مشخصه واقعه تاریخی

واقعیات تاریخی یعنی واقعیاتی که در وقایع آینده تأثیر دارد. این به کوچکی و بزرگی واقعه هم مربوط نیست که حجمش بزرگ باشد یا کوچک. ممکن است مثلا در یک شهر یک دفعه یک بلوا بشود، ده هزار نفر هم کشته شوند اما یک کار بی اساس باشد، دو تا بچه با همدیگر دعوا کرده اند، بعد مادرهایشان با هم دعوا کرده اند، بعد بچه های دیگر ریخته اند به همدیگر، بعد همسایه ها و فامیل، و کم کم یک جنگ مقلوبه شده و ده هزار نفر هم کشته شده اند. این از یک حادثه کوچک شروع شده، بعد هم منشأ هیچ حادثه بزرگی در عالم نمی شود، یعنی جریانی را عوض نمی کند.
ولی گاهی یک واقعه در وقایع آینده تأثیر دارد، خودش فی حد ذاته امر کوچکی است، اما منشأ وقایع بزرگی در تاریخ می شود. این است که همه وقایع را که در زندگی بشر رخ می دهد نمی توان "وقایع تاریخی" دانست. وقایع تاریخی یعنی وقایع مؤثر در سلسله وقایع دیگر تاریخ؛ ولی برخی وقایع دیگر مثل وقایعی که به بینی کلئوپاترا مثال می زنند مسأله کوچکی است، اما مسأله کوچکی است که در وقایعی بزرگ مؤثر واقع می شود.
برای نمونه پیرمردی که هیچ قصد ندارد که از بروجرد حرکت کند و به قم بیاید ناگهان یک پایش را کمی بلندتر حرکت می دهد، فتقش پاره می شود، می آید تهران، بعد می رود قم. و می شود آیت الله بروجردی. و بعد یک مرجعیت بزرگ تأسیس می کند و خود این مرجعیت بزرگ منشأ وقایعی می شود که در اوضاع ایران اثر داشته است. حال، آقای بروجردی قبل از آمدن به قم یک شخصیت تاریخی در ایران نبود، ملایی بود از ملاهای شهرستان ها، ولی بعد که آمد قم و به صورت یک مرجع در آمد، یک شخصیت تاریخی شد. اصل حادثه، حادثه کوچکی بود ولی منشأ آفرینش حوادث بسیار بزرگ شد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 124-123

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/23194