تعصب روحانیون زرتشتی در برخورد با ادیان دیگر دز زمان ساسانیان

ساسانیان چون سیاست کشور را بر اساس مذهب نهاده بودند و آیین زرتشتی را مذهب رسمی اعلام کردند و به روحانیون زرتشتی قدرت فوق العاده دادند، با پیروان سایر مذاهب غالبا حسن سلوک نداشتند و احیانا تحت تأثیر روحانیون زرتشتی مردم را مجبور به ترک مذهب خود و پیروی از مذهب زرتشتی می کردند و این مذهب را با زور شمشیر به مردم تحمیل می نمودند.
کریستن سن می گوید: روحانیان زردشتی بسیار متعصب بودند، و هیچ دیانتی را در داخل کشور تجویز نمی کردند، لیکن این تعصب بیشتر مبتنی بر علل سیاسی بود. دین زردشت دیانت تبلیغی نبود و رؤساء آن داعیه نجات و رستگاری کلیه ابناء بشر را نداشتند، اما در داخل کشور مدعی تسلط تام و مطلق بودند، پیروان سایر دیانات را که رعیت ایران به شمار می آمدند محل اطمینان قرار نمی دادند. خاصه اگر همکیشان آنها در یکی از ممالک خارجه دارای عظمتی بودند (ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، صفحه 290).
از کریتر، موبدان موبد زمان شاپور اول که پس از او نیز مدتی بر سر کار بوده سه کتیبه در نقش رجب و سر مشهد و کعبه زردشت باقی است و جزئیات اقداماتی را که به زور شمشیر برای انتشار دین زرتشت در نواحی مختلف به کار برده است بیان می کند (همان کتاب، صفحه 27).
در کتاب تمدن ایرانی فصل پنجم درباره کتیبه موبد سابق الذکر چنین آمده است: در سال 1939 میلادی در نقش رستم، نزدیک تخت جمشید هیئت حفاری بنگاه خاوری شیکاگو، در سمت مشرق بنایی که کعبه زرتشت نام دارد، کتیبه طویلی به دست آورد که در آن موبد کریتر شرح می دهد که چگونه از 242 تا 293 بعد از میلاد کم کم ریاست روحانیون مذهب زرتشت را اشغال کرده است.
یکی از این کتیبه ها حکایت می کند که چگونه عده ای از مبلغان مذاهب خارجی (یعنی مذهب غیر رسمی و غیر دولتی آن وقت) را که ماندن آنها در ایران صلاح نبود از این کشور بیرون کردند مانند یهودی، سمناها یا رهبانان بودایی، برهماییها، ناصریها، مسیحیان، موکتکاها یا نجات یافته گان (که احتمالا از هندیها بوده اند) و بالاخره زندیقها یعنی پیروان مانی (تمدن ایرانی، به قلم جمعی از خاورشناسان، ترجمه دکتر بهنام، صفحه 178).

قدرت زیاد موبدان در دوره ساسانیان
مهمترین سبب آشفتگی اوضاع ایران در دوره ساسانیان این بوده است که پیش از پادشاهی این خاندان، همه مردم ایران پیرو دین زرتشتی نبودند و اردشیر بابکان چون موبد زاده بود و به یاری روحانیان دین زردشت به سلطنت رسید به هر وسیله که بود دین نیاکان خود را در ایران انتشار داد و چون پایه تخت ساسانیان از آغاز بر پشتیبانی موبدان قرار گرفت، روحانیان نیروی بسیاری در ایران یافتند و مقتدرترین طبقه ایران را تشکیل دادند و حتی بر پادشاهان برتری یافتند، چنانکه پس از مرگ هر پادشاهی تا از میان کسانی که حق سلطنت داشتند کسی را بر نمی گزیدند و به دست خود تاج بر سرش نمی گذاشتند به پادشاهی نمی رسید.
به همین جهت است که از میان پادشاهان این سلسله تنها اردشیر بابکان پسرش شاپور را به ولیعهدی برگزیده است و دیگران هیچیک جانشین خود را اختیار نکرده و ولیعهد نداشته اند. زیرا اگر پس از مرگشان موبدان موبد به پادشاهی وی تن در نمی داد به سلطنت نمی رسید.
در تمام این دوره پادشاهان همه دست نشانده موبدان موبد بودند و هر یک از ایشان که فرمانبردار نبود دچار مخالفت موبدان می شد و او را بدنام می کردند، چنانکه یزدگرد دوم که با ترسایان (پیروان مذاهب دیگر) بدرفتاری نکرد و به دستور موبدان به کشتار ایشان تن در نداد او را بزهکار و بزهگر نامیدند و همین کلمه است که تازیان اثیم ترجمه کردند و وی پس از هشت سال پادشاهی ناچار شد مانند پدران خود با ترسایان ایران بدرفتاری کند. (تاریخ اجتماعی ایران، جلد دوم، صفحه 19)

ارمنستان در دوره ساسانیان
در ارمنستان که از زمان تشکیل دولت ماد چه در دوره هخامنشی و چه در دوره اشکانی و ساسانی همیشه از ایالات مسلم ایران بوده و مدتهای مدید شاهزادگان اشکانی در آنجا پادشاهی کرده اند، ساسانیان سیاست خشنی پیش گرفته بودند و به زور شمشیر می خواستند دین زرتشتی را در آنجا رواج دهند.
ارمنیان در نتیجه همین خونریزیها قرنها پایداری و لجاجت کرده نخست در مذهب بت پرستی خود پا فشرده و سپس در حدود سال 302 میلادی اندک اندک بنای گرویدن به دین عیسوی را گذاشتند و طریقه مخصوصی اختیار کردند که به کلیسای ارمنی معروف است، و در نتیجه همین اختلاف مذهبی در تمام دوره ساسانیان کشمکش بر سر ارمنستان در میان ایران و روم باقی بود، و این اختلاف نیز نه تنها ایران را در برابر امپراتوران رم و بیزنتیه یا بوزنتیه (بیزانس) و رومیة الصغری یا روم غربی و شرقی ضعیف می کرد، بلکه کار بیگانگان دیگر و از آن جمله تازیانی را که به ایران حمله بردند آسان کرد (تاریخ اجتماعی ایران، ج2، صفحه 21 ایضا رجوع شود به کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، صفحه 308).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 159-157

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/23135