امتیازات حوزه های علوم دینی امروز

محیط حوزه های علوم دینی ما امتیازات و مشخصات مخصوص به خود دارد که در سایر محیطها نظیر آن را نمی توان یافت. محیط حوزه های علوم دینی، محیط صفا و صمیمیت و اخلاص و معنویت است، یعنی آن روح عمومی که بر این حوزه ها حکومت می کند همین روح است، افراد فاقد این خصوصیات افراد استثنائی و مخالف روح این حوزه ها شمرده می شوند. امتیازی که طلاب برای یکدیگر می شناسند، جز امتیاز علمی و تقوائی نیست. تقدم و احترام واقعی یک طلبه نسبت به دیگران جز بر مبنای تحصیلات و قدس و تقوا نمی تواند باشد. در میان طلاب، فقیر و غنی، دهاتی و شهری، بچه عمله و تاجرزاده و آقازاده هست، در قدیم از طبقات اشراف و شاهزادگان هم بودند، اما همه چیز ارزش خود را از دست می دهد و تنها امتیازات تحصیلی و معنوی است که احترام طلاب را نسبت به یک فرد بخصوص جلب می کند و ارزش او را در نظر آنها بالا می برد.
محیط حوزه های علوم دینی محیط زهد و قناعت است، از اسراف و عیاشی و مجالس شب نشینی که در سایر طبقات است و احیانا دانشجویان غیر رشته علوم دینی در آن مجالس شرکت می کنند خبری نیست و حتی اندیشه اینگونه امور نیز در دماغ یک محصل دینی پیدا نمی شود و اگر کسی کوچکترین تمایلی به این امور نشان بدهد سقوطش قطعی است. رویهمرفته، طلاب مردمی قانع و کم خرجند و تحمیلی بر بودجه مردم به شمار نمی روند. روابط استاد و شاگرد در میان طلاب، صمیمی و احترام آمیز است. شاگردان، احترام استادان خود را در حضور و غیاب با کمال ادب رعایت می کنند و حتی بعد از فوت آنها همواره آنها را به نیکی و دعای خیر یاد می کنند. این اندازه حفظ حرمت استاد، مخصوص محصلین علوم دینی و مولود تعلیماتی است که از اولیاء دین درباره قداست علم و احترام معلم رسیده است. در سایر محیطهای تحصیلی -چنانکه می دانیم- این امور کمتر وجود دارد.
عادت طلاب بر اینست که روی درسی که از استاد می گیرند بعد خودشان فکر کنند. لذا درس خود را از روی کتاب مطالعه می کنند. بعلاوه بعد با یکی از همدرسهای خود آن درسها را مباحثه می کنند. در درسهای عالی آنچه را از استاد در مجلس درس فرا می گیرند به ذهن می سپارند و شب می نویسند. بناء طلاب بر حفظ کردن و طوطی واری یاد گرفتن نیست چنانکه عادت معمول محصلین جدید است، بر تعمق و تفکر و تجزیه و تحلیل است و چون حق تدریس انحصاری نیست و انتخاب استاد با خود شاگردان است، برای هرکسی که استعدادی داشته باشد میسر است که کتابهای پائین تر را تدریس کند. از این رو یک نفر دانشجوی دینی در عین حال که دانشجو است و درس می خواند، ممکن است تدریس هم بکند.
امتیاز متد تحصیلی طلاب نسبت به سایر متدها همین است که طلاب، درسی را که از استاد فرا می گیرند، دقیقا مطالعه می کنند و سپس مباحثه می کنند و می نویسند و در همان حال دروس دیگر را تدریس می کنند. این جهات سبب می شود که طلاب در حدود تحصیلات خود عمیق می گردند. هدف طلاب تحصیل دانشنامه نیست. نمرات استاد معرف مقام شاگرد نیست. مجالس مباحثه و اشکال و ایراد شاگرد در حوزه تدریس استاد و حوزه تدریس خود او و توجه قهری استادان و طلاب پائین تر، بهترین معرف یک دانشجوی علوم دینی است. طلاب علوم دینیه، مقامات تدریسی و استادی را خیلی به طور طبیعی طی می کنند. تعیین استاد انتخابی است نه انتصابی، یعنی فقط خود طلاب هستند که در ضمن آزمایشها و اختیارها استاد بهتر را انتخاب می کنند. لذا یک نوع آزادی و دموکراسی در حوزه های علوم دینی وجود دارد که در جاهای دیگر نیست. از این نظر در میان آنها قانون انتخاب اصلح حکمفرما است.
در مؤسسات فرهنگی جدید تعیین استاد برای کلاسها، از طریق انتصاب از طرف مقامات بالا است و به همین دلیل بسیار اتفاق می افتد که استاد مربوط، متناسب با کلاس تدریس خود نیست، لایق درسی بالاتر یا پائین تر است، شاگردهای آنها ممکن است نه راضی باشند و نه احترام قائل باشند، فقط به خاطر ترس از نمره ندادن و مردود شدن -در عین عدم رضایت- از آن استاد تمکین و اطاعت کنند. اینگونه بی نظمیها و بی حسابیها در تحصیلات کلاسیک به طور فراوان وجود دارد اما در تحصیلات علوم دینی ما اثری از اینگونه بی نظمیها و بی حسابیها وجود ندارد. روی این اصل جلو افتادن افراد در حوزه های علوم دینیه، طبق ناموس طبیعی انتخاب اصلح صورت می گیرد، همانطور که علی (ع) در خطبه 214 نهج البلاغه در وصف علماء الهی می فرماید: «فکانوا کتفاضل البذر ینتقی فیؤخذ منه و یلقی، قد میزه التخلیص، و هذبه التمحیص: یعنی مانند بذر انتخاب شده و تصفیه شده می باشند که بهترین و خالص ترین آنها برای کاشتن انتخاب می شوند».
طلاب، پله پله روی همین ناموس بالا می روند تا پله ماقبل آخرین پله که مرجعیت است. تا قبل از پله آخر فقط ذوق و عقیده طلاب است که اساتید را بالا می برد ولی همینکه پله آخر رسید پای وجوهات و سهم امام و تقسیم و شهریه به میان می آید، فقط در همین جا است که گاهی حسابها بهم می ریزد و دیگر قانون انتخاب اصلح حکمفرما نیست. اینها مزایائی است که در زندگی و طرز تحصیل طلاب علوم دینیه هست. ضمنا نواقصی هم هست که باید گفته شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 287-284

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/24013