نتیجه تلاش در دنیا و آخرت از نظر قرآن

سخن قرآن کریم در مورد اینکه عمل چه کسی مقبول است و عمل چه کسی مقبول نیست، این است که آن کسی که برای دنیا تلاش می کند حتما هدفی دارد، اگر شهرت و معروفیت است، محبوبیت است، پیشرفت کشورش است، بلند شدن آوازه هم نژادان و مردم کشورش است، به نتیجه اش هم می رسد، اما (در) کاری که برای این مقصد انجام شده است دیگر توقع نداشته باشید که انسان به آن مقصد دیگر برسد، یعنی او کار را کرده نه برای اینکه به خدا نزدیک شود بلکه برای اینکه به مردم نزدیک بشود، به مردم هم نزدیک می شود اما نمی تواند بگوید به خدا هم نزدیک می شود. مگر می شود که آدم راه بیفتد برای یک مسافرتی و مثلا قصدش این باشد که به طرف قم برود ولی به طرف شمال تهران حرکت کند. بعد بگوید من به طرف شمال می روم ولی بالاخره به قم می رسم. این دیگر نمی شود، اگر انسان به طرف شمال حرکت کرد به شمال می رسد و اگر به طرف جنوب حرکت کرد به جنوب می رسد، از هر جاده ای که انسان حرکت بکند به نهایت آن جاده می رسد.
یک مطلب دیگر نیز از خود قرآن استفاده می شود که اگر کسی به قصد دنیا تلاش کند آخرت به تبع به او نمی رسد، ولی اگر کسی به قصد آخرت تلاش کند دنیا به تبع به او می رسد و این باز یک حساب دیگری است که از آیات قرآن می توان استفاده کرد.
ایمان از این نظر شرط (قبول عمل) است، نه اینکه العیاذ بالله خدا می گوید عمل کسانی را که پیش من تملق می کنند قبول می کنم و دیگران را با اینکه عملشان یکسان است، رد می کنم، نه، آن کسی که ایمان ندارد و اصلا خدا را نمی خواهد خدا هم مال او نیست. آن کسی که ایمان ندارد آخرت را نمی خواهد، وقتی آخرت را نمی خواهد دیگر نمی شود آن را به او داد. در آخرت به انسان آنچه را که خواسته است می دهند، معنی ندارد که آنچه را که نخواسته و به سوی آن نرفته است به او بدهند. بله، برای اینکه اصل عمل کسی مقبول باشد شرطش این نیست که انسان مثلا حتما مسلمان و شیعه باشد. اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد و خدا را بشناسد و به آخرت اعتقاد داشته باشد و کاری را برای خدا و آخرت انجام بدهد آن کارش فی حد ذاته در درگاه الهی قابل قبول است مگر آنکه آفتی ایجاد کند و آن را از بین ببرد که نام آن آفت "عناد" و "کفر" است.
آن کسی که پنی سیلین را کشف کرده به افراد بشر خدمت کرده ولی هدف و منظورش از این خدمت چه بوده است، هر منظوری که داشته، خدا او را به همان منظورش می رساند، نه به منظوری که نداشته است. محال است و معنی هم ندارد که انسان به منظور و مقصودی که ندارد برسد، یعنی در راهی که نرفته است به مقصد آن راه برسد. پس اینکه عرض کردیم روشن شدن به نور خدا یا بگویید ایمان به حق به عمل انسان ارزش می دهد، به این دلیل است که عمل انسان را در همین دنیا دگرگون می کند. دو نفر که یک عمل را انجام می دهند، آنکه به نور خدا روشن است و آنکه به نور خدا روشن نیست، اینها به ظاهر یک جور عمل را انجام داده اند ولی در باطن تفاوت این عمل و آن عمل از زمین تا آسمان است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 4- صفحه 132-134

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/22028