در کتاب ماتریالیسم تاریخی تألیف پ. رویان از کتاب مسائل اصولی مارکسیسم تألیف پلخانف صفحه 42 نقل می کند: "صفات محیط اجتماعی، توسط سطح قوای تولیدی هر زمان تعیین می شوند، یعنی وقتی سطح قوای تولیدی تعیین گردید، صفات محیط اجتماعی و پسیکولوژی وابسته به آن و روابط متقابل بین محیط از یک طرف و افکار و رفتار از طرف دیگر نیز تعیین می شود."
همچنین همان کتاب می گوید: "وقتی پسیکولوژی توسط قوای تولیدی تعیین شد، ایدئولوژی مربوطه نیز که ریشه نزدیکش در پسیکولوژی می باشد بالمال تعیین می گردد، ولی برای اینکه یک ایدئولوژی که در یک مرحله تاریخی از مناسبات اجتماعی ناشی شده است باقی بماند و منافع طبقه حاکم زمان را همواره حفظ کند، لازم است که با تأسیسات اجتماعی تقویت و تکمیل شود. پس در حقیقت تأسیسات اجتماعی در جوامع طبقاتی با آنکه برای حفظ طبقه حاکمه و تقویت و بسط ایدئولوژی به وجود می آید، ولی اصولا از نتایج مناسبات اجتماعی بوده و در آخرین تحلیل، ناشی از چگونگی و خصلت تولید می باشد. مثلا کلیساها و مساجد برای نشر عقاید مذهبی که اصل آن در همه مذاهب ایمان به معاد است، می باشد. عقیده به معاد ناشی از یک مناسبات مخصوص اجتماعی مبنی بر تقسیم طبقاتی ناشی از یک مرحله تکاملی وسایل تولید می باشد، یعنی در آخرین تحلیل، عقیده به معاد نتیجه خصلت قوای تولیدی است."
انسان از نظر زیستی کامل ترین حیوانات است، استعداد نوعی تکامل دارد که تکامل انسانی نامیده می شود. انسان از شخصیت خاصی برخوردار می شود که ابعاد انسانی وجود او را تشکیل می دهد، در اثر یک سلسله تجارب و آموزش ها بعد فکری و فلسفی و علمی پیدا می کند و تحت تأثیر یک سلسله عوامل دیگر بعدی دیگر می یابد که از آن به "بعد اخلاقی" تعبیر می کنیم. در این بعد است که ارزش می آفریند، "باید" و "نباید" اخلاقی خلق می کند و همچنین است بعد هنری و بعد مذهبی. انسان در بعد فکری و فلسفی خود یک سلسله اصول و مبادی فکری پیدا می کند که پایه و اساس اندیشه او به شمار می رود، همچنان که در ارزیابی های اخلاقی و اجتماعی خود به یک سلسله ارزش های مطلق و نیمه مطلق می رسد. همه این ها ابعاد انسانی وجود انسان را تشکیل می دهد.
ابعاد انسانی یکسره معلول عوامل اجتماعی است. انسان در آغاز تولد فاقد همه این ابعاد است، تنها یک ماده خام است که آماده هر شکل فکری یا عاطفی است، بستگی دارد که تحت تأثیر چه عواملی قرار گیرد، مانند یک ظرف تهی است که از خارج آن را پر کنند، یک نوار ضبط صوت خالی است که آوازهایی در او ضبط می شود و عینا هر چه در آن ضبط شود پس می دهد. خلاصه سازنده شخصیت انسان و آنچه او را از صورت "شی ء" خارج می کند و "شخص" می سازد، عوامل اجتماعی بیرونی است که از آن به کار اجتماعی تعبیر می شود. انسان در ذات خود "شی ء" محض است و در پرتو عوامل اجتماعی "شخص" می گردد.