نمونه ای از تفسیر آیات متشابه توسط آیات محکم

در قرآن کریم، بعضی از آیات آن، بعضی دیگر را تفسیر می کند یا به تعبیر خود قرآن بعضی آیات، آیات مادر است، ام الکتاب است، محکم است. باید آیاتی را که متشابه است یعنی چند گونه می شود آنها را تفسیر کرد، با آیاتی که یک طور بیشتر نمی شود تفسیر کرد توضیح داد. مثلا ما از یک طرف در قرآن می خوانیم: «قل اللهم مالک الملک»؛ «بگو ای پروردگاری که مالک همه ملک ها و صاحب همه قدرت ها تو هستی»، «تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء»؛ «تو به هر کس که بخواهی ملک و قدرت بدهی می دهی و از هر کسی که بخواهی بگیری و انتزاع بکنی می گیری و انتزاع می کنی.»، «تعز من تشاء وتذل من تشاء»؛ «هر کس را که تو بخواهی به او عزت می دهی و هر کس را که تو بخواهی به ذلت می نشانی.» (آل عمران/ 26)
این آیه، متشابه است یعنی آن را چند گونه می شود پیاده کرد. حالا اگر ما بودیم و همین یک آیه قرآن، امکان اینکه آن را به گونه ای که جبری مذهبان پیاده می کنند پیاده نماییم وجود داشت. می گوید ملک را به هر که بخواهی می دهی و از هر که بخواهی می گیری، عزت را به هر که بخواهی می دهی و از هر که بخواهی می گیری. جبری مذهب هم همین مطلب را می گوید، منتها از این مطلب نتیجه گیری می کند که هیچ چیزی شرط هیچ چیزی نیست. دیگری می گوید: نه، این (اصل) مخصوص همه اشیاء نیست، یک مواردی هم هست که به مشیت خدا مربوط نیست. یعنی می گوید (این اصل) یک عامی است تخصیص بردار؛ یعنی استثناپذیر. ما خیلی کلیات در قرآن داریم که استثنا می پذیرند.
اگر ما آیه مورد بحث را محکم این آیه قرار بدهیم، ما در این آیه قرار بدهیم، یعنی این آیه را با آن آیه تفسیر بکنیم، می بینیم هر دو صحیح و کامل است بدون اینکه هیچ ایرادی وارد باشد. آیه مورد بحث می گوید: «ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ «این بدان سبب است که خداوند هیچ گاه نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی دهد مگر اینکه آنچه در خود دارند تغییر دهند.» (انفال/ 53) آن بدین جهت است که خدا هرگز چنین نبوده است، یعنی خدائیش ایجاب نمی کند و بر خلاف خدائیش می باشد که نعمتی را به گزاف از مردمی بگیرد، مگر آنکه آن مردم قبلا آنچه را که مربوط به خودشان است تغییر داده باشند.
در آن آیه دیگر، از یک نظر، به طور اعم بیان می کند: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ «بی تردید خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تا آنها وضع خود را تغییر دهند.» (رعد/ 11) اسم نعمت هم در میان نیست. اعم از نعمت و نقمت است. معنایش این است: خداوند نعمتی را از مردمی نمی گیرد و به آنها نقمت نمی دهد مگر وضع خودشان را از آنچه که بوده اند تغییر داده باشند و نیز نقمتی را از مردم نمی گیرد و نعمت به آنها نمی دهد مگر آنکه آنها خودشان را تغییر داده باشند. این نعمت و نقمت، همان عزت و ذلتی است که در آن آیه گفت: «تعز من تشاء و تذل من تشاء»؛ «به هر کس بخواهی عزت می دهی و به هر کس بخواهی ذلت می دهی.» اما آن دو آیه قانون عزت دادن و ذلت دادن را بیان می کند: بله، عزت ها را خدا می دهد، غیر از خدا قدرتی نیست که عزت بدهد، ذلت ها را هم خدا می دهد و غیر از خدا قدرتی نیست که ذلت بدهد. منبع تمام قدرت ها خداست، غیر از او کسی نیست.
اما این را بدانید که کا ر خدا بر عبث نیست، بر این اساس نیست که هیچ چیزی شرط هیچ چیزی نباشد و بی جهت به مردمی عزت یا ذلت بدهد مثل کسانی که چشم هاشان را می بندند و قرعه کشی می کنند. «ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم» یا آن آیه دیگر: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» که در سوره رعد است، یعنی این را بدانید که ذلت گرفتن و عزت دادن و متقابلا عزت گرفتن و ذلت دادن خدا، همه به مشیت اوست اما حساب و قانون دارد. تا مردم صالحی خودشان به سوی فساد نگرایند خدا لطفش را از آنها نمی گیرد و تا مردم فاسدی به سوی خدا باز نگردند خداوند لطفش را به سوی آنها باز نمی گرداند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 3- صفحه 135-137

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/22067