تأثیر مقتضیات زمان در شکل مبارزه ائمه اطهار (ع) با ظلم

همه ائمه اطهار (ع) به استثنای وجود مقدس حضرت حجت (عج) که در قید حیات هستند، شهید از دنیا رفته اند، هیچکدام از آنها با مرگ طبیعی و یا اجل طبیعی و یا با یک بیماری عادی از دنیا نرفته اند، و این یکی از مفاخر بزرگ آنهاست. اولا خودشان همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشتند که ما مضمون آن را در دعاهایی که آنها به ما تعلیم داده اند و خودشان می خوانده اند می بینیم. علی (ع) می فرمود: من تنفر دارم از اینکه در بستر بمیرم، هزار ضربت شمشیر بر من وارد بشود بهتر است از این که آرام در بستر بمیرم. و ما هم در دعاها و زیاراتی که آنها را زیارت می کنیم یکی از فضائل آنان را که یادآوری می کنیم همین است که آنها از زمره شهداء هستند و شهید از دنیا رفته اند. از زیارت جامعه کبیره است که می خوانیم: «انتم الصراط الاقوم و السبیل الاعظم و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء»؛ «شما راست ترین راهها و بزرگترین شاهراه ها هستید. شما شهیدان این جهان و شفیعان آن جهانید».
در اصطلاح، "شهید" لقب وجود مقدس امام حسین (ع) است و ما معمولا ایشان را به عنوان لقب "شهید" می خوانیم: "الحسین الشهید". همان طور که لقب امام صادق (ع) را می گوئیم: جعفر الصادق و لقب امام موسی بن جعفر را می گوئیم: موسی الکاظم، لقب سیدالشهداء، "الحسین الشهید" است. ولی این بدان معنی نیست که در میان ائمه ما تنها امام حسین (ع) است که شهید است. همانطور که مثلا اگر موسی بن جعفر را می گوئیم: "الکاظم" معنایش این نیست که سایر ائمه کاظم نبوده اند، یا اگر به امام رضا (ع) می گوییم: "الرضا" معنایش این نیست که دیگران مصداق "الرضا" نیستند، و یا اگر به امام صادق (ع) می گوییم: "الصادق" معنایش این نیست که دیگران العیاذ بالله صادق نیستند، همچنین اگر ما به حضرت سیدالشهداء (ع) می گوئیم: "الشهید" معنایش این نیست که ائمه دیگر ما شهید نشده اند.
اینجا این سخن به میان می آید که سایر ائمه چرا شهید شدند؟ آنها که تاریخ نشان نمی دهد که در مقابل دستگاههای جور زمان خودشان قیام کرده و شمشیر کشیده باشند. آ نها که ظاهر سیره شان نشان می دهد که روششان با روش امام حسین متفاوت بوده است. بسیار خوب، امام حسین (ع) شهید شد، چرا امام حسن (ع) شهید بشود؟ چرا امام سجاد (ع) شهید بشود؟ چرا امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) شهید بشوند؟ و همین طور سایر ائمه. جواب این است: اشتباه است اگر ما خیال بکنیم روش سایر ائمه با روش امام حسین (ع) در این جهت اختلاف و تفاوت داشته است. برخی اینطور خیال می کنند، می گویند: در میان ائمه، امام حسین (ع) بنایش بر مبارزه با دستگاه جور زمان خود بود ولی سایر ائمه این اختلاف را داشتند که مبارزه نمی کردند. اگر این جور فکر بکنیم سخت اشتباه کرده ایم. تاریخ خلافش را می گوید و قرائن و دلایل همه بر خلاف است. بله، اگر ما مطلب را جور دیگری تلقی بکنیم که همین جور هم هست، هیچوقت یک مسلمان واقعی، یک مؤمن واقعی تا چه رسد به مقام مقدس امام امکان ندارد که با دستگاه ظلم و جور زمان خودش سازش کند و واقعا بسازد، یعنی خودش را با آن منطبق کند، بلکه همیشه با آنها مبارزه می کند. تفاوت در این است که شکل مبارزه فرق می کند.
