نوزاد حیوان و انسان

نوزاد حیوان که یکی دو ماه بر او بگذرد، توانا می شود و قادر به نگهداری خود می باشد. مادر هم در این هنگام دست از پرستاری نوزاد برمی دارد و با فرزند خود بیگانه می شود. نوزاد انسان از نوزاد حیوان بسیار ناتوانتر است و زمان ناتوانیش بسیار درازتر است. از این رو، برای دوره ناتوانی نوزاد انسان دو پرستار تعیین شده یکی مادر و دیگری پدر. او مادر را برای پرستاری نوزاد استخدام کرده و پدر را برای نگهداری او. ولی چگونه استخدامی؟! استخدامی که با مهر و محبت همراه است. هرچه مادر رنج می برد، خسته نمی شود. هرچه پدر، نیرو مصرف کند، پشیمان نمی شود. دوره خدمتگذاری پدر و مادر، پایان ندارد. آن دو، تا جان دارند به فرزند خدمت می کنند.
آیا ماده بی شعور، ناتوانی نوزاد انسان را تشخیص داده که چنین پرستارانی برایش تعیین کرده است؟ هرگز. ماده نمی تواند میان نوزاد و چیز دیگر، فرق بگذارد تا برسد به فرق میان دو نوزاد. تصادف هم نمی شود که در تمام حیوانات همیشه چنان باشد و در میان انسانها همیشه چنین.

تنها سه کار
نوزاد انسان، بسیار ضعیف و فوق العاده ناتوان است و قدرت انجام هیچ چیز را ندارد ولی تنها سه کار را یاد گرفته است که اگر آنها را نمی توانست، زندگی نمی کرد. یکی مک زدن، دوم فرو بردن (نوزاد به وسیله این دو کار، تغذیه می کند)، سوم گریستن (نوزاد به این وسیله گرسنگی، تشنگی، ناراحتی و رنج خود را، اعلام می نماید). آیا در میان همه کارها، انتخاب این سه کار و تعلیم آنها به نوزاد، نشانه علم و قدرت و حکمت نمی باشد؟ این شاگرد ناتوان، هنگامی که جنین بود، نه مک زدن می دانست و نه فرو بردن را، چون به وسیله ناف خود تغذیه می کرد. وی در کدام مکتب، تعلیم گرفته و چه وقت این سه کار را آموخته است که اکنون از دانش خود بهره برداری می کند؟ متخصصین آموزش و پرورش، آنانکه عقل سالم دارند، می گویند معلم این نوزاد را آفریننده آن است.


منابع :

  1. سید رضا صدر- نشانه هایی از او- ج 1 صفحه 111-110 و 284

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/2329