حقوق مردم بر یکدیگر از نظر امام علی علیه السلام

یکی از خطب امیرالمؤمنین در موضوع حقوقی که مردم بر یکدیگر دارند، خطبه ای است که در صفین انشاء فرموده و با این جمله ها شروع می شود:
«اما بعد فقد جعل الله سبحانه لی علیکم حقا بولایة امرکم، و لکم علی من الحق مثل الذی لی علیکم؛ خداوند به موجب اینکه من زعیم امور شما و والی شما هستم حقی از من بر عهده شما قرار داده و معادل آن، حقی هم از شما بر عهده من قرار داده». بعد از بیان این جمله قبل از آنکه توضیحی بدهد که حق من بر شما و حق شما بر من چیست، دو نکته در مورد حق ذکر کرد، یکی اینکه: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف؛ حق آسان ترین چیزهاست به زبان و مشکل ترین کارهاست در عمل»، میدان حق برای گفتن و بیان و خطابه و مقاله و داد سخن دادن وسیع ترین میدانهاست، ولی برای عمل و رعایت و تسلیم شدن تنگ ترین میدانهاست، به اندازه ای که در اطراف حق و فواید رعایت آن و مضار ترک آن می توان استدلال کرد و صغری و کبری چید و جوش و خروش کرد در اطراف هیچ چیز دیگر ممکن نیست، و به اندازه ای هم که چرخیدن بر محور حق کار دشواری است هیچ چیز دیگر این قدر دشوار نیست.
این جمله را حضرت برای آن فرمود که مردم را متوجه فاصله قول و عمل می نماید، برای این بود که گول نخورند و حرفهای افراد را ملاک قضاوت قرار ندهند، عمل و رعایت را ملاک قرار دهند. آنچه بشر در برابر او تعظیم می کند و سر فرود می آورد خود حق و رعایت حقوق است ولی گاهی اشخاصی تحت تأثیر حرف قرار می گیرند و حرف را دلیل روحیه و عقیده و ملکات اخلاقی قرار می دهند و از این راه در خطا می افتند.
نکته دیگری که ذکر می کند این است: «لایجری لاحد الا جری علیه، و لا یجری علیه الا جری له؛ حق، له هیچ کس قرار داده نشده مگر آنکه علیه او نیز قرار داده شده و علیه هیچکس قرار داده نشده مگر آنکه له او نیز قرار داده شده». حقوق مردم بر مردم یکطرفی نیست، متبادل است. اگر کسی بر کسی حقی دارد، معادل آن هم حقی از آن طرف بر عهده او هست. هرکس به هر اندازه از اجتماع طلبکار است و اجتماع را در برابر خود موظف می داند، به همان نسبت مدیون استفاده انسان امتداد دارد دایره تکلیف انسان هم وسعت دارد. (نهج البلاغه، خطبه 216)
در خطبه ای که در روزهای اول خلافتش ایراد کرده می فرماید: «اتقوا الله فی عباده و بلاده، فانکم مسؤولون حتی عن البقاع و البهائم؛ خدا را در نظر بگیرید، هم در مورد بندگانش و هم در مورد سرزمینها و چهارپایان، زیرا مسئولیت شما اینقدر عمومیت دارد که حتی در مورد بقعه ها و سرزمینها و در مورد حیوانات و چهار پایان از شما سؤال می شود» (نهج البلاغه، خطبه 168)، حق زمینها و حق حیوانات را هم باید ادا کنید، این زمین و این حیوانها برای استفاده و بهره برداری صحیح شماست: «و لقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش؛ و به راستی شما را در زمین مکنت دادیم و برای شما در آن انواع معیشت ها نهادیم» (اعراف/ 10)، حقی که زمین بر بشر دارد این است که آباد بشود، زراعت بشود، عمران در او صورت گیرد، مخروبه و بایر نماند، و همچنین در مورد حیوانها نیز تکالیفی برای حفظ و رعایت و مواظبت آنها دارید، به همان دلیل که فکر می کنید زمین و موالید روی زمین برای شما آفریده شده باید بدانید مسئول و مدیون زمین و موالید روی آن می باشید.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- حکمتها و اندرزها- صفحه 113-116

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/23936