عرفان عملی و روانشناسی عرفانی

دواوین عرفانی در شعر فارسی زیاد است، ولی نه خیلی زیاد و آنهایی که واقعا عرفان شناخته شده است به معنی اینکه تلقی دیگران این بوده است که گوینده واقعا مرد عارفی بوده است و ادراکات و احساسات عارفانه خودش را در شعرش منعکس کرده است و وارد در عرفان بوده است، چنین دیوان هایی در زبان فارسی زیاد نیست، غالبا مقلدند نه عارف، ولی البته هست، دیوان عطار مسلم دیوانی است عرفانی و اشعار عراقی اشعاری است عرفانی، دیوان مغربی دیوانی است عرفانی و از همه معروف تر و شاخص تر دو دیوان است، دیوان مثنوی و دیوان حافظ.
دیوان حافظ از قدیم الایام یک دیوان عرفانی تلقی شده است. ما اگر بخواهیم درباره عرفان حافظ بحث کنیم، اول باید به این نکته توجه کنیم که عرفان دو قسمت است: عرفان نظری و عرفان عملی. یک قسمت این است که حافظ در این وادی ای که ما تعبیر می کنیم به «وادی ناشناخته»، در وادی سیر و سلوک، چه گام هایی برداشته است و چه حالات و مقاماتی از عرفان را در شعر خودش منعکس کرده است، یعنی در اشعار حافظ از مقامات سیر و سلوکی چه چیزهایی پیدا می شود، که اینها را باید انسان دقیقا ابتدا با آنچه که عرفا در کتبی که در این موضوع «نوشته اند» صریح بیان کرده اند تطبیق کند، بعد ببیند که در هر جایی حافظ چه می گوید.
اینها اصطلاحات خاصی دارند، کلمات خاصی به کار می برند و حافظ هم بدون شک تابع همان اصطلاحات و تعبیرات و الفاظ است و بخشی از ارزش حافظ به این درک می شود که این حالات معنوی را چگونه توانسته است در اشعارش منعکس کند. این یک قسمت بحث است.
عرفان عملی عبارت است از سیر و سلوک انسان، یا بیان سیر و سلوک انسان الی الله و به عبارت دیگر بیان حالات و مقامات انسان در سیر به سوی حق که از اولین منزلی که عرفا آن را «منزل یقظه» نام می نهند، یعنی منزل بیداری، «شروع می شود» تا به آخرین منزل که منزل وصول به حق است و آنها آن را تعبیر به «توحید» می کنند، یعنی از نظر عارف توحید حقیقی جز با وصول به حق حاصل نمی شود، یعنی توحیدهای قبل از این مرحله را عارف توحید واقعی نمی داند.
شما اگر منازل السائرین «خواجه عبدالله انصاری» را ملاحظه کرده باشید -و این کتاب اخیرا به فارسی هم ترجمه شده است- می بینید که منازل سلوک را بیان کرده است به صورت صد منزل و ده منزل ده منزل کرده است، از بدایات شروع می شود تا به نهایات منتهی می شود.
از نظر عرفا این مسئله یک مسئله تجربی و آزمایشی است، یعنی در میان علومی که ما در گذشته داشته ایم، بیش از هر علم دیگری شبیه به علوم امروزی از نظر متکی بودن به نوعی آزمایش عملی، و از همه نزدیک تر، همین عرفان عملی است و احیانا فرنگی ها هم اینها را به عنوان «تجربیات درونی» تعبیر می کنند. در همین بحث های آقای دکتر عبدالرحمن بدوی (وی قبل از استاد شهید سخنرانی داشته است) هم که تعبیرات ایشان غالبا تعبیرات فرنگی بود، یا تعبیراتی که اقبال لاهوری دارد، که باز تعبیراتی است که از فرنگی ها گرفته است، در مورد این سیر و سلوک معنوی تعبیر به «تجربه درونی» می کنند و این از نظر روان شناسی یک وادی ناشناخته ای است و هر روان شناسی نمی تواند روان شناسی عرفانی را درک کند، زیرا تا کسی عملا به دنیای روح وارد نباشد چه را می خواهد آزمایش کند؟ تنها یک عالم روان شناس عارف سالک می تواند ادعا کند که من روان شناسی عرفانی را می توانم بیان کنم و توضیح بدهم.
در میان روان شناسان جدید یک نفر است که تا حدی اطلاعات و مطالعاتی در همین زمینه دارد (شاید بیش از یک نفر باشد، من این نفر را می شناسم) فیلسوف و روان شناس معروف آمریکایی ویلیام جیمز که قریب به زمان ما هم بوده و کتابی هم نوشته است که نام اصلی آن گویا «آزمایش های عرفانی» بوده است.
قسمتی از این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده اند به نام «دین و روان» و این مرد خودش ضمنا یک آدم مذهبی عارف مشربی بوده، شخصا عارف مشرب بوده و هم روان شناس بوده و روی بیماران خودش یعنی مراجعه کنندگان خودش بیشتر، از این نظر عرفانی مطالعه کرده و سخت هم به حالات روانی عرفانی معتقد است.
به هر حال این یک مسئله فوق العاده عظیمی است، یعنی مسئله عرفان عملی مسئله انسان و شناخت انسان است، انسان از اولین مرحله خاکی بودن تا آن مرحله ای که قرآن کریم آن را «لقاء الله» می نامد: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»؛ «ای انسان! مسلما تو با تلاش و رنجی فراوان به سوی پروردگارت می روی، پس به لقایش خواهی رسید.» (انشقاق/6)، از کجا تا کجا!
پدر عرفان نظری محیی الدین است و اگر ما درباره عرفان نظری حافظ بخواهیم بحث کنیم چاره ای نداریم جز اینکه همان مکتبی را که محیی الدین تأسیس کرده است باید ببینیم که اینها چگونه بیان کرده اند و آیا حافظ در این زمینه چیزی دارد و یا ندارد. ولی انسان وقتی که وارد بحث درباره عرفان حافظ می شود، می بیند که خیلی دامنه درازی دارد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- عرفان حافظ- صفحه 11-14 و 19

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/24796