حماسه های امام حسین (ع)، همه در اطراف کرامت و عزت و شرافت و نفاست نفس دور می زند. امر به معروف و نهی از منکر امام نیز احساسی است از این گونه احساسها.
می فرمود: «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقاً؛ مردم! چشمهایتان نمی بیند؟ آیا نمی بینید نیکی ها چگونه دارد مهجور و متروک می شود و به آنها عمل نمی شود؟ نمی بینید زشتی ها چگونه رایج شده است؟ یک مؤمن اسلامی، یک انسان شریف، مرگ بر زندگیی که در آن همواره با چنین تابلوهای زشت مواجه باشد و از تابلوهای عالی انسانیت هرگز به چشمش نخورد ترجیح دارد: لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقاً؛ باید چنین باشد که مؤمن در چنین شرایطی به لقاء پروردگار خودش رغبت کند، یعنی اصلاً از این دنیا بیزار بشود». (بحارالانوار، جلد 44، صفحه 381)
یا به تعبیر دیگر حضرت: «انی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برماً؛ این چه احساسی است در انسان. زندگی با ستمکاران، زندگیی که بخواهد چشمم فقط به ستمکاران بیفتد و من با اینها همراه باشم و همراهی کنم، این زندگی برای من زندگی نیست، مرگ است، ملامت است. برای من سعادت این است که در چنین شرایطی بمیرم. مردن برای من در چنین شرایطی سعادت است». (مناقب ابن شهر آشوب، جلد4، صفحه 110)