خلاف کاری ها و ترک واجبات الهی و ارتکاب منهیات دینی تنفری احساس نماید، و کمترین مظهری که این تنفر قلبی می تواند داشته باشد یک عمل منفی است یعنی و ترک معاشرت، و همچنین است اظهار تأسف و تکدر با قیافه. در مرتبه زبان هم باید اول از طریق پند و نصیحت و نرمی وارد شد و اگر فائده نکرد سخنان درشت و با خشونت به کار برده شود. برای مرتبه ید و عمل هم مراتبی ذکر کرده اند و غالبا متوجه این قضیه شده اند که گاهی احتیاج می افتد به اینکه اعمال زور و عنف بشود و بسا می شود صدمه ای بر طرف وارد شود و جراحتی بردارد، و یا آنکه احیانا ممکن است منجر به قتل کسی بشود. به اینجا که می رسد فقهاء به اصطلاح توقف می کنند و می گویند این دیگر وظیفه عامه مردم نیست. عامه حق ندارند از پیش خود دست به اینگونه کارها بزنند. این مرتبه امر به معروف و نهی از منکر وظیفه حاکم شرعی و یا کسی است که از طرف حاکم شرعی اجازه و دستور این کار را داشته باشد. اگر به عامه مردم اجازه این کارها داده شود مستلزم هرج و مرج در اجتماع می شود.
وابستگی بحث حدود و تعزیرات به مبحث امر به معروف و نهی از منکر
مسائل دیگری هم معمولا در ذیل مبحث امر به معروف و نهی از منکر از طرف فقهاء عنوان می شود که در حقیقت از این باب نیست، باب جداگانه ای است، از قبیل اینکه حدود و تعزیرات را چه کسی باید انجام دهد؟ آیا در زمان غیبت امام این وظیفه متوجه فقهاء است یا نه؟ "حدود" عبارت است از مجازات هائی که از طرف شارع اسلام حد و اندازه اش برای همه معین شده مثل حد دزدی و حد زنا. و "تعزیر" عبارت است از مجازات هایی برای خلاف کاری هائی که شارع اسلام برای آن خلاف کاری ها مجازات هائی در حد و میزان معینی قرار نداده و آن را در هر موردی به نظر شخص حاکم قرار داده که بر حسب علل و عوامل مختلفی که در هر موضوع هست هر اندازه می داند و مصلحت اقتضا می کند آن را تعیین کند. حدود و تعزیرات هم مثل امر به معروف و نهی از منکر برای این جهت تشریع شده که جلو منکرات گرفته شود و کارهای خوب تأیید و تقویت شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- کتاب ده گفتار- صفحه 69-67

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/21967