خطبه و خطابه در اسلام

اسلام یگانه دینی است که سخنرانی جز فریضه دین در آن قرار گرفته است و سر اینکه مساله خطابه و سخنرانی در اسلام نسبت به همه دنیا خیلی پیشرفت کرد که البته در شیعه یک وجه علاوه ای هم دارد که مساله ذکر مصیبت امام حسین (ع) همین است که اساسا خطابه خواندن در متن اسلام و جزء عبادات اسلام است، خصوصا برای زمامداران و آن کسانی که می خواهند اقامه جماعت کنند.
پیامبر اکرم (ص) تا وقتی که در مکه بودند در حال خفا زندگی می کردند و چون دائما در شکنجه بودند برایشان امکان تشکیل نماز جماعت نبود چه رسد به نماز جمعه، ولی هنوز وارد خود مدینه نشده بودند و در همین محلی که امروز "قبا" نامیده می شود چند روزی اقامت کرده بودند که جمعه رسید، در همین محل مسجد قبا که الان در مدینه است، اولین جمعه در اسلام تاسیس شد. این مسجد قبا خیلی مسجد عزیزی است برای اسلام. مسجدی است که قرآن کریم به عظمت آن شهادت داده است: «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم» (توبه/آیه 108)؛ «یعنی از اولین روزی که تاسیس شده است، هیچ غش و دغلی در کار آن نبوده است»، بر پایه تقوا این مسجد تأسیس شده است. «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین»؛ «هرگز در آن (مسجد) نایست، (زیرا) مسجدی که از روز اول بر تقوا بنا شده شایسته تر است که در آن نماز کنی. در آن جا مردانی هستند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانی را که خواهان پاکی اند دوست می دارد».

پیامبر اکرم (ص) خطبه های خود را بیشتر در همین نماز جمعه ها ایراد می کرده اند و مسائل مهم را در نماز جمعه ها به مردم عرضه می داشتند. قسمت عمده خطبه های امام علی (ع) که در نهج البلاغه است خطبه هایی است که در نماز جمعه ایراد شده است. دلایل تاریخی بر این امر زیاد است که یکی را عرض می کنم. در یکی از خطبه ها هست که گفته اند آخرین خطبه ای است که امیرالمؤمنین (ع) به صورت خطبه یعنی در منبر ایراد کرده اند، البته کلمات امیرالمؤمنین منحصر به خطبه نیست. وصایا دارند یا مسائلی که در مجلسی بیان کرده اند و ضبط شده است. حضرت در آن خطبه آخر مردم را تحریض می کنند برای اینکه علیه معاویه حرکت کنند و بروند و خطر معاویه را برای مردم بازگو می کنند و بعد به یاد یاران با وفا و خالص گذشته خود می افتند. در همان منبر می گویند: «این عمار؟ و این ابن التیهان؟ و این ذوالشهادتین؟» (نهج البلاغه، خطبه 182)، کجاست عمار یاسر یعنی ما حالا عمار یاسری نداریم، که وقتی حضرت این ها را گفتند و به یاد این دوستان خالصشان افتادند، در منبر شروع کردند به گریه کردن. حضرت خیلی خطبه موثری در آنجا ایراد کردند به طوری که مردم فوق العاده گریستند و بعد از آن بود که عده زیادی هم حرکت کردند و به کوفه رفتند و در آنجا چادر و پرچم زدند و آماده شدند. تاریخ می نویسد: "فمادارت الجمعه حتی ضربه الملعون ابن ملجم" (مناقب، ج3، ص194)، این جمعه به جمعه بعد نرسید که ضربت ابن ملجم به حضرت وارد شد. این نشان می دهد که خطبه مذکور در روز جمعه بوده است. بعدها هم این کار بوده است، منتها دیگران چون چنین قدرت و توانایی را نداشته اند دیگر چیزی به نام خطبه و خطابه از آنها باقی نمانده است که قابل توجه باشد. در دوره ابوبکر نماز جمعه اقامه می شد و همچنین در دوره عمر ابن خطاب. از جمله خصوصیات خلافت عثمان این است که شاید دو سه روز بود که خلیفه شده بود، روز جمعه پیش آمد. بالای منبر رفت، چشمش که به جمعیت افتاد زبانش بند آمد، نتوانست سخنی بگوید و پایین آمد، وقتی پایین آمد این جمله را گفت: "انتم الی امام عادل احوج منکم الی امام خطیب" (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج13، ص13)، شما به یک پیشوای عادل بیشتر احتیاج دارید تا به یک پیشوای سخنور. مروان ابن حکم گفت: اگر همین دو کلمه را بالای منبر گفته بودی خیلی خطیب خوبی بودی، یعنی خوب بود همین دو کلمه را بالای منبر می گفتی، چرا پایین گفتی؟ البته او نه عادل بود و نه خطیب، ادعایی بود که می کرد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 92-90

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/22861