یک وقت مبارزه علنی است، اعلان جنگ است، مبارزه با شمشیر است. این یک شکل مبارزه است. و یک وقت، مبارزه هست ولی نوع مبارزه فرق می کند. در این مبارزه هم کوبیدن طرف هست، لجنمال کردن طرف هست، منصرف کردن مردم از ناحیه او هست، علنی کردن باطل بودن او هست، جامعه را بر ضد او سوق دادن هست، ولی نه به صورت شمشیر کشیدن. این است که مقتضیات زمان در شکل مبارزه می تواند تأثیر بگذارد. هیچوقت مقتضیات زمان در این جهت نمی تواند تأثیر داشته باشد که در یک زمان سازش با ظلم جایز نباشد ولی در زمان دیگر سازش با ظلم جایز باشد. خیر، سازش با ظلم هیچ زمانی و در هیچ مکانی و به هیچ شکلی جایز نیست، اما شکل مبارزه ممکن است فرق کند. ممکن است مبارزه علنی باشد، ممکن است مخفیانه و زیر پرده و در استتار باشد. تاریخ ائمه اطهار عموما حکایت می کند که همیشه در حال مبارزه بوده اند. اگر می گویند مبارزه در حال تقیه (مقصود سکون و بی تحرکی نیست).
"تقیه" از ماده "وقی" است، مثل تقوا که از ماده "وقی" است. تقیه معنایش این است: در یک شکل مخفیانه ای، در یک حالت استتاری از خود دفاع کردن، و به عبارت دیگر سپر به کار بردن، هر چه بیشتر زدن و هر چه کمتر خوردن، نه دست از مبارزه برداشتن، حاشا و کلا. روی این حساب است که ما می بینیم همه ائمه اطهار این افتخار را آری این افتخار را دارند که در زمان خودشان با هیچ خلیفه جوری سازش نکردند و همیشه در حال مبارزه بودند. شما امروز بعد از هزار و سیصد سال و بیش از هزار و سیصد سال، یا برای بعضی از ائمه اندکی کمتر، هزار و دویست و پنجاه سال، هزار و دویست و شصت سال، هزار و دویست و هفتاد سال می بینید خلفایی نظیر عبدالملک مروان (از قبل از عبدالملک مروان تا عبدالملک مروان، اولاد عبدالملک، پسر عموهای عبدالملک، بنی العباس، منصور دوانیقی، ابوالعباس سفاح، هارون الرشید، مأمون و متوکل) از بدنام ترین افراد تاریخند. در میان ما شیعه ها که قضیه بسیار روشن است، حتی در میان اهل تسنن، اینها لجنمال شده اند. کی اینها را لجنمال کرده است؟ اگر مقاومت ائمه اطهار در مقابل اینها نبود، و اگر نبود که آنها فسقها و انحرافهای آنان را بر ملا می کردند و غاصب بودن و نالایق بودن آنها را به مردم گوشزد می نمودند، آری اگر این موضوع نبود، امروز ما هارون و مخصوصا مأمون را در ردیف قدیسین می شمردیم. اگر ائمه، باطن مأمون را آشکار نمی کردند و وی را معرفی کامل نمی نمودند، مسلم او یکی از قهرمانان بزرگ علم و دین در دنیا تلقی می شد.
بحث ما در موجبات شهادت امام موسی بن جعفر (ع) است. چرا موسی بن جعفر را شهید کردند؟ اولا اینکه موسی بن جعفر شهید شده است از مسلمات تاریخ است و هیچکس انکار نمی کند. بنابر معتبرترین و مشهورترین روایات، موسی بن جعفر (ع) چهار سال در کنج سیاه چالهای زندان بسر برد و در زندان هم از دنیا رفت، و در زندان، مکرر به امام پیشنهاد شد که یک معذرت خواهی و یک اعتراف زبانی از او بگیرند، و امام حاضر نشد. این متن تاریخ است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 151-147

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/22359